شعر / شبگرد كوفه[حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام]
آن روز كوفه حال و هوایی غریب داشت
وقتی نگاه ها همه بوی فریب داشت
تنها ترین مسافر شبگرد كوفه بود
آن زائری که همره خود عطر سیب داشت
وقت عبور از صف آهنگران شهر
بر روی لب ترنم أمن یجیب داشت
با دیدن سه شعبه و سر نیزه هایشان
دیگر خبر ز روضه ی شیب الخضیب داشت
مجنون و سر سپرده ی مولای خویش بود
یعنی تنش برای جراحت شكیب داشت
دارالإماره تشنه ی خون شهید بود
آن روز كوفه حال و هوایی غریب داشت
پیوست عاقبت سر او با سر امام
در كاروان كرب و بلا هم نصیب داشت
منبع : بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان / یوسف رحیمی
موضوع مقالات
افزودن دیدگاه جدید