رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
جواد محدثى

تقدیر و سپاس

تاریخ انتشار:
تقدیر و تشکر

در برخوردهای اجتماعی، یکی از عوامل محبت آفرین و تحکیم روابط، داشتن حالت و روحیه «سپاسگزاری» و «قدردانی» و «حق شناسی» نسبت به مردم است.
همواره سپاس و تشکر، در مقابل «نعمت» است. نعمت و احسان هم یا مستقیما از سوی خدا به ما می رسد، یا بندگان خدا واسطه خیرند و نیکی بر دست آنها جاری می شود و ما از نیکوکاریها و یاریها و مساعدتهای مردم بهره مند می شویم و «نعمت الهی» از این طریق شامل ما می گردد.
تصور نشود که «شکر خدا» با «سپاس از مردم» منافات دارد، بلکه گاهی شکر الهی در سایه تقدیر و تشکر و حق شناسی از مردم تحقق می پذیرد و خداوند به این گونه سپاسگزاریها راضی است، بلکه به آن دستور می دهد.
پس، بحث شکر، اختصاص به زبان ذاکر و قلب شاکر و سجده شکر در برابر نعمتهای الهی و در پیشگاه خداوند متعال ندارد، بلکه جلوه ای از شکر هم در ارتباط با نعمتها و نیکیهایی است که از مردم به ما می رسد و نسبت به آنان هم باید شاکر باشیم.

جلوه های نعمت
در «شکر»، گام اول شناختن «نعمت» است، و گام دوم شناختِ «ولی نعمت». از این دو شناخت، حالتی در قلب انسان نسبت به نعمت و دهنده نعمت پدید می آید که او را نسبت به نعمت و صاحب آن، قدردان و ستایشگر و سپاسگزار می سازد. برای اینکه بنده های شکوری باشیم، ابتدا باید نعمتهای خدا را که از آن برخورداریم، چه نعمتهای آشکار و روشن، چه نعمتهای پنهان و ناشناخته بشناسیم، تا حق نعمتها را ادا کنیم.
در سپاسگزاری نسبت به مردم نیز توجه به نعمتهای مادی و معنوی که از دیگران به ما می رسد، گام نخستِ پیدایش حالت سپاس نسبت به آنان است. برخی از این نمونه ها از این قرار است:
پدر و مادری که در تربیت و رشد ما سهم عمده ای داشته اند، معلمان و مربیانی که در تعلیم و تربیت ما کوشیده اند، هدایتگرانی که ما را با دین و خدا و قرآن و معارف اسلامی آشنا ساخته اند، آنان که در «خوب شدن» ما سهمی داشته اند، کسانی که در موفقیت علمی، شغلی، اداری، اقتصادی و رفاه و آسایش ما بهره ای داشته اند، آنان که امنیت اجتماعی ما را تأمین می کنند، آنان که در گرفتاریها به کمکمان می شتابند و در مشکلات، با ما همدردی می کنند، کارگران، کشاورزان، دامداران، باغبانان، تولیدکنندگان، صنعتگران، مخترعان و ... که وسایل زندگی و رفاه انسانها را فراهم می سازند، دوستی که با نظر مشورتی اش ما را در کارمان کمک می کند، همکلاسی که در درسها به ما یاری می رساند، همسایه ای که هنگام نیاز، از مساعدت دریغ نمی کند، رسانه های گروهی و مراکز اطلاع رسانی و چاپ و نشر، که در ارتقای سطح فکر و دانش و شناخت ما می کوشند و ... دهها و صدها شخص و گروه و صنف و نهاد و مرکزی که به نحوی از سوی آنها متنعم و برخوردار می شویم.
قدردانی از زحمات و خدمات تلاشگران و خادمان، آنان را در کارشان باانگیزه تر و مصمم می سازد و ناسپاسی از آنان، سست و مأیوس و دلسردشان می سازد.
فرهنگ تقدیر و تشکر و زبان سپاس و حق شناسی از نیکیها و نیکوکاران، از تعالیم اسلام و برنامه های دینی است و هر چه این فرهنگ در بین مردم رواج یابد، کمکی به توسعه خیرات و افزایش و تداوم نیکوکاری و احسان در جامعه است.
در روایات اسلامی، هم به سپاس از مردم و خوبیهایشان سفارش شده و هم از ناسپاسی و قدرنشناسی نکوهش شده است و ناسپاسان به عنوان «رهزنان خیر» قلمداد شده اند.

سپاس از مردم
در مقابل نیکیهایی که از دیگران به ما می رسد، سه حالت می توانیم داشته باشیم:
1ـ مکافات و جبران (که عالی ترین برخورد است)
2ـ شکر و سپاس، با زبان و قلم
3ـ ناسپاسی و قدرنشناسی (که بدترین برخورد است).
از حضرت علی(علیه السلام) روایت است که فرمود: بر عهده کسی است که به او انعام و احسانی شده، اینکه به خوبی و به نحو شایسته، بر نعمت دهنده نیکی کند و نعمت و احسان او را جبران نماید. اگر از جبران عملی و «مکافات» ناتوان بود، با ستایشی شایسته و ثنای نیک برخورد کند، اگر از ستایش زبانی هم ناتوان بود، حداقل نعمت را بشناسد و به نعمت دهنده محبت داشته باشد. اگر این را هم ندارد و نتواند، پس شایسته آن نعمت نیست!(1)
در روایتی هم از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که: هر کس، آن گونه که به او نیکی شده، رفتار کند، مکافات و جبران کرده است و اگر ناتوان باشد، شاکر است و اگر شاکر باشد، بزرگوار است.(2)
از حضرت رضا(علیه السلام) روایت است:
«مَنْ لم یَشْکُرِ المنعِمَ مِنَ المخلوقینَ لَمْ یَشْکُرِ اللّه عز و جلّ»؛(3)
هر کس مخلوقهای نعمت دهنده را سپاس نگوید، خدا را سپاس نگفته است.
این حقیقت، به تعبیرهای گوناگون و به صور مکرر در روایات اسلامی آمده است.
از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده است:
«اَشْکَرُکم لِله اَشْکَرُکم للنّاس»(4)
شکرگزارترین شما نسبت به خدا، کسی است که نسبت به مردم سپاسگزارتر باشد.
و از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «مَنْ لا یَشْکُرُ النّاسَ لا یَشکُرُ اللّه»(5)
کسی که مردم را سپاس نگوید، شکر خدا را هم انجام نمی دهد.
و به فرموده امام کاظم(علیه السلام): خداوند، بنده سپاسگزار را دوست می دارد. در قیامت، خداوند به برخی از بندگانش خطاب می کند: آیا نسبت به فلانی سپاس و تشکر کردی؟ می گوید: پروردگارا! من تو را شکر کردم. خداوند می فرماید: اگر او را تشکّر نکرده ای، پس مرا هم تشکّر نکرده ای!(6)
امام سجاد(علیه السلام) در «رسالة الحقوق»، در مورد حق کسی که بر شما نیکی کرده و وظیفه ای که در برابر او دارید، چنین فرموده است:
«وَ امّا حقّ ذیالمعروفِ علیک فَاَنْ تَشْکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْروُفَهُ ...»(7)
حق کسی که صاحب نیکی بر توست، این است که سپاسگزار او باشی و کار نیک او را یاد کنی و خالصانه بین خود و خدایت در حق او دعا کنی و گفتار نیک در باره او داشته باشی، اگر چنین کنی در نهان و آشکار او را سپاس گفته ای و اگر هم روزی قدرت بر جبران داشته باشی، نیکی او را جبران کنی.

تشکر از والدین
از میان همه صاحب نعمتها، خدای متعال از خدمتی که والدین، بخصوص مادر در حق فرزند انجام می دهد و زحمتی که می کشد، یاد کرده و «شکر از والدین» را در کنار شکر خدا آورده است. در وصیتهای حکیمانه حضرت حق به انسان، یکی هم همین نکته است. در قرآن کریم می خوانیم، ضمن آنکه پروردگار، انسان را وصیت و سفارش نسبت به پدر و مادر کرده و یاد اینکه مادر، او را در مدت دو سال دوران بارداری و زایمان و شیر دادن و جدا کردن از شیر، با همه سختیها و ضعفها او را حمل کرده است، می فرماید: «... اَنِ اشْکُرْ لی و لِوالِدَیْکَ»(8)، نسبت به من و پدر و مادرت شاکر باش!
این قدردانی خدا از زحمات مادر و توصیه حضرت او است که انسان هم قدرشناس و شاکر مادر و پدر باشد. در همین مورد نیز، امام زین العابدین(علیه السلام) می فرماید:
«حق مادرت بر تو آن است که بدانی او تو را در جایی حمل و نگهداری کرده که هیچ کس به نگهداری دیگری در آنجا اقدام نمی کند، او از میوه دلش و شیره جانش به تو داده است، با همه اعضا و جوارحش تو را نگهداری و حمایت کرده است و باکی از این نداشته که گرسنه بماند و تو را سیر کند، تشنه باشد و تو را سیراب گرداند، عریان باشد ولی تو را پوشیده دارد، خود در برابر آفتاب بماند ولی سایه بان تو شود، به خاطر تو بی خوابی بکشد و تو را از گزند سرما و گرما نگه دارد تا تو از آنِ او باشی. و باید بدانی که تو هرگز قدرت و توانِ سپاس او را نداری، مگر با یاری و توفیق خداوند.»(9)
آیا با این همه حقی که والدین، مخصوصا مادر بر گردن ما دارد، ما نعمت وجود مادر را قدر می دانیم و از زحماتش تشکر می کنیم و به یادمان می ماند که در باره ما چه رنجها کشیده و چه فداکاریها کرده است؟ آیا سپاس از مادر، تنها با یک کارت تبریک یا لوح تقدیر یا قاب عکس یا جشن عادی، انجام شدنی است؟ و آیا فرمان الهی که «سپاسگزار پدر و مادرتان باشید»، از سوی ما انجام و امتثال می شود؟ در سخنی از حضرت رضا(علیه السلام) آمده است که طبق همین آیه، هر کس که از والدین خود سپاسگزاری نکند، خدا را هم سپاس نگفته است.
(10)

رهزنان خیر
پیشتر اشاره شد که ناسپاسی از مردم، موجب دلسردی و سلب انگیزه از آنان می شود. البته وظیفه کسی که احسان و نیکی به مردم می کند، آن است که به خاطر خدا خدمت کند و انتظار پاداش هم از خدا داشته باشد و قدرنشناسی مردم او را سرد نکند. در نهج البلاغه است که: «لا یَزهدّنک فی المعروفِ مَنْ لا یَشْکُرُه لک»(11)
کسی که سپاسگزار نیکیهای تو نیست، تو را در انجام کار معروف و شایسته، بی رغبت نسازد. این، یک سوی قضیه است، اما در سوی دیگر وظیفه مردمی قرار دارد که از خدمات و احسانها برخوردار می شوند. مردم اگر با سپاس و تقدیر، اهلیت و شایستگی خود را نشان ندهند، موجب سلب نعمت و موجب منصرف شدن نیکوکاران از عمل خیر می گردند. و این نوعی «رهزنی» در کار خیر است که در روایات نیز آمده است.
از امام صادق(علیه السلام) روایت است:
«لَعَنَ اللّه ُ قاطِعی سَبیلِ المعروف، وَ هُو الرّجلُ یُصْنَعُ الیه المعروفُ فَتُکَفِّرهُ، فَیَمْنَعُ صاحِبَهُ مِنْ ان یَصْنَعَ ذلک اِلی غیره»(12)
خدا لعنت کند رهزنان راه معروف و نیکی را، رهزن خیر کسی است که به او خوبی می شود و او ناسپاسی و کفران می کند، در نتیجه آن نیکوکار را مانع از آن می شود که به دیگری نیکی کند.
وقتی ببینند نیکی هایشان مورد توجه و تقدیر نیست و گاهی هم بدتر از بی توجهی می شود، یعنی خوبی را با بدی مقابله می کنند، می گوید: بخشکد این دست که نمک ندارد. و آنگاه تصمیم می گیرد که دیگر به کسی خوبی نکند، چون قدر نمی شناسند.
تباه شدن عمل صالح و ضایع شدن احسان و نیکی گاهی هم از همین رهگذر است. در حدیثی حضرت امیر(علیه السلام) پنج چیز را تباه شده و ضایع می شمارد، از جمله بارش باران به شوره زار و افروختن چراغ در روز روشن و تقدیم غذا به انسان سیر و یکی هم نیکی کردن به کسی که سپاسگزاری از آن نمی کند «و معروفٌ تَصطَنعُه اِلی مَنْ لا یَشْکُرُه»(13)

آثار و نتایج سپاس
در کنار آثار سوء و پیامدهای منفی ناسپاسی، نتایج درخشان و ثمربخش قدرشناسی و سپاس قابل طرح است. همچنان که گفته شد، تقدیر و سپاس، هم ایجاد الفت و محبت و محبوبیت می کند، هم فرهنگ نیکوکاری را ترویج می کند، هم موجب رضایت الهی است. در توصیه های دینی هم سفارش به سپاس از صاحبان خیر و نیکی شده است. هم به نیکوکاران توصیه شده که بر شاکران، احسان و نیکی بیشتری کنند.
وقتی سپاس از نیکوکار، و نیکی بیشتر به سپاسگزار، در کنار هم و با هم مورد عمل قرار گیرد، جامعه رو به نیکوکاری و خدمات بیشتر و ایثارهای بزرگتر می رود.
به روایت امام صادق(علیه السلام)، در تورات چنین نوشته است:
«اُشْکُرْ مَنْ اَنْعَمَ عَلَیکَ، وَ اَنْعِمْ علی مَنْ شَکَرَکَ، فانّه لازوالَ لِلنَّعماءِ اِذا شُکِرَتْ وَ لا بقاء لها اِذا کُفِرَتْ و الشُّکْر زیادَةٌ فِی النِّعَمِ وَ اَمانٌ مِنَ الْغِیَر»(14)
نسبت به کسی که بر تو نعمتی داده، سپاسگزاری کن، و نسبت به کسی که از تو سپاسگزاری کرده، احسان و انعام کن، چرا که اگر نعمتها سپاس شود، زوال نمی پذیرد و اگر ناسپاسی شود، دوام نمی یابد. شکر و سپاس، موجب افزایش نعمتها و ایمنی از تغییر و دگرگونی است. داشتن زبان تقدیر و تشکر، نرم کننده دلها، افزاینده عواطف و زداینده کدورتها و دشمنی هاست.
مهم، داشتن چنین تربیت و ترویج چنین فرهنگ در جامعه است. مقداری حال و حوصله و مجال، و مقداری هم هزینه و مخارج لازم دارد که به صورت شفاهی، کتبی، تلفنی، با ارسال هدیه، با ارتقاء رتبه، دادن جایزه و ابراز محبت و نشان دادن عنایت و توجه، قدردانی خود را از کارهای خوب که عمل می شود و از خوبان و شایستگان جامعه، نشان دهیم.
امام علی(علیه السلام) می فرماید:
سپاسگزاری تو از کسی که از تو راضی است، رضایت و وفای او را می افزاید، و سپاسگزاری تو از کسی که بر تو خشمگین است، موجب صلاح و تمایل و عاطفه از سوی او نسبت به تو می گردد:
«شُکرک الرّاضی عَنْکَ یَزیدُهُ رضا و وفاءً، شُکرُکَ لِلسّاخِطِ عَلَیکَ یوجبُ لَکَ مِنه صَلاحا و تعطُّفا»(15)
مقوله «سپاس از مردم»، بی ارتباط با «فرهنگ تشویق» نیست که در مباحث پیشین در آن مورد بحث شد.
چه خوب که همیشه گله و انتقاد از بدیها و نارساییها و عیوب نکنیم، بلکه چشم «نیک بین» هم داشته باشیم و از خوبیها و خوشرفتاریها و محاسن اخلاقی و عملهای شایسته فرزندانمان، همسرانمان، دوستان و همکارانمان، خدمتگزاران جامعه، تلاشگران زحمت کش و فداکاران گمنام، به هر نحو و با هر زبانی که می توانیم، تقدیر و تشکر کنیم، که ... سپاس از خوبی ها و خوبان، «تکثیر خوبی ها»ست!پایان.

 

منبع: پیام زن، آذر 1378، شماره 93، تقدیر و سپاس (اخلاق معاشرت (30))
------------------------------------------
پی نوشت:
1 بحارالانوار، ج68(بیروت)، ص50.
2 همان.
3 میزان الحکمه، ج5، ص153.
4 همان، ص148.
5 نهج الفصاحه، حدیث 1202.
6 اصول کافى، ج2، ص99.
7 مکارم الاخلاق، ص422.
8 لقمان، آیه 14.
9 مکارم الاخلاق، ص421.
10 میزان الحکمه، ج5، ص154، حدیث 9639.
11 نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 195.
12 وسائل الشیعه،ج11، ص539.
13 بحارالانوار، ج68، ص47.
14 همان، ص55.
15 غررالحکم، (به نقل از میزان الحکمه، ج5، ص152).

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا