راه درک محضر اهل بیت علیهم السلام
در عالم غیب بعضی از عوالم هست که ارواح اولیا و بزرگان مانند خورشید به صورت دائم جلوه دارند، ارواح اهل بیت علیهم السلام تجلّی دارند. محدوده ما اقتضا نمی کند که وارد آن عوالم بشویم. ما در محدوده دنیا با چشم های بسته حرکت می کنیم؛ لذا خبری نداریم. اگر مقداری از نفس بیرون بیاییم، به عالمی راه پیدا می کنیم که از یمین و شمال، صورت ملکوتی آقا امیرالمؤمنین علیه السلام جلوه گر است، صورت ملکوتی اهل بیت علیهم السلام جلوه گر است و این معنایِ کلامی است که مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری قدس سره در جواب سؤال از امکان رؤیت امام زمان علیه السلام فرموده بودند. مرحوم آیت الله بهجت قدس سره می فرمودند: شخصی از مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری قدس سره پرسید: آیا امام زمان علیه السلام را می شود دید؟ ایشان فرمودند: من کسی را می شناسم که از بلاد کفر آمده و ۲۴ ساعته محضر چهارده معصوم علیهم السلام است.
این حضور و محضر، مراد است. بعضی عوالم غیب هست که تجلی انوار و صور مثالی اهل بیت علیهم السلام در آنجا فراوان است؛ ولی چشم های ما بسته است و راه پیدا نکرده ایم. اگر صفحه دل ما صیقلی شود و نفس ما از این ثقلی (سنگینی) که دارد خارج شود، آن صور را می بینیم و درک محضر می کنیم. آن عالَم، عالَم بزرگی است. بعضی وقت ها صور همه اهل بیت علیهم السلام هست، گاهی صورت یکی از آن بزرگواران هست؛ بستگی به شدت و ضعف حال سالک دارد. گاهی برای انسان در یک ساعتی هست و در یک ساعتی نیست؛ گاهی انسان آن قدر قوّت پیدا می کند که در همه ساعات در محضر است.
یکی از امتیازات آیت الله سید عبدالکریم کشمیری
یکی از امتیازات مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس سره همین بود که دائم در محضر صور نورانی اهل بیت علیهم السلام بود و آن صور نورانی برای ایشان مشهود بود؛ از آقا امیرالمؤمنین علیه السلام گرفته تا بقیه اهل بیت علیهم السلام. در روایات هم تعبیر به معرفت به نورانیت شده است[۱] که مرتبه ای از آن از این جا شروع می شود. آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس سره جزئیات صورت ها را نیز بیان می کرد؛ حتی ارواح دیگران را. این حال در ایشان خیلی قوی بود. در بعضی اکابر دیگر هم احیاناً این حالت بوده که با توسل، صور نورانی اهل بیت علیهم السلام را می دیده اند؛ منتهی مراتب دارد. عالمش عالم عجیبی است که از مشاهده کردن شروع می شود و مادون آن، تخیّل است و اصلاً قابل قبول نیست. بعضی ها خیالات می کنند، عالم خیالات با شروع این عالم متفاوت است و شرایط و علایم خاص خودش را دارد. از عالم خیالات باید بیرون آمد. وقتی این حالت شروع می شود، مراتب دارد؛ بعضی از اوقات بعضی ها در آن محضر می توانند سؤال کنند. این که می گویند بعضی ها مشرف می شوند و خود حضرت علیه السلام را می بینند، از این سنخ است. بعضی ها می توانند سؤال کنند، بعضی ها می توانند جواب بشنوند، تازه بین این دو مرحله، خیلی فاصله هست.
توسل آیت الله سید مرتضی کشمیری
نقل می کنند مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری قدس سره در حرم آقا امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شده بود که: آقا من می خواهم فوتم در نجف و قبرم در وادی السلام باشد. آقا فرمودند: نه، دفن شما در کربلاست. خلاصه ایشان توسل و التماس کرد؛ ولی مورد قبول واقع نشد. وقتی از حرم بیرون آمد، به آقا سید احمد کربلایی قدس سره برخورد می کند که به ایشان می گوید: خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام رفتی و هر چه گفتی من می خواهم در وادی السلام دفن شوم، آقا قبول نکردند؟ آیت الله سید مرتضی کشمیری می گوید: بله؛ ولی شما هم که به حرم مشرّف شدی، از آقا درخواست کن؛ شاید آقا قبول کنند. آقا سید احمد کربلایی می گوید: فکر نمی کنم راهی داشته باشد؛ دفن شما در کربلاست.
طولی نکشید که آیت الله سید مرتضی کشمیری بیمار شد. او را به بغداد بردند. پزشک مسیحی گفته بود بیماری ایشان، بیماری است که رهبان هایی که هفتاد سال زحمت کشیده اند، از محبت پیدا می کنند و کبدشان این مشکل را پیدا می کند.
به هر حال ایشان فوت کردند و سفارش هم کرده بودند که حتی المقدور من را به نجف ببرید و در وادی السلام دفن کنید. جنازه ایشان را در گرمی هوا به کربلا می برند. سربازهای عثمانی با بردن جنازه به نجف مخالفت می کنند؛ چون گرمی هوا باعث متلاشی شدن جسد می شود؛ لذا ایشان را در کربلا دفن می کنند.[۲]
امکان دیدن اهل بیت با چشم دل
این یک پله و یک رتبه است که انسان در اثر ذکر زیاد و مراقبه بالا به حالی برسد که چشم دلش صورتی از صور اهل بیت علیهم السلام ببیند و این به حسب فرمایشات بزرگان، امکان پذیر است. اسراری از زیارات در بین بزرگان بوده که نادر بوده است؛ مثلاً فلان زیارت را با فلان کیفیت که می خواندند این حالت را تقویت می کرده و محضر نورانی را درک می کردند.
به نظر می آید که دیدگاه و تجزیه و تحلیل های ما مادی و کودکانه باشد. ما عموماً منتظر اتفاقاتی هستیم که راه هایش را نمی دانیم؛ در حالی که بعید نیست یکی از راه های اتصال همین باشد و این ارزشش خیلی بیش از خواب است؛ چون در عالم بیداری است. منتهی رسیدن به این مرتبه، پنجاه سال زحمت می خواهد. این که طرف به حدی برسد که بتواند با صور ملکوتی صحبت کند، تازه آن جا بر سعه وجودی اهل بیت علیهم السلام یقین حاصل می شود؛ چون کسی که صاحب این قدرت و ارتباط شد، آن وقت می تواند از اهل بیت علیهم السلام استفاده کند. از آنجا به یقین می توان راه یافت و تا بی نهایت می شود از انوار اهل بیت علیهم السلام استفاده کرد؛ ولی دیگران جایی پیدایشان نیست. علت این که بعضی از مرتاضان اهل سنت، گیج می شده اند و در عین حال به اهل بیت علیهم السلام اعتقاد داشته اند، همین بوده که در سیر معنویشان احیاناً به اهل بیت علیهم السلام برخورد می کردند؛ لذا این تحیّر این ها را می کشت که: دیگران کجا هستند؟!! اگر یک صِدقی در آن ها می بود، راهی پیدا می کردند.
درباره یکی از بزرگانشان نوشته اند که گفته است: چهل سال زحمت کشیدم. قبری برای خودم درست کردم و مدت ها در آن قبر می رفتم و اسمی از اسماء خدا را طلب می کردم. شب قدر در قبر نشسته بودم و قرآن می خواندم که ناگهان دیدم گویا پایین پای قبر شکافته شد و صورت علی بن ابی طالب آمد و یک لوحی در دستشان بود. فرمودند: آنچه که می خواهی در این لوح هست، و من آن را گرفتم.
بعد از سال ها دویدن اگر هم بنا شود رزقی و نصیبی داشته باشند و عناد نداشته باشند، از ناحیه اهل بیت علیهم السلام است. انسان هرچه در این زمینه پیش برود بهتر با جایگاه اهل بیت علیهم السلام آشنا می شود و معرفتش بالاتر می رود، حتی نسبت به حضرت معصومه سلام الله علیها.
لزوم در آمدن از تشتّت و پراکندگی
اگر کسی به این حد برسد که صفحه دلش را از تشتت، پراکندگی و اشتغال به صور گوناگون خیالی دربیاورد، نوبت به این می رسد که انوار اهل بیت علیهم السلام در آن تجلی کند و صور نورانی اهل بیت علیهم السلام در آن منعکس می شود؛ منتهی ما الآن زیر یک ابر غلیظی حرکت و زندگی می کنیم و باید از این ابر سیاه و تیره بیرون بیاییم تا عالم بزرگ ارتباط ها را حس کنیم. این نوع تجلی ارواح و صور نورانی اهل بیت علیهم السلام مربوط به بیرون این ابر است؛ ابر اشتغال، ابر معصیت و ابر غفلت.
به یک اعتبار صور نورانی آن ها همه عالم را گرفته است و حجابی که هست از خود ماست، اگر حجاب های نفس ضعیف شود، آن ها راه پیدا می کنند و می آیند. شاید بعضی از اکابر در نوشته جات خطی، این مرتبه را توضیح داده باشند. این چیزی نبوده که در کتاب ها نوشته شده باشد و کسی بتواند بگوید. عالم آن هم بسیار بزرگ است و وسایلش فراوان.
صراط مستقیم، به اهل بیت علیهم السلام منجر می شود و از اهل بیت علیهم السلام به توحید خداوند متعال می رسد؛ اما انسان ها بر اثر نادانی به دنبال موکّل و جن و… هستند که آن ها اصلاً عالمش عالم دیگری است و بسیار پایین است. آن کسی که برای دیدن موکل یا اجنّه، خودش را شدیداً به زحمت می اندازد، با این مرحله تفاوت و اصلاً تنافر دارد؛ یعنی عالم غیب هم یک عالمی است که از اعلی علیین تا اسفل السافلین در آن هستند، از قبیل موجودات برزخی و مجردات از روح، از جبرائیل علیه السلام و بالاتر. ملائکه نزدیک تر به مدار قرب حق تعالی هستند و تسبیح و تقدیس خدای متعال می کنند.
———————————————————————————————————————————————
پی نوشت :
[۱]. مشارق انوار الیقین، ص ۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص ۲؛ الزام الناصب، ج۱، ص ۳۶.
[۲]. مجله خلق، شماره ۱، مقاله اسوه های اخلاق و عرفان، آیت الله سید مرتضی کشمیری، سید مهدی موسوی زاده.
منبع : بنیاد هاد
افزودن دیدگاه جدید