تولد
میرزا حبیب اللّه رشتی، فرزند میرزا محمدعلی خان، در سال 1234 هجری قمری در املش، از شهرهای استان گیلان دیده به جهان گشود. میرزا محمد علی خان که از نیک مردان روزگار و حاکم منطقه بود، از همان سال های نخستینِ زندگی حبیب اللّه ، در تکاپوی یافتن معلّمی مؤمن و دانا بود تا فرزندش گام های اوّل ترّقی را در زادگاهش بپیماید و چنین بود که میرزا حبیب اللّه، نخستین کلمات قرآن را در خانه پدری آموخت.
تحصیلات
میرزا حبیب اللّه رشتی، دوازده ساله بود که از املش به لنگرود و سپس به رشت عزیمت نمود تا بر اندوخته اش افزوده و پاسخی درخور برای پرسش هایش بیابد. او هیجده بهار را به عمر دیده بود که به خواست پدر، در مهمانی یکی از خان های منطقه به نام خان امین دیوان لاهیجی شرکت نمود. خان حاکم با استفاده از موقعیت، قدرت و نفوذش، قصد پایمال کردن حق رعیت را داشت که با مخالفت و واکنش سرسختانه شیخ حبیب اللّه جوان روبه رو شد و چون نصایح روحانی جوان کارگر نیفتاد، به نشانی اعتراض مجلس مهمانی را ترک گفت و از همان روز، تصمیم به ترک دیار گرفت.
در حوزه قزوین
شیخ حبیب اللّه رشتی، در پی آرمان بلند خویش، راه هجرت در پیش گرفت و عازم حوزه علمیه قزوین شد. پدرش که او را به دلیل شهامت و اراده شگفتش می ستود، برای تهیه لوازم زندگی او را تا قزوین همراهی نمود. میرزا حبیب اللّه در قزوین، استادی عالی مقام به نام شیخ عبد الکریم ایروانی را یافت که در فقه و اصول نامور و ممتاز بود. شیخ حبیب اللّه مدت هفت سال از محضر ایشان بهره گرفت و در همان شهر، به خواست پدر با خانواده فردی ثروتمند، وصلت نمود. مشی زاهدانه استاد، تأثیر شگرفی در او نهاد، به گونه ای که از آن پس، خود به زندگی زاهدانه روی آورد و تا پایان عمر، به روش پسندیده استاد وفادار ماند.
مجتهد جوان
میرزا حبیب اللّه رشتی در 25 سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی، به مقام عالی اجتهاد رسید و با نظر استاد خود شیخ عبد الکریم ایروانی، آماده سفر به املش شد.
مجتهد جوان که لقب برازنده میرزا حبیب اللّه رشتی است، در سال 1259 ق از قزوین به املش بازگشت و مدت چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. برپایی نماز جماعت، هدایت و ارشاد مردم، پاسخگویی به پرسش های اعتقادی و قضاوت عادلانه او، موجب گردید مردم ارادتی عاشقانه به مجتهد جوان داشته باشند، اما او می خواست سفری به دیار اهل بیت علیهم السلام داشته باشد و از استادان آن حوزه علمی سترگ نیز بهره مند گردد. مردم که از حضور میرزا حبیب اللّه غرق محبت بودند، او را با عواطفی وصف ناپذیر بدرقه نمودند و او و همسر و فرزندش محمد را به خدای بی همتا سپردند.
شهر آسمانی
میرزا حبیب اللّه رشتی، در سال 1263 ق وارد نجف شد و در حلقه شاگردان فقیه بزرگ، شیخ محمد حسن نجفی، معروف به «صاحب جواهر» به کامجویی نشست. او تا سال 1266 هجری قمری، سال وفات صاحب جواهر، از محضرش بهره ها برد و از آن فقیه نامور، اجازه اجتهاد دریافت داشت.
پس از آن، میرزا حبیب به درس شیخ انصاری دل بست و تا پایان زندگی پر افتخار استاد، از شاگردان ممتاز درس وی به شمار می آمد. شیخ حبیب اللّه گفته بود: «با آن که هفت سال پیش از فوت شیخ از درس او مستغنی بودم، ولی از هنگام ورود به جلسه شیخ انصاری تا موقع تشییع جنازه اش، بحثی از ابحاث او از من فوت نشد».
عزّت نفس
میرزا حبیب اللّه پس از مرگ پدر، برای پاسداشت مقامش به گیلان سفر نمود، اما اختلاف برادران بر میراث پدری، موجب بازگشت او به نجف اشرف شد. او با این که در فقر شدید به سر می برد، از سهم ارث خود چشم پوشید. میرزای رشتی پس از رسیدن به نجف، برای تأمین معاش به تدریج لوازم زندگی را یکی پس از دیگری فروخت، به گونه ای که در گرمای طاقت فرسای تابستان عراق، حتی از خرید آب نیز عاجز بود.
یاد خدا
یاد خدا چنان در جان میرزا حبیب اللّه رشتی عجین شده بود که از هر فرصتی برای ذکر و تسبیح و قرائت قرآن بهره می جست. او هر روز که برای تدریس به سوی حرم مطهّر می رفت، وضو می گرفت و سوره مبارک یس را در راه می خواند تا به در قبله صحن مطّهرامیر مؤمنان علیه السلام می رسید و بعد خواندن سوره را در کنار آرامگاه استاد خود، شیخ انصاری به پایان می رسانید.
هم چنین نوشته اند که او مدام در عبادت بود؛ بسیار نماز می خواند و بسیار روزه می گرفت. و حتی در مسافرت ها هم از عبادت خود نمی کاست. مرحوم میرزا حبیب، در تمام حالات حتی هنگام خروج از منزل برای تدریس یا زیارت سواره و پیاده نماز نافله می خواند و تسبیح می گفت و همیشه با وضو بود.
خدمات
دیانت و سیاست
میرزا حبیب اللّه رشتی، دیانت و سیاست را به هم سرشته بود. پس از رحلت شیخ انصاری، بسیاری از دانشمندان مردم را برای تقلید به میرزای رشتی ارجاع داده بودند، ولی وی میرزای شیرازی را مجتهدی آگاه به مسایل سیاسی و چهره ای سرشناس و محبوب یافته بود و او را به مردم معرفی کرد. از این رو، وقتی از او پرسیدند: از چه کسی تقلید کنیم؟ در پاسخ گفت: از مرجعی تقلید کنید که تقلیدش جایز باشد. امروز پرچم اسلام بر دوش عالم جلیل سید محمّدحسین شیرازی است و همه پیرامون اویند تا پرچم بر زمین نیفتد. میرزا حبیب با این کار، موجب شد به وحدت شیعیان لطمه ای وارد نشود و همه گرد یک مرجع جمع شوند و یک دل و هم رنگ باشند.
با کاروان دانش
شیوه نقّادانه محقق رشتی در تدریس، پدیدآور محفل علمی شکوهمندی بود که دلدادگان آن پس از کامجویی، هر یک چون ستاره ای درخشان، روشنگر جامعه خویش شدند. برخی از شاگردان و مسافران این کاروان عبارت اند از: آیات عظام سید محمد کاظم یزدی، آقا ضیاء الدین عراقی، حاج میرزا حسین نائینی، شهید شیخ فضل اللّه نوری، شهید شیخ علی رشتی، شهید حاج آقا میر بحر العلوم رشتی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید ابوالقاسم اشکوری و بسیاری دیگر از بزرگان دانش و خودساختگی.
در نگاه دیگران
شیخ انصاری بارها ضمن اعلام اجتهاد میرزا حبیب اللّه رشتی می فرمود: «من درسم را برای سه نفر می گویم: میرزا محمد حسن شیرازی، میرزا حبیب اللّه رشتی و آقا حسن طهرانی».
علامه سید محسن امین نویسنده کتاب اعیان الشیعه نیز می گوید: «میرزا حبیب اللّه رشتی، فقیه، اصولی، محقق و از بنیانگذاران علم اصول بود و استادِ دانشمندان زمانه به شمار می آمد».
میرزا محمد علی مدرس تبریزی، صاحب کتاب ریحانة الادب در وصف میرزای رشتی می نویسد: «حاج میرزا حبیب اللّه رشتی، فقیهی است جلیل القدر، محقق، ژرفنگر، عابد، زاهد و پرهیزکار».
پرواز تا آسمان ها
مردم نجف به چهره نورانی پیرمردی که سحرگاهان در بارگاه ملکوتی امیر مؤمنان علیه السلام به زیارت، نماز و تضرع می نشست، اُنس گرفته بودند، تا شب پنج شنبه چهاردهم جمادی الثانی 1312 ق فرا رسید. خبر کسالت محقق رشتی، مردم را در نگرانی فرو برده بود و آن گاه که صدای ناله و افغان از منزل وی برخاست، همگان دریافتند که یکی دیگر از دوستان خدا، به نزد حضرت حق شتافته است.
همه جا صدای گریه به گوش می رسید. در تهران و مشهد و دیگر شهرها نیز مجالس عزا و سوگواری به پا شد. نجف آماده تشییع پیکر مطهر آن فرزانه پارسا گردید و جنازه پاک او را، به بارگاه امام متقین انتقال داده و در یکی از حجره های صحن مطّهر علوی علیه السلام دفن کردند. روحش شاد.
منبع: گلبرگ - مرداد 1383، شماره 53 - حدیث پارسایی(ارتحال فقیه بزرگ، میرزا حبیب اللّه رشتی)
--------------------------------
منابع:
1. رضا مظفری، حدیث پارسایی، قم: مشهور، چاپ سوم، 1380.
2. www.shareh.com.