انقلاب اسلامي پديده بي نظير قرن بيستم و سده هاي اخير اسلام است. ويژگي خاص انقلاب ايران در مقايسه با انقلاب هاي بزرگ ديگر جهان، مثل چين و روسيه،... پايه گذاري آن بر مبناي آموزش هاي الهي اسلام، اين دينِ جامع نگر، و جهان شمول است. اين پديده شگرف با هدف احياي ارزش هاي اسلامي، انساني و حاكميت بخشيدن به دين خداوند، فارغ از هرگونه گرايش و تأثير پذيري از مكتب هاي بشري به انجام رسيد. ماهيت ديني، قدرت رهبري، نقش كليدي روحانيت و مشاركت توده ها مهم ترين وجوه تفاوت انقلاب اسلامي با ساير انقلابهاست. در اين نوشتار ما سعي خواهيم نمود به اختصار اين موارد را توضيح دهيم.
شرايط وقوع انقلاب در ايران و روسيه
با نگاهي به شرايط و اوضاع رژيم هاي مستقر در ايران و روسيه قبل از وقوع انقلاب، در ابعاد سياسي، اقتصادي، نظامي و بين المللي شاهد اين مسئله مي باشيم كه رژيم ايران در اين موارد در جايگاه بسيار خوبي قرار داشته و رژيم تزار روسي برعكس از شرايط بسيار بدي برخوردار بوده است به عنوان نمونه دولت روسيه در بُعد اقتصادي از بدهي هاي زياد خارجي و داخلي، قحطي و كمبود نان به خاطر درگير بودن در جنگ جهاني اول. خزانه تهي و خالي و ... رنج مي برد، در حالي كه رژيم ايران به طور نسبي در شرايط خوبي به دليل بالا رفتن قيمت نفت برخوردار بود و به عنوان مثال در سال 1356، ايران 22 ميليارد دلار درآمد نفتي داشته است.[1] در زمينه نظامي نيز روسيه به خاطر درگير بودن در جنگ در ضعف بسر مي برد ولي رژيم شاه به كمك امريكا قدرت نظامي برتر منطقه بود. در زمينه بين المللي، ايران در شرايطي قرار داشت كه دو بلوك شرق و غرب از رژيم شاه حمايت مي كردند، بر خلاف روسيه كه شرايط مطلوبي نداشت. در بُعد سياسي نيز رژيم شاه اگر چه شباهت هايي با رژيم روسيه داشت ولي از قدرت بالايي در حذف مخالفان خود با اتكاء به ساواك و نيروهاي وفادار به خود، برخوردار بود.[2] اما اين كه چه عاملي باعث سرنگوني رژيم شاه، با اين شرايط شد؟ پرسشي است كه با ذكر ويژگي هاي اساسي انقلاب اسلامي ايران كه در ساير انقلاب ها يافت نمي شود، پاسخ داده خواهد شد. و به وضوح تمايز اين انقلاب را از ساير انقلاب ها از جمله انقلاب روسيه (شوروي) نشان خواهد داد.
ويژگي هاي اساسي انقلاب اسلامي در مقايسه با ساير انقلاب ها:
در اين خصوص در منابع مختلف موارد متعددي بيان شده است ولي ما براي رعايت اختصار به چند ويژگي اساسي اشاره خواهيم داشت.
1. ميزان مشاركت سياسي:
البته انقلاب هاي ديگر نيز همراه با حضور مردم بوده است. لكن نقش مردم ايران در انقلاب بي نظير است. انقلاب مردمي و سراسري بود و همه اقشار مردم در سراسر كشور با تمام قوا و تمام وجود در آن مشاركت داشتند و اين امر يكي از مهمترين دلايل پيروزي انقلاب و استقرار جمهوري اسلامي است.[3] حامد الگار كه در زمينه انقلاب اسلامي آثاري دارد، در مورد حضور مردم مي گويد: «يكي از مميزات انقلاب اسلامي ايران شركت وسيع توده هاي مردم بود. در انقلاب هاي فرانسه و روسيه و چين انقلاب هميشه با جنگ داخلي همراه بود...»[4] فرد هاليدي از محققين انقلاب هاي جهان نيز معتقد است كه از لحاظ به صحنه كشاندن اقشار وسيع مردم، انقلاب اسلامي عظيم ترين انقلاب تاريخ است.[5] در حالي كه در انقلاب روسيه بخشي از طبقه كارگر و حزب بلشويك در انقلاب دخالت داشتند.[6]
2. داشتن رهبري قاطع و مشخص:
از لحاظ رهبري انقلاب ايران منحصر به فرد است، زيرا در انقلاب فرانسه رهبري واحد و قاطعي نبود در پيشاپيش انقلاب روسيه نيز يك رهبر حزبي قرار داشت كه نمي توانست ادعاي رهبري تام و قاطع بر قاطبه مردم را بنمايد. اما در پيشاپيش انقلاب و مردم انقلابي ايران، رهبري قرار داشت كه از پايگاه يك مرجع تقليد مردمي و اسلامي سخن مي گفت و با جمهور مردم رابطه ديني و سياسي داشت.
3. داشتن مكتب الهي و اسلامي (گرايش ديني)
گرايش ديني و مكتب الهي و اسلامي يكي از ويژگيهاي اساسي انقلاب اسلامي است. انقلاب فرانسه به ايده جدايي دين از سياست و دولت رسميت بخشيد و انقلاب كمونيستي روسيه ايدة مقابله دولت با دين را پيش كشيد، اما انقلاب ايران مجدداً ايده تلفيق دين و دولت را رسميت بخشيده كه امروز در قالب جمهوري اسلامي نمود پيدا كرده است.
4. اصالت و بومي بودن:
چهارمين ويژگي انقلاب ايران اصالت و بومي بودن است. انقلاب ايران از لحاظ نظري و عملي اصيل و غير وابسته بود. مكتب اسلام از بُعد نظري اصيل بود و در طي 1400 سال تبديل به جوهره ايرانيان شده بود، لذا در زمان انقلاب، مكتب وارداتي نبود. و در عمل نيز انقلاب از لحاظ كمك مالي و نظامي وام دار خارجيان نبود و اصالت داشت. در حالي كه كمونيسم از انديشه هاي ماركسيسم كه در آلمان بود گرفته شده بود.[7]
5. مشروعيت:
انقلاب در ايران مشروعيت داشت، يعني بحق بود و به موقع بود. بحق بود، زيرا حقاً اهدافش را در مكتب اسلام كسب مي كرد. مسأله اين است كه مسلمان و جامعه اسلامي هر عمل و رفتاري را بخواهد انجام دهد بايد ببيند شرع آن را مجاز مي داند يا خير؟ انقلاب كه رفتار جمعي است و در آن جان ها و مال ها به مخاطره مي افتد نيازمند پشتوانه و مشروعيت است. جواز چنين عملي انقلابي و تطابقش با شرع را رهبري انقلاب كه در مقام مرجعيت بود صادر نمود. اما به موقع بود چون حضور مردم و تقديم جان و مال در آن بي سابقه بود.[8]
6. اهداف:
ماهيت و هدف انقلاب اسلامي يك پديده منحصر به فرد است كه آنها را مي توان در چهار مورد خلاصه كرد: الف: احياء و زنده كردن احكام اسلام و اجراي آن، ب: استقرار عدالت اجتماعي، ج: استقرار نظام سياسي اسلام، د: تقويت عملي و فرهنگي جامعه.
حضرت امام(ره) در اين مورد چنين مي فرمايند: «انقلاب ما متكي بر معنويات و خداست و آنهايي كه با ما موافقند آنهايي هستند كه با خطّ توحيدي موافقند.»[9] اين در حالي است كه انقلاب روسيه بيشتر اهداف اقتصادي و مادي را دنبال مي كردند. همانطور كه از شرايط قبل از انقلاب روسيه نيز بر مي آمد. آقاي احمد هوبر در اين باره نيز مي گويد:
تمام انقلاب هاي ديگر مي خواستند يك نظام انساني را در زمين استقرار دهند، يعني نظام سياسي «روسو» را يا نظام «ماركس و لنين» را، در صورتي كه انقلاب اسلامي مي خواهد نظام الله را در زمين مستقر كند…[10]
در يك نتيجه كلي در مقايسه انقلاب اسلامي ايران و انقلاب روسيه (شوروي) نكات زير قابل توجه است:
اولاً: در بُعد نظري اين دو اختلاف اساسي دارند. به اين معنا كه درباره ايران جهان بيني، اسلامي و «خدا خالق است» مي باشد و توحيد در تمام ابعاد ذاتي و صفاتي و افعالي محور و مبناي تفكرات در انقلاب اسلامي است و اين دقيقاًدر مقابل ماركسيسم كه جهان بيني، ماترياليستي و ماده گرايي مي باشد، قرار دارد.
ثانياً: ماركسيستها انسان را در مقابل جبر تاريخي و اجتماعي مقهور مي دانند ولي اسلام مي گويد حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و همچنين او انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است.
ثالثاً: در مورد سرنوشت بشر نيز اختلاف اساسي است. زيرا اسلام آن جهان را سراي باقي مي داند اما ماركسيستها همه چيز را در ماده خلاصه و در دنيا تمام مي كنند.
رابعاً: آنها انگيزه اصلي و زيربناي بشر را نيازهاي مادي مي دانند. اما تلقي انقلاب اسلامي و اسلام از انسان هر دو بعد مادي و معنوي آن است. و اصالت هم با نيازهاي معنوي است.
در بعد عملي نكاتي قابل طرح است:
اولاً: رهبري انقلاب اسلامي تام و مردمي بود اما لنين رهبر حزب بود.
ثانياً: باني افكار كمونيسم ماركس مي باشد و لنين عملاًدر حد مجري و مدير انقلاب بود. اما در انقلاب ايران امام (ره) هم ايدئولوگ و نظريه پرداز انقلاب اسلامي ايران بود و هم مدير و مجري آن. ثالثاً: انقلاب ايران مردمي و فراگير بود. اما انقلاب شوروي عمدتاً متكي به هستهي حزبي بود و فقط در چند شهر متمركز بود.[11]
در پايان پيشنهاد مي شود جهت اطلاع بيشتر در اين خصوص، كتاب انقلاب اسلامي در مقايسه با انقلاب هاي روسيه و فرانسه، نوشته دكتر منوچهر محمدي و همچنين كتاب چارچوبي براي تحليل و شناخت انقلاب اسلامي در ايران، نوشته دكتر محمدباقر حشمت زاده را مورد مطالعه قرار دهيد.
پی نوشت:
------------------
[1] براي توضيح بيشتر، ر.ك، محمدي، منوچهر، انقلاب اسلامي در مقايسه با انقلاب هاي فرانسه و روسيه، ص 57 به بعد.
[2] همان، ص 100.
[3] ر.ك. حشمت زاده، محمدباقر، چارچوبي براي تحليل و شناخت انقلاب اسلامي در ايران، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1378، ص238.
[4] ر. مجله سروش، شماره 133، مطلبي تحت عنوان، «امام و انقلاب در آينه انديشه جهان».
[5] روزنامه اطلاعات، 13 تيرماه 1368.
[6] محمدي، منوچهر، پيشين، ص 100.
[7] همان، ص 204.
[8] حشمت زاده، محمد باقر، «انقلاب اسلامي و جمهوريت» مجموعه مقالات جمهوريت و انقلاب اسلامي، وزارت ارشاد اسلامي، 1377، ص 9 ـ 268.
[9] موسوي خميني، سيد روح الله، وصيت نامه الهي، سياسي.
[10] مجله، پيام انقلاب، شماره 133، دهم فروردين 1364، ص 50.
[11] حشمت زاده، محمد باقر، چهارچوبي براي تحليل و شناخت انقلاب، پيشين، ص 236، و محمدي، منوچهر، پيشين، صص 5 ـ 204.
دیدگاهها
با عرض سلام وخسته نباشیدخدمت شما
لطفاً دراین مقاله هایتان چکیده و منابع هم بگذارید.
باتشکرازشما
علیکم السلام
ضمن تشکر از حسن توجه حضرتعالی،
سعی میشه در حد امکان اینکار انجام بشه ولی گاهی برای مقالات اینترنتی که با مقالات علمی کاملا متفاوته سلایق متفاوته...
ولی باز إن شاءالله سعی میشه