رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
محمد محمدى اشتهاردى

حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن(امر به معروف و نهی از منكر)/بخش پنجم

تاریخ انتشار:
امر به معروف و نهی از منکر

چهارمین و پنجمین حكمت لقمان مساله امر به معروف ونهی از منكر است، چنان كه از زبان او خطاب به پسرش می خوانیم: 
«... وامر بالمعروف وانه عن المنكر؛ پسرم! امر به معروف ونهی از منكر كن»(1) این دستور، از دستورهای بسیار مهم است كه برای توضیح آن، نظر شما را به مطالب زیر جلب می كنیم: 
معنی معروف و منكر و اقسام و مراحل آن 
واژه معروف در اصل هر كار نیكی است، كه علاوه بر نیكی، انجام دهنده اش آن را به این وصف بشناسد، یا توسط دیگری به این عنوان شناسانده شود. بعضی گفته اند: «معروف یعنی شناخته شده، چرا كه فطرت پاك انسانی با آن آشنا است، و ضد آن منكر است كه به معنی ناشناخته می باشد. بهترین راه برای شناخت معروف و نیكی، مراجعه به شرع مقدس است، كه همان عقل خارجی است. چنان كه عقل در نهاد انسان، شرع داخلی است، بنابراین، هر چیزی را كه شارع مقدس اسلام به آن امر كرد، و مسلمانان را به انجام آن ترغیب نمود، همان معروف است. روی این حساب ما در شناخت معروف، باید به دستورهای واجب یا مستحب دین اسلام مراجعه كنیم. ونیكی آن را از نظر دین احراز نماییم. 
و در قرآن و روایات صدها و هزارها مصداق معروف ذكر شده است، مانند: ایمان، تلاوت قرآن، تفكر و اندیشیدن، توكل و اعتماد بر خدا، صبر و شكیبایی، پرهیزكاری، پیروی از خدا و رسول، پیشی گرفتن برای تحصیل علم و كارهای نیك، انفاق، فرو بردن خشم، عفو و بخشش، احسان و نیكی، اطمینان به صحت وعده ها، توبه، سیر در زمین و توجه و عبرت گیری، جهاد و پیكار، شهادت در راه خدا، عدالت، شكر خدا، دعا كردن، استقامت وایستادگی، بردباری، خوش اخلاقی، مشورت، آموزش قرآن ودانش، صراحت و قاطعیت در بیان حق، تحمل آسیب ها و گرفتاری ها، ذكر خدا، نماز، روزه، حج، هجرت، استقامت در راه حق، مرابطه و مرزداری، صدقه و راستی، امانت داری، تقیه در موارد خود، دوستی با دوستان خدا، و دشمنی با دشمنان خدا، وفای به عهد، عفت، شجاعت، سخاوت، دوستی و اتحاد با شایستگان، قیام و انقلاب برای تحقق آرمان های مقدس، عمل صالح، یاری دین، آمادگی برای دفاع از حق، استفاده بهینه از وقت، دعا و مناجات، رازداری، حساب گری، خشنودی به رضای خدا، آشكار ساختن حق، گمان نیك، دفاع از مظلوم، صله رحم، نیكی به پدر و مادر، نیكی به همسایه، ادب در برابر استاد، حق شناسی، تدبر در قرآن، اخلاص، یاد مرگ و معاد، تلاوت قرآن، قرض الحسنه دادن، یاری كردن مؤمن، وساطت برای تحقق ازدواج بین زن و مرد و... 
اما واژه منكر، در اصل به معنی كار بدی است كه همان كار، حرام یا زشت و مكروه می باشد، كه از نظر فطرت، ناشناخته، و غریب و ناهماهنگ است. 
بنابراین نهی ازمنكر بر دو گونه است: نهی از منكر واجب، نسبت به كارهای حرام، و نهی از منكر مستحب نسبت به كارهای مكروه. امر به معروف نیز بر دو گونه است: امر به معروف واجب نسبت به واجبات، و امر به معروف مستحب نسبت به مستحبات. 
حضرت امام خمینی قدس سره الشریف در این راستا می فرماید: 
«آنچه عقلا یا شرعا واجب است، امر به آن واجب است و آنچه از نظر عقل زشت است و از نظر شرع حرام است، نهی از آن، واجب است، و آنچه مستحب است، امر به آن مستحب بوده، و آنچه مكروه است، نهی از آن، مستحب می باشد.»(2) 
مصداق های منكر بسیار است، مانند: 
كفر، قتل نفس، گناه، جهل و نادانی، دوستی با نااهلان، ضعف اراده، اصرار بر گناه، سستی و بی حالی، اندوه بیجا، ظلم و ستم، اطاعت از كافران، كشمكش و نزاع با مؤمنان، توجه به تبلیغات باطل، راضی شدن به ظلم، كتمان حق، فروختن دین و حق به دنیا، حب تعریف بدون عمل، گمان بد، دروغ، خیانت، غیبت، عهدشكنی، انكار غیب، نمامی، زخم زبان، تهمت، ترس از كفار و منافقان، سازش با بیگانگان سلطه گر، انفاق در راه باطل، تقویت و امضای ناحق، فتنه جویی، بدعت گذاری، حسد، تكبر، حرص، تبهكاری، بازداشت مردم از راه حق، قطع رحم، بی احترامی به پدر و مادر، ترسو بودن، عدم تدبر در قرآن، مخالفت با پیامبر(صلی الله علیه وآله)، ریاكاری، پشت به دین كردن و... 
براساس دلایل شرعی، از قرآن و سنت و اجماع و عقل در موارد عادی، وجوب امر به معروف و نهی از منكر، بستگی به چهار شرط دارد كه عبارتند از: دانستن معروف و منكر، به این كه از نظر شرع، نیك و مورد پسند، یا بد و ناپسند است، 2- احتمال تاثیر 3- اصرار طرف مقابل در ترك معروف و انجام گناه 4- امر به معروف و نهی از منكر موجب ضرر جانی یا ناموسی به امر به معروف ونهی از منكر كننده یا مؤمن دیگر نشود. ولی در مواردی كه اساس اسلام در خطر است، در آنجا وجوب امر به معروف و نهی از منكر نیاز به این شرایط ندارد، و باید به آن اقدام كرد، گرچه باعث كشتن و یا زیان های خطرناك دیگر می شود، مانند امر به معروف ونهی از منكر حضرت امام حسین(علیه السلام) كه منجر به ماجرای كربلا و شهادت او و یارانش، واسارت عزیزانش گردید. 
مساله مهم دیگر كه در كتب فقهی به طور مبسوط بیان شده، مراحل امر به معروف و نهی از منكر است، كه باید آن را دانست، و براساس آن عمل كرد، مانند: امر به معروف و نهی از منكر با قلب، سپس با زبان، سپس با عمل، و هر كدام از این مراحل دارای درجاتی، و تا هدف به وسیله درجه پایین تر محقق می شود، نوبت به درجه بعدی نمی رسد. بر همین اساس امر به معروف و نهی از منكر، دارای شكل های گوناگون از نرمش، خشونت، استدلال، مجادله نیك، و برخوردهای مختلف دیگر می باشد، باید روش های بهتر و اثر بخش تر را شناخت، و با همان روش ها امر به معروف و نهی از منكر كرد، تا نتیجه بخش گردد. 
نگاهی به آیات قرآن و روایات 
نظر به این كه امر به معروف و نهی از منكر، اهمیت به سزایی در به سازی و پاك سازی جامعه و فرد دارد، قرآن كه یك كتاب كامل انسان سازی است، به آن اهمیت فراوان داده، و پیروانش را به توجه نظری و عملی به این دو فریضه بزرگ و سرنوشت ساز فراخوانده است. در قرآن گاهی به آن تشویق و ترغیب شده، وگاهی به سرنوشت شوم ترك آن پرداخته شده، و در موردی، آن را برای واجدین شرایط الزامی نموده و از ویژگی لازم مؤمنان برشمرده است و... در قرآن بیش از ده مورد سخن از امر به معروف و نهی از منكر به میان آمده(3) و باید توجه داشت كه دو فریضه امر به معروف و نهی از منكر، همچون نماز بر زن و مرد واجب است، و در این جهت فرقی بین زن و مرد نیست.(4) 
در روایات اسلامی نیز به مساله امر به معروف و نهی از منكر، اهمیت فراوان داده شده، و آن را از مهم ترین دستورهای الهی برشمرده است. این روایات را می توان به پنج گروه تقسیم كرد: 
1- روایاتی كه بیانگر وجوب و لزوم امر به معروف و نهی از منكر است و بر آن تاكید شدید نموده 2- روایاتی كه حاكی از هشدار شدید بر ترك كننده آن است 3- روایاتی كه به اهمیت فوق العاده آن اشاره می كند 4- روایاتی كه مراحل آن را بیان می نماید 5- روایاتی كه آثار درخشان آن را تبیین می كند، كه در اینجا برای هر كدام، از این پنج گروه، در میان ده ها حدیث به ذكر یك روایت می پردازیم: 
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «ویل لقوم لا یدینون الله بالامر بالمعروف، والنهی عن المنكر؛ وای به حال ملتی كه امر به معروف و نهی از منكر را روش دینی خود قرار نمی دهد و در اعتقاد به این دو تسلیم خدا نمی شود.»(5) 
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمود: «فان الله سبحانه لم یلعن القرن الماضی بین ایدیكم الا لتركهم الامر بالمعروف والنهی عن المنكر؛ خداوند متعال پیشینیان را از رحمت خود دور نساخت، مگر به خاطر این كه امر به معروف و نهی از منكر را ترك كردند.»(6) 
نیز فرمود: «و ان الامر بالمعروف والنهی عن المنكر لخلقان من خلق الله سبحانه، و انهما لایقربان من اجل، و لاینقصان من رزق؛ امر به معروف و نهی از منكر، دو صفت از صفات خدا هستند، این دو قطعا، نه مرگ انسان را نزدیك می كنند و نه از رزق انسان می كاهند.»(7) 
و در عبارت دیگر می فرماید: «گروهی از مردم با دست(عمل) و زبان و قلب، به مبارزه با منكرات برمی خیزند، آنها همه خصلت های نیك را در خود جمع كرده اند، گروهی دیگر تنها با زبان و قلب نهی از منكر می كنند، این ها به دو خصلت نیك تمسك كرده اند، و یكی را از دست داده اند، گروهی دیگر تنها با قلبشان مبارزه می كنند، اما مبارزه با دست و زبان را ترك كرده اند، این گروه بهترین خصلت ها را از این سه ترك نموده و تنها یكی را گرفته اند، و گروهی دیگر نه به زبان و نه با دست و نه با قلب نهی از منكر می كنند: «فذلك میت الاحیاء، اینها در حقیقت مردگانی در میان زندگان هستند» . آنگاه فرمود: «و ما اعمال البر كلها والجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهی عن المنكر الا كنفثة فی بحر لجی؛ و همه كارهای نیك و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منكر همچون قطره ای است(مقدار آبی است كه با یك دمیدن در دهان جمع شود) در مقابل دریای پهناور.»(8) 
و در مورد آثار درخشان این دو فریضه الهی، امام باقر(علیه السلام) در ضمن گفتاری فرمود: «... بها تقام الفرائض و تامن المذاهب، و تحل المكاسب، و ترد المظالم، وتعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر؛ در پرتو امر به معروف و نهی از منكر، سایر فرایض و واجبات برپا می گردد، و راه ها امن می شود، و تجارت و كاسبی مردم، حلال گشته، وهرگونه ظلم و جور برچیده شده، و زمین آباد می گردد، و از دشمنان، انتقام گرفته گشته، و همه كارها رو به راه می شود.»(9) 
نظارت عمومی و مساله آزادی 
دستور امر به معروف و نهی از منكر، جامع ترین برنامه برای اصلاح جامعه، و مبارزه با فساد، و استقرار عدالت همه جانبه، ونیكی ها و ارزش ها است، این دستور اختصاص به گروه خاصی ندارد، بلكه همه در حدود توان خود، به انجام آن موظف هستند، بنابراین این دو فریضه، یك نوع نظارت همگانی و ملی برای حفظ كشتی جامعه از غرق، و رساندن آن به ساحل نجات است، و چنین كاری از نظر عقل، تدبیر، سیاست، و تمدن صحیح، كار بسیار شایسته و بجا است، و همانند نظارت عمومی در برنامه های پزشكی است كه موجب پیش گیری از بیماری ها، و زدودن هرگونه بیماری، و نگهداری سلامت جامعه از خطرها می باشد. 
بعضی از مدعیان آزادی، كه كلمه مقدس آزادی را به غلط معنی می كنند، می گویند: بین امر به معروف و نهی از منكر با آزادی، تضاد وجود دارد، آیا به راستی چنین است؟ 
آزادی در همه فرهنگ ها حد و حدود و خط قرمزی دارد، هیچ كس نیست كه آزادی مطلق را روا بداند، آزادی تا آنجا محترم است كه موجب انحراف و سقوط جامعه و هرج و مرج و بی بندوباری نشود. آزادی معقول یعنی رفع موانع رشد و كمال، برای حركت سالم به سوی تكامل است، موانع كمال همان دست اندازهایی است كه باید با امر به معروف و نهی از منكر، و نظارت عمومی، برطرف گردد، و راه برای حركت به سوی كمال صاف شود، بنابراین امر به معروف و نهی از منكر مكمل و یار تقویت كننده آزادی صحیح است. نظیر این شبهه در عصر پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) نیز این شبهه القاء شد، پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) با ذكر مثالی روشن به آن پاسخ داده، فرمود: «اجتماع ما بسان یك كشتی است، سرنشینان كشتی تا آنجا آزادند كه موجب هلاكت دیگران نشوند، هرگاه مسافری از این آزادی سوء استفاده كند و بخواهد با میخ یا تیشه ای كشتی را سوراخ نماید، همه مسافران با شدت به او اعتراض نموده و از او جلوگیری می نمایند، و با نهی از منكر خود، كشتی و سرنشینانش را از خطر حفظ می نمایند.» این كار یك موضوع كاملا عقلانی و فطری الزامی است، و ضد آن قطعا دیوانگی و خودكشی است، آیا آزادی به انسان اجازه می دهد كه خودكشی كند یا دیوانگی نماید؟ 
مثال دیگر این كه: افراد اجتماع همچون اعضاء یك پیكرند، اگر در پیكر انسانی، غده چركینی پدیدار شد و در حال گسترش بود، هرگاه جراح متخصص آن غده چركین را با جراحی بیرون آورد، می توان گفت كاری خلاف آزادی نموده است، با توجه به این كه او با این كار سایر اعضاء را از خطر آن غده نجات داده است.(10) 
نكته قابل توجه این كه در مساله امر به معروف و نهی از منكر، در اسلام تعبیر امر و نهی شده، یعنی باید دخالت كرد و به طور جدی فرهنگ های باطل را از بین برد، و فرهنگ نیك الهی را جایگزین آن نمود. 
پاسخ به دو سؤال قرآنی 
در قرآن، گاهی آیاتی دیده می شود كه گویی با مساله امر به معروف و نهی از منكر، تضاد دارند: 
1- مثلا در آیه 105 سوره مائده می خوانیم: «یا ایها الذین آمنوا علیكم انفسكم لا یضركم من ضل اذا اهتدیتم؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید، مراقب خودتان باشید، وقتی كه شما هدایت یافتید، گمراهی گمراه شدگان به شما زیانی نمی رساند.» گرچه ظاهر این آیه بیانگر آن است كه هر كسی باید به اصلاح خود بپردازد، در این صورت گمراهی گمراهان به او زیانی نمی رساند، بنابراین امر به معروف ونهی از منكر دیگران منتفی است. پاسخ آن كه با توجه به آیات قبل و بعد از این آیه روشن می شود كه این مورد مربوط به كافران لجوج و منافقان كوردل است، و این آیه ناظر به موارد علم به عدم تاثیر امر به معروف و نهی از منكر است، كه در این صورت این دو فریضه واجب نیستند، و یا این كه آیه می گوید: پس از امر به معروف و نهی از منكر، اگر كافران و منافقان نپذیرفتند، شما اگر خود را پاك نگهدارید، گمراهی آنها به شما زیانی نمی رساند. 
2- آیه دیگر این كه بعضی از شبهه افكنان می گویند: قرآن می فرماید: «ولا تلقوا بایدیكم الی التهلكة؛ و خود را با دست های خود به هلاكت نیفكنید.»(11) ظاهر این آیه این است كه انسان باید جان خود را حفظ كند، و خود را به هلاكت نیفكند، ولی در بعضی از مراحل امر به معروف و نهی از منكر، خطر و ضرر وجود دارد، بنابراین در آن مورد نباید امر به معروف و نهی از منكر كرد. 
پاسخ این كه: اولا با توجه به صدر و ذیل آیه و شان نزول آن، به دست می آید كه آیه مربوط به انفاق در راه خدا است، در آیات قبل سخن از جهاد با دشمن به میان آمده، منظور از این آیه این است كه برای فراهم نمودن مقدمات جهاد، انفاق كنید، و با انفاق نكردن، و یا اسراف در انفاق، خود را به هلاكت نیندازید، و می توان گفت منظور از آن نهی از افراط و تفریط در هر چیزی از جمله انفاق است، اما آیات و روایاتی كه می گوید: در راه نهی از منكر، خود را به زحمت و مشقت بیندازید، و با تحمل سختی ها، این فریضه الهی را ترك نكنید، در چنین كاری هلاكتی وجود ندارد، بلكه موجب پاداش های سرشار الهی و حتی سعادت شهادت خواهد شد، آیا شهادت هلاكت است؟ به عبارت دیگر در مساله قانون اهم و مهم، باید مهم را فدای اهم كرد، تحمل ضرر جزیی و زودگذر در برابر كسب منفعت بزرگ و همیشگی، هرگز هلاكت نخواهد بود. برای تكمیل این بحث و بررسی، نظر شما را به داستان جالب زیر جلب می كنیم: 
روایت شده: اسلم بن ابی عمران گوید: ما در قسطنطنیه(اسلامبول فعلی در تركیه) بودیم، عقبة بن عامر با مردم مصر حضور داشتند، و فضالة بن عبید با مردم شام در آنجا بودند، لشگر عظیمی از روم برای جنگ با مسلمین، به میدان تاختند، ما بی درنگ صف های خود را برای مقابله با آنها منظم كردیم، در این میان یكی از مسلمانان به قلب لشگر روم یورش برد، جمعی از مسلمین فریاد زدند: «این مرد با دست خود خود را به هلاكت افكند»(با این كه در قرآن از چنین كاری نهی شده است) ابوایوب انصاری، صحابی معروف پیامبر(صلی الله علیه وآله) برخاست و گفت: ای مردم! شما این آیه «ولا تلقوا بایدیكم الی التهلكة» را پیش خود تاویل و تفسیر به رای می كنید، این آیه درباره ما گروه انصار نازل شده است، آنجا كه وقتی خداوند دینش را پیروز كرد، و حامیان دین بسیار شدند، بعضی از ما محرمانه به یكدیگر می گفتیم اموال ما به هدر رفت، و خداوند متعال اسلام را پیروز نمود و طرفداران اسلام بسیار شدند، اگر ما اموالمان را برای خود نگه می داشتیم اكنون از آن استفاده می كردیم، در رد گفتار ما این آیه نازل شد: «وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیكم الی التهلكة؛ و در راه خدا انفاق كنید، و خود را با دست خود به هلاكت نیفكنید.» بنابراین منظور از هلاكت، نگهداری اموال واصلاح آن برای خود و ترك انفاق در راه جنگ با دشمن است.(12) 
لقمان و مساله امر به معروف و نهی از منكر 
از ویژگی های سیره درخشان لقمان این بود كه به مساله امر به معروف و نهی از منكر، اهمیت بسیار می داد، همواره مردم را با نصایح حكیمانه و پرجاذبه خود به سوی راه هدایت فرا می خواند، و از انحرافات برحذر می داشت، از این رو بسیاری از نصایح او در كتاب های آسمانی و در زبان اولیای خدا، نسل به نسل نقل شده، و دین گرایان دنیا در هر عصر و مكان با اندرزهای عمیق او آشنا هستند، او بسیار موعظه می كرد، و لطیف سخن می گفت، از مثال های جالب و روشن برای فهم معانی استفاده می كرد، و مساله هدایت گری در سرلوحه برنامه هر روز و شب او بود. هم خود در عرصه های مختلف به امر به معروف و نهی از منكر می پرداخت، و هم سفارش می كرد كه به این فریضه بزرگ اهمیت بدهند، چنان كه به پسرش نیز این سفارش مهم را نمود.

 

پى نوشت ها: 
1. سوره لقمان، 17. 
2. تحریرالوسیله، ج 2، ص 463. 
3. مانند آیه 3 سوره عصر، آیه مورد بحث(لقمان - 17)، آیه 199 و 157 اعراف، آیه 163 و 166 همین سوره، آیه 104 و 110 و 113 و 114 آل عمران، آیه 41 حج، آیه 71 توبه و 111 و 112 همین سوره. 
4. چنان كه در آیه 71 توبه به این مطلب تصریح شده است. 
5. وسائل الشیعه، ج 11، ص 392. 
6. نهج البلاغه، خطبه 192. 
7. همان، خطبه 156. 
8. همان، حكمت 374. 
9. وسائل الشیعه، ج 11، ص 395. 
10. این مساله همان است كه در قرآن می خوانیم: «واتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منكم خآصة؛ از بلاهایی بترسید وبرحذر باشید كه هنگامی كه وارد شد، تنها دامنگیر گنهكاران نمی شود، بلكه گنهكار و بی گناه در دامن آن می سوزند.»(انفال - 25) 
11. بقره، 195. 
12 . تفسیر الدر المنثور، طبق نقل تفسیر المیزان، ج 7، ذیل آیه 195 بقره.
-----------------------------------
منبع: ماهنامه پاسداراسلام ، شماره 242

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا