رویایی با مرحب

رویایی با مرحب

اینک این مرحب جنگ آورِ پرآوازه خیبر است که به میدانِ پرچم دار پیروزِ اسلام آمده است. او که از کشته شدن برادر خشمگین بود، می کوشید غرورش را از دست ندهد. او رجز می خواند و خود را مرحب معرفی می کرد و از برّایی تیغِ خویش می گفت:

قَدْ عَلِمَتْ خَیبرُ اَنّی مَرْحَبُ * شاک سِلاحی بَطَلٌ مُجَرَّبُ

و حضرت علی علیه السلام هم در پاسخ چنین رجز می خواند:

اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی حَیدَرَة * لَیثٌ لِغاباتٍ شدیدٌ قَسْوَرَة

- من همان هستم که مادرم مرا حیدر (بچّه شیر) نامیده است؛ و اینک شیر بیشه هایم که قهر و غضبم سخت و به شدّت شجاعانه می باشد.

مرحب خیبری هنوز رجز می خواند و به خیال خود علی علیه السلام را می ترسانید که حیدر کرّار با یورشی شجاعانه او را از جای برکند و به درب خیبر کوبید و با همین یک ضربت، نامدارترین پهلوان یهود از پای درآمد تا طنین تکبیر پیامبر صلی الله علیه و آله و به پیروی از او مسلمانان را در پی داشته باشد.

«ابورافع در شمارِ خاطره دارانی است که در خاطره های خود از آن حماسه پرده برگرفته است. او می گوید: من خود در شمارِ رزمندگانی بودم که در آن مأموریتِ تاریخی که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام سپردند، با او همراه بودم. از نزدیک شاهد درگیری علی علیه السلام با یکی از جنگ آوران یهود بودم و به چشم دیدم که دری را او سپر گرفت و تا گشودنِ دژ آن را هم چنان در دست داشت. در آن دم بی درنگ مردی را به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاد تا آن حضرت را به گشوده شدن دژ مرحب! مژده دهند و بگویند هم اینک سپاه اسلام به درون دژ راه یافتند. در ارشاد مفید سروده حسان بن ثابت را در این زمینه می توان دید که احساسِ مسلمانان را در آن بازتابی ست روشن. روشن است که با چنان پیروزی بزرگی چگونه غریوِ شادی از سپاه اسلام برخاست و خیبر در طنینِ تکبیر هم رزمان علی علیه السلام لرزیده است! بارها در جریانِ فتح خیبر مجاهدان تکبیر گفته اند و چنان که در شماری روایت ها آمده است، دو قبیله بنی غفار و بنی اسلم، تکبیری پرطنین تر از دیگران داشتند.

هرچند با فتح خیبر بن بستی در مسیرِ بعثت گشوده شد که همه مسلمانان - بویژه پیامبر صلی الله علیه و آله - با آن شادمان شدند، امّا محمّد بن مَسْلَمَه در اوجِ شادی بود. چه، مرحب برادرش محمود را با وضع فجیعی به شهادت رسانده بود و اگر پیامبر صلی الله علیه و آله بخشی از پوشش افزارِ مرحب را به او بخشیده است، امری طبیعی است. بگذریم که آن دست آویزی شد برای آنان که در کژراهه کاستن از افتخاراتِ علی علیه السلام ، منابع تاریخِ بعثت را دستخوش خودکامگی های خود کرده اند. این نکته در برداشتِ پژوهش گران از شماری روایت ها که در آن نشانه کوششی است برای معرّفی محمّد بن مسلمه به عنوان کشنده مرحب، می تواند سودمند باشد. در شماری روایت ها، کوشش دیگری است برای معرّفی او چون شریکی برای علی علیه السلام در کشتنِ مرحب. گفتنی است که علی علیه السلام را از برداشتنِ پوشش افزار کسانی که به دست او کشته می شدند، اکراه بوده است، چنان که در جریانِ عمرو بن عبدود نمونه روشنِ آن را می توان یافت.

نمی توان در ترتیبِ گشوده شدنِ دژهای خیبر به جمع بندی اطمینان آوری رسید. کشفِ ترتیبِ این فتوحات هم چندان مهم به نظر نمی رسد.

آن چه با اطمینان می توان گفت: نقشِ سرنوشت سازِ فتح دژِ مرحب است که از آن با نام های دیگری نیز یاد شده است. پس از آن، دژها یکی پس از دیگری به دست سپاه اسلام گشوده می شد. چنان که پیش از آن هم دژهایی فتح شده بود.»[1]

 

----------------------------


[1] عبدالمجید معادیخواه، تاریخ اسلام (عصر بعثت) / 684.

کلمات کلیدی: 
Share