دفن پیکر مطهر شهدای کربلا
بسم الله الرحمن الرحیم
دفن شهدای کربلا:
مورخین درباره چگونگی دفن شهدای کربلا اختلاف دارند.
نظر اول:
برخی باور دارند که پیکر شهدا را بنی اسد دفن کردند.
شیخ مفید می نویسد:
«... گروهی از بنی اسد که در غاضریه بودند، نزد پیکر مطهر امام حسین (علیه السلام) و یارانش آمده و بر آنان نماز گذارده و آنان را دفن کردند، بدین ترتیب که امام حسین (علیه السلام) در همین جایی است که اکنون قبر شریف اوست و فرزندش علی اصغر کنار پای حضرت است. برای شهیدان (از خاندان و یاران آن بزرگوار که اطرافش به زمین افتاده بودند) گودالی در پایین پای امام حسین (علیه السلام) کنده و همگی را گرد آورده و در آنجا دفن کردند، و عباس بن علی (علیهما السلام) را در همان جا که کشته شده بود، سر راه غاضریه (جایی که اکنون قبر اوست) دفن نمودند».(1)
بر اساس این دیدگاه امام سجاد (علیه السلام) پیکر شهدا را دفن نکرده است. افزون بر آن اهل بیت (علیهم السلام) هنوز به سوی کوفه و شام حرکت نکرده بودند.
نظر دوم:
دفن امام معصوم باید توسط امام معصوم انجام پذیرد.
برخی باور دارند که امام سجاد (علیه السلام) و بنی اسد پیکر شهدا را دفن کرده اند. بنی اسد فردای عاشورا پس از رفتن سپاه عمر سعد، عده ای از آنان برای دفن شهدای کربلا آمدند،(2) و چون اجساد را نمی شناختند، متحیّر بودند. در آن هنگام حضرت سجاد (علیه السلام) آمد و پیکر اهل بیت علیهم السلام و اصحاب را یک به یک به آنان شناساندند و آنان در دفن شهدا، حضرت را یاری کردند و برای خویش افتخار آفریدند.(3)
طرفداران این مبنا باور دارند که در روز یازدهم محرم در هنگام حرکت اهل بیت به سوی کوفه پیکر شهدا دفن شده بودند. اینان در برابر این پرسش که چگونه امام سجاد (علیه السلام) که اسیر بود، اجساد را دفن کرده اند، می گوید: امام سجاد (علیه السلام) با بهره گیری از امدادهای غیبی به طور معجزه آسا شهدا را دفن نموده است.
مرحوم مجلسی می گوید:
از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا (علیه السلام) بودم. علی بن ابی حمزه و ابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام درباره امامتش گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهده دار امر دفن امام، جز امام نمی شود. از امام پرسید: پس بگو حسین بن علی (علیهما السلام) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. پرسید چه کسی عهده دار کار او شد؟ گفت: علی بن الحسین (علیهما السلام). پرسید او کجا بود؟ او که دست ابن زیاد اسیر بود! گفت: بی آنکه بفمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: خدایی که می تواند امام سجاد (علیه السلام) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، می تواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهده دار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.(4)
مقرم نیز می گوید:
چون امام سجاد (علیه السلام) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمده اند و سرگردانند؛ نمی دانند چه کنند و کشته ها را نمی شناسند، چون بین بدن ها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان می پرسیدند.
امام سجاد (علیه السلام) به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشک ها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند. به محل قبر آمد، کمی از خاک ها را کنار زد. قبر حاضر و آماده و صندوقی شکافته آشکار شد. حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین (علیه السلام) گشود و گفت:
بسم الله و بالله وعلى ملّة رسول الله،صدق الله ورسوله، ماشاء ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العظیم.
امام به تنهایی بی آنکه بنی اسد در این کار همراهی اش کنند پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان گفت: همراه من کسی هست که یاری می کند.
چون او را در قبر نهاد، صورت بر آن رگ های بریده نهاد و گفت: خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است. اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا!
و بر قبر نوشت: این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند.
آنگاه به طرف عمویش عباس علیه السلام رفت و او را در همان حال دید که فرشتگان آسمان ها را دهشت زده، و حوریان بهشتی را گریان ساخته بود. خود را روی بدن مقدس او انداخت و رگ های بریده اش را می بوسید و می گفت: پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنی هاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد!
برای او نیز قبری گشود و به تنهایی او را وارد قبر کرد، همان گونه که برای پدرش کرد و به بنی اسد فرمود: با من کسانی اند که یاری ام می کنند. آری، برای بنی اسد مجالی گذاشت تا در دفن شهدای دیگر مشارکت کنند. دو جا برای آنان تعیین کرد و فرمود دو گودال کندند؛ در اوّلی بنی هاشم را و در دیگری اصحاب را قرار دادند. اما حر ریاحی را قبیله اش بردند، به جایی که هم اینک قبر اوست.
گویند: مادرش حاضر بود. چون دید که پیکر شهدای دیگر را چه می کنند (دفن همه در یک جا) حر را به این مکان برد.(5)
------------------------
پی نوشت:
1. ارشاد مفید، ص 118.
2. مروج الذهب، ج 3، ص 63.
3. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 77.
4. بحار الانوار، ج 42، ص 187.
5. مقتل الحسین، مقرم، ص 469.
افزودن دیدگاه جدید