ما مسلمانان، به توفیق الهی ایمان داریم و کاری را که موفق به انجامش نشویم، می گوییم که بی توفیقی بوده، و امثال این حرفها. اما باید دانست که توفیق الهی نیز ساز و کار مناسب با خود را می طلببد.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ[1] مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسى كه او را نصیحت نماید.» در این حدیث کاربردی و مهم، اوصافی برای مومن ذکر شده که اگر با هم نباشند، نتیجه مطلوب به دست نمی آید. کسی که خیرخواهی دیگران را گوش نمی کند، و خودش نیز همت و انگیزه لازم برای زندگی ندارد، نباید از توفیق و عدم توفیق الهی حرفی بزند. امام رضا(علیه السلام) فرمود: «من سأل الله التوفيق و لم يجتهد فقد استهزأ بنفسه[2] هر کسی توفیق خود را از خدا بخواهد و در عین حال، کوشش و تلاش نکند، خود را مسخره کرده است.»
حدیث فوق، حاوی این پیام است؛ آنکسی که نصیحت و مشاوره دیگران را رد کند و خودش هم برای زندگی خود برنامه ای نداشته باشد، سپس خواستار توقیق الهی باشد، در واقع خودش را فریب داده است. هم در کارهای معنوی و هم مادی، این قانون حکمفرماست. افرادی(برخی جوانان نا آگاه) که نه فکر و برنامه ای برای زندگی خود دارند و نه خیرخواهی پدر و مادر و دوستان خود را قبول می کنند، نباید انتظار داشته باشند که زندگی مطلوبی داشته باشند و توفیق الهی، آنها را مثلا ثروتمند کند. متاسفانه همین افراد، بیشترین شبهه را در مورد خداوند و توفیق او، در جامعه تولید می کنند؛ در حالی که باید به خود بگویند «از ماست که بر ماست».
پی نوشتها:
1ـــ بحارالأنوار (ط - بيروت)،ج72 ، ص 103
2ـــ همان،ج75، 356