محرم/بخش سی و ششم -سابقه پرچمداری
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...
-----------------------------------------------
و من یعظم شعائر الله .......
بشر برای شناساندن خود از چند نشانه استفاده کرده است
1-نام و اسم .
2-زبان و گویش .
3-پرچم
پیشینه پرچم داری در اقوام و ملل
پیشینه استفاده از پرچم در بین قبائل، چه در جنگ و چه در صلح، به روزگار باستان باز می گردد. آن گونه که از منابع تاریخی بر می آید، تمدنهای گوناگون، اعم از: مصریان، ایرانیان، یونانیان، اعراب و... از آن بهره می جسته اند. هر چند به طور دقیق مشخص نیست که اولین بار استفاده از آن توسط چه کسی و در چه زمانی بوده است؛ ولی مشهور است که این وسیله، نخستین بار توسط حضرت ابراهیم علیه السلام برای آزادسازی حضرت لوط علیه السلام از زندان طاغوت زمان خود بکار گرفته شده است.
پرچم در بین ایرانیان:
در بین ایرانیان، پرچم به «درفش کاویانی» شهرت داشته است. علت این نام گذاری آن بود که در ایران زمین قیامی توسط «کاوه آهنگر» علیه پادشاه زمان خود «ضحّاک» پایه ریزی شد و او پیش بند کار خود را که از چرم سرخ رنگی بود، بر فراز چوبی قرار داد و قیام خود را آغاز کرد. و از آن پس به «درفش کاویانی» یعنی پرچم کاوه ایها شهرت یافت. از درفش کاویان در جنگ ایران و اعراب نیز در کتب تاریخی نامی به میان آمده است.
اهمیت پرچم و پرچم داری در بین اعراب
یکی از منصبهای مهم در بین اعراب، منصب «پرچم داری» بوده است که در جنگها بسیار بدان افتخار می کردند؛ چرا که پرچم نشانی از همبستگی در عمل و اتحاد در شعار بوده؛ به گونه ای که هر گاه پرچم از دست پرچم دار می افتاده، نوعی شکست و از هم گسیختگی برای لشکر محسوب می شده است. اعراب جاهلیت در موقع جنگها آن را به دست یکی از سران سپاه می داده اند. پرچم قبیله قریش «عقاب» نام داشته و منصب پرچم داری با «بنی عبدالدار» که طایفه ای بزرگ در قریش به شمار می رفتند، بوده است.
اهمیت پرچمداری در عرب
نوشته اند: «هنگامی که قُصّی بن کلاب، نیای چهارم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سرزمین مکه قدرت را در دست گرفت، تمام منصبهای قریش به او تفویض شد و او آنها را بین فرزندان خود تقسیم کرد. و منصب پرچم داری را به یکی از فرزندانش به نام «عبدالدار» سپرد و به او گفت: از این پس هیچ کس وارد کعبه نمی شود، مگر آنکه تو اجازه دهی و هیچ پرچمی بسته نمی شود، مگر آنکه تو اراده کنی.
از آن پس پرده داری خانه خدا و پرچم داری در نزد فرزندان او باقی ماند؛ به گونه ای که در جنگ احد «ابوسفیان» به عموزاده های خود در یک درگیری و مشاجره لفظی گفت: شما لیاقت پرچم داری را ندارید؛ چرا که در روز [جنگ] بدر نتوانستید از آن به شایستگی مراقبت کنید و ما در آن جنگ، شکست خوردیم! اکنون نیز اگر نمی توانید، آن را به ما واگذارید.»
پرچم داری در اسلام
آن گونه که پیش تر گفته شد، به دلیل اینکه پرچم، سمبل اتحاد و تمایز در جنگها به شمار می رفته، همواره حائز اهمیت بوده است. پس از ظهور اسلام نیز، پرچم ماهیت خود را از دست نداد و ارزش و منزلت خود را حفظ کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام درباره پرچم و اهمیت حفظ آن توسط سربازان اسلام می فرماید: «هرگز پرچمتان را از جای خودش حرکت نداده و دور آن را خالی نکنید و آن را جز به دست شجاعانتان نسپارید؛ آنان که از جان شما در برابر پیشامد سوئی، حمایت و حراست می کنند؛ زیرا آنان که در حوادث سخت ایستادگی می کنند، از پرچم های خود بهتر پاسداری می نمایند و از هر سو، از پیش و پس و اطراف، مراقب آن می باشند، نه از آن عقب می مانند که آن را تسلیم کنند و نه از آن پیشی می گیرند که تنها رهایش سازند؛
وَ رایَتَکُمْ فَلا تُمیلُوها وَلا تُخِلُّوها، وَلا تَجْعَلُوها اِلاّ بِأَیْدِی شُجْعانِکُمْ وَ الْمانِعینَ الذِّمارَ مِنْکُمْ فَاِنَّ الصّابرینَ عَلی نُزُولِ الْحَقائِقِ هُمُ الَّذینَ یَحُفُّونَ بِرایاتِهِمْ وَ یَکْتَنِفُونَها حَفافَیْها وَ وَراءَها وَ اَمامَها لا یَتَأَخَّرُونَ عَنْها فَیُسْلِمُوها وَلا یَتَقَدَّمُونَ عَلَیْها فَیُفْرِدُوها.»
پر واضح است که پرچم، به دلیل اینکه نماد همبستگی لشکر بوده، یکی از اهداف دشمن برای از بین بردن پرچم دار و به زمین انداختن پرچم برای تضعیف روحیه جنگاوری لشکر مقابل به شمار می رفته است. از این رو، امیرالمؤمنین علیه السلام دستور به محافظت بیشتر از آن فرموده اند.
از سیره عملی بزرگان دین نیز فهمیده می شود که نسبت به پرچم و پرچم داری توجه فراوانی داشته اند. در غزوه تبوک، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم یکی از پرچم ها را به «عُمارة بن حَزْم» داد. در همین حین «زیدبن ثابت» از راه رسید، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز پرچم را از او ستاند و به زیدبن ثابت داد. این موضوع سبب ناراحتی عمارة گردید، به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رو کرد و عرض نمود: «ای رسول خدا! گویا از من ناراحت هستید [که پرچم را از من گرفته و به او دادید].» پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ داد:
«لا وَاللّهِ! وَلکِنْ قَدِّمُوا الْقُرْانَ وَ کانَ اَکْثَرُ اَخْذاً لِلْقُرْآنِ مِنْکَ وَالْقُرْآنُ یُقَدِّمُ وَ اِنْ کانَ عَبْداً اَسْوَداً مُجَدَّعاً؛
نه به خدا [این گونه نیست]، ولکن قرآن را مقدم بدارید و او بیشتر از تو بهره مند از قرآن است و قرآن مقدم می دارد حتی اگر غلامی سیاه و بریده بینی باشد.» آن گاه به دو قبیله اوس و خزرج هم دستور داد تا پرچم هایشان را به کسانی که بیشتر قرآن می دانند، بدهند.
منصب پرچمدار به باایمانترین
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز این موضوع را مدّ نظر داشته و پرچم را به با ایمان ترین افراد خود می داده است. آن گونه که نوشته اند، در جمل پرچم را به دست فرزند خود «محمدبن حنفیه» داد و به او فرمود:
«تَزُولُ الْجِبالُ وَلا تَزُلْ! عَضَّ عَلَی ناجِذِکَ! اَعِرِاللّهَ جُمْجُمَتَکَ! تِدْ فِی الأَرْضِ قَدَمَکَ! اِرْمِ بِبَصَرِکَ اَقْصَی الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ وَاعْلَمْ اَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِاللّهِ سُبْحانَهُ؛
اگر کوه ها از جای کنده شوند، تو استوار باش! دندانهایت را بر هم بفشار! کاسه سرت را به خدا بسپار! پایت را بر زمین محکم کن! به انتهای لشکر [دشمن[ نگاه کن و [زیادی دشمن را] نادیده بگیر و بدان که پیروزی از سوی پروردگار سبحان است.»
نقش کلیدی پرچمدار
پرچم دار، نقش کلیدی و مهمی را در لشکر بر عهده دارد؛ زیرا از نظر نظامی شاهرگ پیروزی یا شکست به شمار می آید و از نظر اعتقادی می بایست کسی که پرچم سپاه اسلام را بر دوش دارد، پارساترین باشد؛ همچنان که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز به طور ضمنی بر اهمیت این معنا اشاره می کند و از نام پرچم دار و حسب و نسب او می پرسد؛ آن سان که نگاشته اند: «طفیل بن عمرو در جنگ حنین در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شرکت کرد. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم او را مأمور کرد تا بت «ذی الکفّین» را منهدم سازد. او به همراه گروهی از مسلمانان حمله ور شد ـ که تعداد آنان به چهل نفر می رسید ـ و بت را منهدم کرد و بازگشت. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیروزی را تبریک گفت و از آنان پرسید که پرچم دارتان در این حمله که بود؟
طفیل بن عمرو پاسخ داد: همان کسی که پیش تر نیز پرچم دار بود. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری! راست گفتید، او نعمان بن زرافة لِهْبی بود.»(9) از این گفتگوی کوتاه نیز برمی آید که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم در جنگها نسبت به پرچم دار دقیق و حساس بوده اند.
نخستین پرچم مسلمانان
هفت ماه از مهاجرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از مکه به مدینه گذشته بود که سریه «حمزة بن عبدالمطلب» عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در گرفت. نوشته اند: برای اولین بار پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم با دست مبارک خود پرچمی بست و آن را به دست حمزه سیدالشهداء علیه السلام داد تا به جنگ رود. در آن جنگ، سی سواره نظام که نیمی از آنان مهاجر و نیمی دیگر انصار بودند، شرکت داشتند. بنابراین، نخستین پرچم دار اسلام را می توان حمزه سیدالشهداء علیه السلام به شمار آورد.
سنت بستن پرچم
پرچم بندی که نشانه شروع جنگ و مراسمی برای فراخوانی جنگجویان جهت شرکت در نبرد بوده، طی مراسمی خاص در جاهلیت انجام می پذیرفته است؛ بدین ترتیب که آن را به امیر قبیله می دادند تا آن را بر سر چوب یا نیزه ای که در دست پرچم دار بوده، می بسته است. در اسلام نیز هنگام بستن پرچم، دعا می کردند و به پرچم دار قوت قلب و روحیه می دادند و او را بر شجاعت تحریض می کردند. بعدها این عمل در بین خلفای عباسی به گونه ای دیگر پی گرفته شد و تا حدی به آن دقت می کردند که هنگام بستن پرچم، ستاره شناسان ساعت دقیق آن را از پیش تعیین می کردند و مراسم آنها با تشریفات و صرف هزینه های کلانی نیز همراه می شد؛ به نحوی که نگاشته اند: خلفای فاطمی در مصر اداره مخصوصی برای این کار در نظر گرفته بودند که در مدت یکصدسال به فعالیت خود ادامه داد و در هر سال مبلغ 80 هزار دینار طلا، صرف هزینه های آن می گردید.
ویژگی های پرچم ها
درست مشخص نیست که در دوران جاهلیت، پرچم ها به چه شکل بوده است، اما معمولاً اعراب چه پیش از اسلام و چه پس از آن، پرچم خود را بر فراز نیزه ای قرار می دادند. اما خود پرچم ها، از نظر طرح، رنگ و نقش با هم تفاوت داشته اند. «عقاب» پرچم مخصوص قریش در ایام جاهلیت، سیاه رنگ بوده است که در اسلام نیز گاهی از این رنگ استفاده می شد، به ویژه در دوره عباسیان که به نشانه خونخواهی و عزای شهیدان بنی هاشم و قتل عام آنان توسط امویان به کار گرفته می شد. امویان پرچمی سرخ داشتند. عباسیان در دوران امام رضا علیه السلام به دستور مأمون، رنگ لباس و پرچم خود را از سیاه به سبز، به نشانه بیعت مأمون با امام رضا علیه السلام تغییر دادند؛ اما بعدها دوباره به حالت سابق خود بازگشت.
پرچم پادشاهان بلاد اسلامی آفریقا در آن دوران، پرچمی طلاکوب از جنس ابریشم و پرچم سلاطین ترک در دور خود، ریسه ای از مو و منگوله داشت و آن را «چتر» و یا «سنجق» می خواندند.
بزرگترین پرچم داران صدر اسلام
1. حمزة بن عبدالمطلب:
شرح کوتاهی از پرچم داری او گذشت.
2. امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
او در بیشتر جنگها شرکت داشت و در هر جنگی که شرکت می کرد، پرچم داربود. در جنگ بدر لشکر اسلام سه پرچم داشت: پرچم سفید، پرچم سیاه و یک پرچم دیگر که از «مرط عاشیه» تهیه شده بود. مرط پارچه ای پشمی و یا خز مانند بوده است که در تهیه لباس از آن استفاده می کردند. این پرچم را پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به علی بن ابی طالب علیه السلام داد.
پرچم در غزوه احد:
در غزوه احد نیز پرچم داری گروه مهاجرین با علی علیه السلام بود و حتی نگاشته اند که پرچم داران کفار همگی به دست امیرالمؤمنین علیه السلام کشته شدند و پرچم آنان بر زمین افتاد. در این هنگام، زنی به نام «عمرة بن علقمه حارثیة» که از جمله زنانی بود که برای تقویت روحیه جنگجویان خود و ستاندن انتقام کشتگان بدر به میدان آمده بودند، پرچمی برافراشت و آن را به دست غلامی حبشی به نام «صؤاب» ـ غلام فرزندان «ابی طلحه» ـ داد که او نیز توسط مسلمانان هلاک شد.
او در حالی که دستانش قطع شده بود، با بازوها و گردنش پرچم را بالا نگه داشته بود که امیرالمؤمنین علیه السلام گردن او را زد و به هلاکت رساند. این افتضاح بزرگ، شکستی غیر قابل جبران برای کفار به حساب آمد که غلامی حبشی و زنی، پرچم سپاه را بالا نگه دارد؛ به گونه ای که «حسان بن ثابت انصاری» در توصیف آن سرود: «اگر زنی حارثیه بیرق را بر نداشته بود، آنان در بازارها پرچم را به فروش می گذاشتند.»
رنگ پرچم ها:
پرچم قبیله اوس، به رنگ سبز و پرچم خزرج به رنگ سرخ بود. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای جلوگیری از بروز حساسیت و اختلاف بین آنان، اجازه داد تا از همان رنگها استفاده کنند.
در جنگ خیبر، درخششی چشمگیر از پرچم داری امیرالمؤمنین علیه السلام در خاطره تاریخ ماند. در این جنگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرچمی سفید بست و به جنگ با خیبریان شتافت. در بین یهودیان پهلوانی تنومند و درشت اندام به نام مرحب بود که او در درگیری تن به تن، چند تن از پهلوانان لشکراسلام را به شهادت رسانید و جنگ با یهودیان به حالت رکود رسید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مواجهه با آن دژ نفوذ ناپذیر، با دیوارهای بلند، پرچم را به دست ابوبکر داد. او تا شب به جنگ پرداخت، ولی هیچ فتحی به ارمغان نیاورد. روز دیگر عَلَم را به دست عمر بن خطاب داد و لشکری را نیز با او همراه کرد. وی نیز از صبح آن روز تا شب جنگید، اما پیروز نشد. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«لَأَدْفَعَنَّ الرّایَةَ غَدَا اِلی رَجُلٍ یُحِبُّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَنْصَرِفُ حَتّی یَفْتَحَ اللّهُ عَلی یَدِهِ؛
فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد. او برنمی گردد تا خدا به دست او [ما را[ پیروز گرداند.»
همگان منتظر بودند ببینند، فردا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرچم اسلام را به دست چه کسی می دهد؟ فردا صبح پیامبر اسلام دنبال علی علیه السلام فرستاد که در خیمه بود و در اثر چشم درد جایی را نمی دید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در چشمان او دمید و علی علیه السلام چشمان خود را باز کرد. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرچم را به او داد. او مقابل درب خیبر رفت. پهلوانان یهود، یکی پس از دیگری بیرون می آمدند و با امام علی علیه السلام مبارزه می کردند و به هلاکت می رسیدند. در این هنگام پهلوانی از آنان بیرون آمد [به نوشته برخی، او مرحب بوده است که گرزی آهنین در دست داشت. آن را محکم به سپر علی علیه السلام زد. سپر او شکست و علی علیه السلام به سمت دروازه دوید و در خیبر را کند و از آن به جای سپر استفاده کرد و آن دری بود که وقتی هشت نفر از اصحاب خواستند آن را جابه جا کنند، نتوانستند.
پرچم در فتح مکه:
در جریان فتح مکه که در سال هشتم هجرت به وقوع پیوست، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرچمی را که در دست «سعد بن عُباده» بود، ستاند و به امیرالمؤمنین علیه السلام داد؛ زیرا او هنگامی که سپاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از بلندیهای اطراف مکه به طرف شهر سرازیر شد، رجزی با این مضمون خواند: «امروز روز جنگ است و کارزار. امروز همان روزی است که به حرمت حرم اعتنایی نمی کنیم و قریشیان را می کشیم.» عمر بن خطاب وقتی رجز او را شنید، به سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دوید و آنچه را شنیده بود، باز گفت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ناراحت شد و رو به امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرد و فرمود: «برو و پرچم را از او بگیر و خود پرچم را به سوی مکه حرکت ده!» امیرالمؤمنین علیه السلام نیز پرچم را از او گرفت. و این در حالی بود که در ابتدای حرکت، یکی از پرچم ها در دست آن حضرت بود.
3-مصعب بن عمیر:
او نیز از جمله سربازان دلیر و فداکار اسلام و همچنین از پرچم داران نامدار بود. در جنگ احد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دو زره روی هم پوشید و یکی از سه پرچمی را که در این جنگ با مسلمانان همراه بود، به مصعب داد.
مصعب از خاندان «بنی عبدالدار» بود و همان گونه که گفته شد، فرزندان عبدالدار در جزیرة العرب، منصب پرچم داری داشتند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز برای احترام به مصعب و منصب آنان، پرچمی از سه پرچم مسلمانان را به دست او داد.
او نیز هم پرچم در دست داشت و هم از جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم محافظت می کرد. پس از چندی مبارزه، او که مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ایستاده بود، توسط یکی از کفار به شهادت رسید. سرباز قریشی پنداشت که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را کشته است و فریاد زد: محمد صلی الله علیه و آله و سلم را کشتم. پخش این شایعه نقش مهمی در تضعیف روحیه مسلمانان و شکست نسبی آنان داشت. وقتی مصعب به شهادت رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرچم او را به امیرالمؤمنین علیه السلام داد و برجستگی علی علیه السلام و نقش او در پرچم داری سپاه اسلام پر رنگ تر شد.
4-دیگر پرچم داران:
از آنجا که در جنگها اعم از غزوات و سرایا، سپاه اسلام چند پرچم با خود حمل می کرده، شمار پرچم داران نیز بیشتر از افراد مذکور بوده است؛ زیرا هر قبیله ای از پرچم خاص خود استفاده می کرده است و با وجود قرائن پیشین، شاید بتوان گفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به دلیل وجود برخی رگه های قومیت گرایانه در بین برخی از مسلمانان، به آنها اجازه می داده تا پرچم قبیله خود را به منظور شناسایی و یا فراخوانی بیشتر جنگجویان بیاورند. از جمله برجسته ترین آنان می توان زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص، ابونائله، قَتادة بن نعمان، ابی بُردة بن نیار، جبر بن عتیک، ابو لبابة بن عبد المنذر، ابو اُسَیّد ساعدی، عبد اسد بن زید، قطبة بن عامر بن حدیده، عمارة بن حزم، سلیط بن قیس و... نام برد.
افزودن دیدگاه جدید