بخش هشتم؛ ورود حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها به صحرای محشر و دادخواهی آن حضرت (باب 8؛ تظلمها سلام الله علیها فی القیامة و کیفیة مجیئها إلی المحشر)
بخش هشتم؛ ورود حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها به صحرای محشر و دادخواهی آن حضرت (باب 8؛ تظلمها سلام الله علیها فی القیامة و کیفیة مجیئها إلی المحشر)
[روایت شماره] (01)
[الأمالی للصّدوق ] الطَّالَقَانِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَرِیرٍ الطَّبَرِیِّ، عَنْ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِالْوَاحِدِ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَلِیٍّ السُّدِّیِّ، عَنْ مَنِیعِ بْنِ الْحَجَّاجِ، عَنْ عِیسَی بْنِ مُوسَی، عَنْ جَعْفَرٍ الْأَحْمَرِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ:
سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ تَقْبَلُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ عَلَی نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَیْنِ، خِطَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ، قَوَائِمُهَا مِنَ الزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ ذَنَبُهَا مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ، عَیْنَاهَا یَاقُوتَتَانِ حَمْرَاوَانِ.
عَلَیْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ، یُرَی ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا، دَاخِلُهَا عَفْوُ اللَّهِ وَ خَارِجُهَا رَحْمَةُ اللَّهِ، عَلَی رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ، لِلتَّاجِ سَبْعُونَ رُکْناً کُلُّ رُکْنٍ مُرَصَّعٌ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ، یُضِیءُ کَمَا الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ عَنْ یَمِینِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ عَنْ شِمَالِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ جَبْرَئِیلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ یُنَادِی بِأَعْلَی صَوْتِهِ:
غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ، فَلا یَبْقَی یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لا رَسُولٌ وَ لا صِدِّیقٌ وَ لا شَهِیدٌ إِلا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ، فَتَسِیرُ حَتَّی تُحَاذِیَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلالُهُ، فَتَنْزَخُ بِنَفْسِهَا عَنْ نَاقَتِهَا وَ تَقُولُ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ ظَلَمَنِی اللَّهُمَّ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ قَتَلَ وُلْدِی، فَإذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلالُهُ: یَا حَبِیبَتِی وَ ابْنَةَ حَبِیبِی سَلِینِی تُعْطَیْ وَ اشْفَعِی تُشَفَّعِیْ، فَوَعِزَّتِی وَ جَلالِی لا جَازَنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ، فَتَقُولُ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی ذُرِّیَّتِی وَ شِیعَتِی وَ شِیعَةَ ذُرِّیَّتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ مُحِبِّی ذُرِّیَّتِی
فَإذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلالُهُ: أَیْنَ ذُرِّیَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِیعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّیَّتِهَا فَیُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلائِکَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها حَتَّی تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ.
توضیح: قال الفیروزآبادیُّ: المدبّج المزیّن و قال الجزریُّ فیه کان له طیلسان مدبّج هو الّذی زیّنت أطرافه بالدّیباج، قوله «الأذفر» أی طیّب الریح قوله «داخلها عفو الله» کنایة عن أنّها مشمولة بعفو الله و رحمته و تجیء إلی القیامة شفیعة للعباد معها رحمة الله و عفوه لهم و قال الفیروزآبادیُّ: زخه: دفعه فی وهدة و زید اغتاظ و وثب انتهی و التشفیع: قبول الشفاعة.
شیخ صدوق در کتاب امالی (621) با چند واسطه از امام محمّد باقر علیه السلام از جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت میکند که فرمود:
موقعی که روز قیامت فرا میرسد دخترم فاطمه سلام الله علیها در حالی میآید که بر یکی از ناقههای بهشتی سوار است و از دو پهلوی آن ناقه، حریرهای بهشتی آویزان، مهار آن از مروارید تَر، پاهایش از زُمرّد سبز، دُم آن از مشک ناب، دیدگانش از دُرّ و یاقوت سرخ خواهد بود. قبّهای از نور بر پشت آن ناقه نصب شده که اندرون آن از بیرون آشکار، وسط آن حاوی عفو پروردگار و بیرون آن رحمت خدای رحیم است.
حضرت فاطمه سلام الله علیها تاجی از نور بر سر دارد که دارای هفتاد پایه و هر پایهای از آن به وسیلهی یک مروارید و یاقوت آراسته، نظیر یک ستارهای درخشان خواهد بود.
در طرف راست و چپ حضرت فاطمه سلام الله علیها هفتاد هزار ملک خواهد بود. جبرئیل در آن موقع مهار ناقهی حضرت فاطمه سلام الله علیها را گرفته و با صدای بلند خواهد گفت:
چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عبور نماید.
در آن روز هیچ پیغمبر و رسول و صدّیق و شهیدی نیست مگر اینکه دیدگان خویشتن را میبندد تا اینکه حضرت زهراء سلام الله علیها از صحرای محشر عبور نماید.
هنگامی که آن معظّمه به زیر عرش پروردگار میرسد از آن ناقه فرود میآید و عرض میکند:
ای پروردگار من! مابین من و آن افرادی که در حقّ من ظلم نمودند و فرزندان مرا شهید کردهاند قضاوت کن.
آنگاه از طرف خدای رؤوف ندا میرسد:
ای حبیبه و فرزند رسول من از من بخواه تا به تو عطا نمایم. شفاعت کن تا من بپذیرم. به عزّت و جلال خودم که امروز ظلم و ستم هیچ ستمگری از نظر من محو نخواهد شد.
در همین موقع است که حضرت زهراء سلام الله علیها میگوید:
بار خدایا! فرزندان، شیعیان، دوستان، دوستانِ دوستانِ فرزندانِ مرا به من ببخش!
آنگاه از طرف پروردگار جهان منادی ندا میکند:
فرزندان، شیعیان، دوستان و دوستِ دوستان ذریّهی فاطمه کجایند؟ ایشان عموماً در حالی که ملائکه رحمت پروردگار آنان را احاطه کرده باشند میآیند.
سپس فاطمهی اطهر سلام الله علیها جلو میرود تا ایشان را داخل بهشت مینماید.
بیان: فیروزآبادی گفته «المدبّج» به معنای مزیّن (تزئین شده) است و جزری گفته: وقتی گفته میشود «طیسان مدبّج» یعنی پوستینی که اطراف آن با ابریشم مزیّن شده باشد و کلمهی «الأذفر» که در فرمایش رسول اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم آمده به معنی خوشبو میباشد و جملهی «داخلها عفو الله» کنایه از این است که آن بانو سلام الله علیها مشمول عفو و رحمت الهیست و روز قیامت در حالی وارد محشر میشود که شفاعت کنندهی بندگان خداست و با اوست رحمت و عفو خداوند برای بندگانش (آن بزرگوار وسیلهی عفو و رحمت الهی است) و فیروزآبادی گفته: «زخّه» به معنای افتادن با شدّت و غیظ و غضب زیاد است.
و «التّشفیع» یعنی قبول شفاعت نمودن.
[روایت شماره] (02)
[عیون أخبارالرّضا علیه السلام ] أَحْمَدُ بْنُ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَیْهَقِیُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْجُرْجَانِیِّ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ الْقَطَّانِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیِّ، عَنْ أَبِی أَحْمَدَ بْنِ سُلَیْمَانَ الطَّائِیِّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیهما السلام، عَنْ آبَائِهِ: قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ سلام الله علیها یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدِّمَاءِ، تَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ تَقُولُ: یَا عَدْلُ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وُلْدِی،
قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام :
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
وَ یَحْکُمُ [اللَّهُ ] لِابْنَتِی وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ.
در کتاب عیون اخبار الرّضا علیه السلام (622) با چند واسطه از امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان: از پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت میکند که فرمود:
دخترم فاطمه سلام الله علیها در حالی وارد صحرای محشر میشود که لباسهایی غرقه به خون همراه دارد.
حضرتش پایهی عرش خدا را میگیرد و میگوید:
ای خدای عادل و عالم! بین من و آن افرادی که فرزندان مرا کُشتند حکم کن! حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمودند:
به حقّ خدای کعبه که آن روز پروردگار عادل برای دخترم قضاوت خواهد کرد.
[روایت شماره] (03)
[عیون أخبارالرّضا علیه السلام ] بِالْأَسَانِیدِ الثَلاثَةِ، عن الرّضا علیه السلام ، عَنْ آبَائِهِ: قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدَّمِ فَتَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ فَتَقُولُ: یَا عَدْلُ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وُلْدِی،
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
فَیَحْکُمُ لِابْنَتِی وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا.
[صحیفة الرّضا علیه السلام ] عن الرّضا علیه السلام عن آبائه: مثله.
نیز در همان کتاب (623) با چند واسطه از امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان: از پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت میکند که فرمود:
هنگامی که روز قیامت فرا میرسد دخترم فاطمه در حالی محشور میشود که لباسهای خون آلودی با وی خواهد بود، آنگاه یکی از پایههای عرش را میگیرد و میگوید:
ای خدای عادل! بین من و قاتل فرزندانم حکم کن.
سپس پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
به حقّ خدای کعبه قسم که خدا به نفع دخترم قضاوت میکند، زیرا خدا برای غضب فاطمه غضب مینماید و برای رضایت وی راضی خواهد شد.
مانند این حدیث البته بدون جملهی آخر، در صحیفة الرّضا علیه السلام صفحهی 44 حدیث 20 آمدهست.
[روایت شماره] (04)
[عیون أخبارالرّضا علیه السلام ] بِالْإِسْنَادِ الثَلاثَةِ، عن الرّضا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ: قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ: یَا مَعْشَرَ الْخَلائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم.
نیز در همان کتاب (624) با چند واسطه از امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان: از حضرت رسول اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت میکند که فرمود:
موقعی که روز قیامت شود منادی ندا میکند:
ای گروه خلائق! چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عبور نماید.
[روایت شماره] (05)
[صحیفة الرّضا علیه السلام ] عن الرّضا علیه السلام عَنْ آبَائِهِ: مِثْلَهُ.
ثُمَّ قَالَ:
وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ قِیلَ: یَا أَهْلَ الْجَمْعِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَمُرَّ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فَتَمُرُّ وَ عَلَیْهَا رَیْطَتَانِ حَمْرَاوَانِ.
بیان: قال الفیروزآبادیُّ: الرّیطة کلُّ ملاءة غیر ذات لفقین کلّها نسج واحد و قطعة واحدة أو کلُّ ثوب لیّن رقیق.
در کتاب صحیفه الرّضا علیه السلام (625) نظیر این روایت نقل شدهست.
پس فرمود:
و در روایت دیگری آمده چون روز قیامت فرا رسد ندایی میگوید:
ای اهل جمع (اهل محشر) ببندید چشمانتان را، (زیرا) فاطمه دختر رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عبور میکند، پس او عبور میکند در حالی که دو چادر قرمز بر سر اوست.
بیان: فیروزآبادی گوید «الرّیطة» به هر چادری که دَرز نداشته باشد، بلکه یک پارچه بافته شده باشد، گویند. یا به هر لباسی که نرم و لطیف باشد، گفته میشود.
[روایت شماره] (06)
[عیون أخبارالرّضا علیه السلام ] بِالْأَسَانِیدِ الثَلاثَةِ، عن الرّضا علیه السلام ، عَنْ آبَائِهِ: قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ وَ عَلَیْهَا حُلَّةُ الْکَرَامَةِ قَدْ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا الْخَلائِقُ فَیَتَعَجَّبُونَ مِنْهَا، ثُمَّ تُکْسَی أَیْضاً مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ أَلْفُ حُلَّةٍ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ حُلَّةٍ بِخَطٍّ أَخْضَرَ: أَدْخِلُوا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْجَنَّةَ عَلَی أَحْسَنِ الصُّورَةِ وَ أَحْسَنِ الْکَرَامَةِ وَ أَحْسَنِ مَنْظَرٍ، فَتُزَفُّ إِلَی الْجَنَّةِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ وَ یُوَکَّلُ بِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ جَارِیَةٍ.
[صحیفة الرّضا علیه السلام ] عنه، عن آبائه: مثله.
بیان: قوله علیه السلام «قد عجنت» فی بعض النسخ بالباء الموحّدة علی بناء المفعول من باب التفعیل أی جعلت عجیبة لغسلها بماء الحیوان و فی بعض النسخ بالنون کنایة عن الغسل به أو کونها بحیث لا یموت أبداً من یلبسها و قال الجزریُّ فی الحدیث یزفُّ علیُّ بینی و بین إبراهیم إلی الجنّة إن کسرت الزاء فمعناه یسرع من زفَّ فی مشیه و أزف إذا أسرع و إن فتحت فهو من زففت العروس أزفّها إذا أهدیتها إلی زوجها.
در کتاب عیون اخبار الرّضا علیه السلام (626) با چند واسطه از امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان: از پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت میکند که فرمود:
دخترم فاطمه در حالی محشور میشود که لباس کرامت را پوشیده باشد و آن با آب جاودانه عجین شده است، خلائق از آن بانو تعجّب میکنند.
آنگاه تعداد هزار حلّهی دیگر میپوشد که بر هر کدام آنها به خطّ سبز نوشته است: دختر حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم را با بهترین صورت، بهترین کرامت و بهترین منظره وارد بهشت کنید، آنگاه آن بانو در حالی که هفتاد هزار ملک موکّل او باشند نظیر عروس به سرعت داخل بهشت خواهد شد.
مانند این حدیث در کتاب صحیفة الرّضا علیه السلام صفحهی 57 حدیث 78 نقل شدهست.
بیان: کلمهی «عجنت» که در فرمایش رسول اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم آمده است در بعضی نسخههای دیگر این کلمه «عجبت» آمده - یعنی به جای نون، باء آمده - که در این صورت مفعول از باب تفعیل میشود و معنای آن این گونه میشود:
عجیب میشود (مورد تعجّب مردم قرار میگیرد) به خاطر اینکه آن لباس شستشو داده شده به آب حیات و در بعضی نسخههای دیگر با نون آمده (یعنی همان «عجنت» ) کنایه از آن است که آن لباس شسته شده به آب حیات، به طوری که هر کس آن را بپوشد هرگز نمیمیرد. جزری میگوید در حدیث دیگری آمده:
«یزفّ علیّ بینی و بین ابراهیم الی الجنّة» گفته اگر حرف زاء مکسور باشد (یعنی یزِفّ بخوانیم) معنای آن به سرعت راه رفتن میشود (به صورت مضارع) و «اَزف» زمانی که به سرعت رفته باشد (ماضی) را گویند و اگر زاء مفتوح باشد (یعنی یزَفّ) در این صورت از باب «زففت العروس» است و آن برای زمانیست که عروس را به خانهی شوهرش میبرند.
[روایت شماره] (07)
[ثواب الأعمال ] مَاجِیلَوَیْهِ، عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ، عَنِ الْأَشْعَرِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نُصِبَ لِفَاطِمَةَ سلام الله علیها قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام ، رَأْسُهُ فِی یَدِهِ، فَإذَا رَأَتْهُ شَهَقَتْ شَهْقَةً لا یَبْقَی فِی الْجَمْعِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلا بَکَی لَهَا، فَیُمَثِّلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ رَجُلاً لَهَا فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ هُوَ یُخَاصِمُ قَتَلَتَهُ «بِلا رَأْسٍ» فَیَجْمَعُ اللَّهُ قَتَلَتَهُ وَ الْمُجَهِّزِینَ عَلَیْهِ وَ مَنْ شَرِکَ فِی قَتْلِهِ، فَیَقْتُلُهُمْ حَتَّی أَتَی عَلَی آخِرِهِمْ ثُمَّ یُنْشَرُونَ فَیَقْتُلُهُمْ أمیرالمؤمنین علیه السلام ، ثُمَّ یُنْشَرُونَ فَیَقْتُلُهُمُ الْحَسَنُ علیه السلام ثُمَّ یُنْشَرُونَ فَیَقْتُلُهُمُ الْحُسَیْنُ علیه السلام ثُمَّ یُنْشَرُونَ فَلا یَبْقَی مِنْ ذُرِّیَّتِنَا أَحَدٌ إِلا قَتَلَهُمْ قَتَلَةً، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَکْشِفُ اللَّهُ الْغَیْظَ وَ یُنْسِی الْحُزْنَ.
ثُمَّ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام :
رَحِمَ اللَّهُ شِیعَتَنَا شِیعَتُنَا، وَاللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ، فَقَدْ وَاللَّهِ شَرَکُونَا فِی الْمُصِیبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ.
بیان: قوله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
«بلا رأس» لعله حال عن الضمیر فی قوله قتلته.
شیخ صدوق در کتاب ثواب الاعمال (627) با چند واسطه از امام صادق علیه السلام از پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت میکند که فرمود:
موقعی که روز قیامت فرا میرسد قبّهای از نور برای حضرت فاطمهی اطهر سلام الله علیها بر پا خواهد شد. امام حسین علیه السلام در حالی میآید که سر بریدهی خود را در دست گرفته باشد. وقتی چشم فاطمهی زهراء سلام الله علیها به امام حسین علیه السلام بیفتد یک گریه و ضجّهای میکند که هیچ ملک مقرّب و پیغمبر مرسل و بندهی مؤمنی در محشر نیست مگر اینکه گریان خواهد شد.
در همین موقع است که خدای توانا، مرد نیک صورتی را به نظر آن بانو جلوه میدهد که با قاتلان امام حسین شهید علیه السلام مخاصمه نماید.
آنگاه خدای سبحان قاتلین امام حسین علیه السلام را با آن افرادی که مددکار آنها بودند و آن اشخاصی که در ریختن خون آن حضرت شرکت نمودند حاضر میکند و آن مرد تا آخرین نفر آنان را میکشد. سپس ایشان را زنده میکند تا حضرت امیر علیه السلام برای دوّمین بار آنان را بکشد. بار دیگر ایشان را زنده میکند که امام حسن مجتبی علیه السلام آنان را برای سوّمین بار به درک واصل نماید.
سپس آنان را بار دیگر خداوند زنده میکند تا امام حسین علیه السلام آنان را به قتل برساند، پس باز هم آنان را زنده میکند (و آنقدر این زنده کردن و کشتن ادامه پیدا میکند) تا اینکه احدی از ذریّه و فرزندان ما باقی نمیمانند مگر آنکه (هر کدام از آنها جدا جدا) آنها را به قتل میرسانند و پس از این جریان (انتقام) است که غضب ما و شیعیان ما فرو مینشیند و آن حزن و اندوه شهادت حسین علیه السلام فراموش میشود.
آنگاه حضرت صادق علیه السلام فرمود:
خدا شیعیان ما را رحمت کند، به خدا قسم شیعیان ما، مؤمنین هستند زیرا ایشان با غم و اندوه طولانی ما شریک میباشند.
[روایت شماره] (08)
[ثواب الأعمال ] ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ، عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ، عَنِ الْأَشْعَرِیِّ، عَنِ ابْنِ یَزِیدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ شَرِیکٍ یَرْفَعُهُ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها فِی لُمَةٍ [لُمَّةٍ ] مِنْ نِسَائِهَا فَیُقَالُ لَهَا: ادْخُلِی الْجَنَّةَ فَتَقُولُ: لا أَدْخُلُ حَتَّی أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوُلْدِی مِنْ بَعْدِی؟ فَیُقَالُ لَهَا: انْظُرِی فِی قَلْبِ الْقِیَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام قَائِماً وَ لَیْسَ عَلَیْهِ رَأْسٌ، فَتَصْرُخُ صَرْخَةً وَ أَصْرُخُ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلائِکَةُ لِصُرَاخِنَا، فَیَغْضَبُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَنَا عِنْدَ ذَلِکَ فَیَأْمُرُ نَاراً یُقَالُ لَهَا: هَبْهَبُ قَدْ أُوْقِدَ عَلَیْهَا أَلْفَ عَامٍ حَتَّی اسْوَدَّتْ لا یَدْخُلُهَا رَوْحٌ أَبَداً وَ لا یَخْرُجُ مِنْهَا غَمٌّ أَبَداً فَیُقَالُ لَهَا: الْتَقِطِی قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ حَمَلَةُ الْقُرْآنِ فَتَلْتَقِطُهُمْ. فَإذَا صَارُوا فِی حَوْصَلَتِهَا، صَهَلَتْ وَ صَهَلُوا بِهَا وَ شَهَقَتْ وَ شَهَقُوا بِهَا وَ زَفَرَتْ وَ زَفَرُوا بِهَا، فَیَنْطِقُونَ بِأَلْسِنَةٍ ذَلْقَةٍ طَلْقَةٍ: یَا رَبَّنَا أَوْجَبْتَ لَنَا النَّارَ قَبْلَ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ؟ فَیَأْتِیهِمُ الْجَوَابُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنْ مِنْ عِلْمٍ لَیْسَ کَمَنْ لا یَعْلَمُ.
إیضاح: اللّمة بضمِّ اللّام و فتح المیم المخفّفة الجماعة و قال الجوهریُّ لُمة الرجل تربه و شکله و الهاء عوض و اللّمة الأصحاب [ما ] بین الثلاثة إلی العشرة انتهی. والمراد بحملة القرآن الّذین ضیّعوه و حرّفوه.
نیز در همان کتاب (628) با چند واسطه از پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت کرده که فرمود:
هنگامی که روز قیامت شود، فاطمهی زهراء سلام الله علیها در حالی وارد صحرای محشر میشود که گروهی از زنان شیعیان در اطراف آن بانو خواهند بود. به حضرت زهراء سلام الله علیها میگویند:
داخل بهشت شو، ایشان میفرماید:
وارد بهشت نمیشوم تا بدانم بعد از من با فرزندانم چه عملی انجام میدهند. به آن حضرت میگویند:
در میان جمعیّت قیامت نگاه کن. وقتی نظر میکند امام حسین علیه السلام را خواهد دید که با بدن بیسر ایستادهست! حضرت زهراء سلام الله علیها فریادی میزند که من به وسیلهی فریاد او فریاد خواهم زد و عموم ملائکه نیز به فریاد میآیند.
در چنین زمانیست که خدای قهّار، به خاطر ما غضب میکند و آتشی را که مدّت هزار سال افروختهاند تا سیاه شده و آن را هَبْهَب میگویند و هرگز نسیمی داخل آن نشده دستور میدهد تا قاتلین امام حسین علیه السلام و آن افرادی را که حامل قرآن و تارک اهل بیت پیغمبر اکرم:
بودهاند بِرُباید. وقتی داخل آتش شوند، آتش نعرهای میزند و آنان ناله و زاری مینمایند، آتش میخروشد و آنان همه به خروش میآیند، آتش زبانه میکشد و ایشان به زبان فصیح میگویند:
پروردگارا! به چه علّت آتش را قبل از بت پرستان به ما مسلّط کردهای؟! خطاب میرسد:
کسی که از روی جهالت عملی را انجام دهد با آن کسی که بداند و عملی را انجام دهد فرق دارد.
بیان: کلمهی «اللُّمة» در صورتی که میم آن مشدّد باشد و لام آن مضموم باشد به معنی جماعت و گروه است و جوهری گفته: «لُمة الرّجل» یعنی شکل و قیافهی مرد و وقتی گفته میشود «اللّمة الأصحاب» شامل سه نفر تا ده نفر میشود.
و منظور از «حملة القرآن» کسانیست که قرآن را ضایع و تحریف کرده باشند.
[روایت شماره] (09)
[ثواب الأعمال ] ابْنُ الْبَرْقِیِّ (629)، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنْ أَبِیهِ [عَنْ ] مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ یَرْفَعُهُ إِلَی عَنْبَسَةَ الطَّائِیِّ، عَنْ أَبِی خَیْرٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
یُمَثَّلُ لِفَاطِمَةَ سلام الله علیها رَأْسُ الْحُسَیْنِ علیه السلام مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ فَتَصِیحُ وَا وَلَدَاهْ! وَا ثَمَرَةَ فُؤَادَاهْ! فَتَصْعَقُ الْمَلائِکَةُ لِصَیْحَةِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ یُنَادِی أَهْلُ الْقِیَامَةِ: قَتَلَ اللَّهُ قَاتِلَ وَلَدِکَ یَا فَاطِمَةُ.
قَالَ:
فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: ذَلِکَ أَفْعَلُ بِهِ وَ بِشِیعَتِهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ إِنَّ فَاطِمَةَ سلام الله علیها فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ عَلَی نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَیْنِ، وَاضِحَةَ الْخَدَّیْنِ شَهْلاءَ الْعَیْنَیْنِ، رَأْسُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْمُصَفَّی وَ أَعْنَاقُهَا مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ، خِطَامُهَا مِنَ الزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ، رَحَائِلُهَا دُرٌّ مُفَضَّضٌ بِالْجَوْهَرِ، عَلَی النَّاقَةِ هَوْدَجٌ غِشَاؤُهَا مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ حَشْوُهَا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، خِطَامُهَا فَرْسَخٌ مِنْ فَرَاسِخِ الدُّنْیَا یَحُفُّ بِهَوْدَجِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِالتَّسْبِیحِ وَ التَّحْمِیدِ وَ التَّهْلِیلِ وَ التَّکْبِیرِ وَ الثَّنَاءِ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ.
ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ: یَا أَهْلَ الْقِیَامَةِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ فَهَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تَمُرُّ عَلَی الصِّرَاطِ، فَتَمُرُّ فَاطِمَةُ سلام الله علیها وَ شِیعَتُهَا عَلَی الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
وَ یُلْقِی أَعْدَاءَهَا وَ أَعْدَاءَ ذُرِّیَّتِهَا فِی جَهَنَّمَ.
توضیح: «ذلک أفعل به» أی بالحسین علیه السلام أی أقتل قاتلیه و قاتلی شیعته و أحبائه و یحتمل إرجاع الضمائر جمیعاً إلی القاتل و قال الجوهریُّ: الشهلة فی العین أن یشوب سوادها زرقة و عین شهلاء، قوله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
«رحائلها» الأصوب رحالها جمع رحل و کأنّه جمع رحالة ککتابة و هی السّرج.
نیز در همان کتاب (630) با چند واسطه از حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام از رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت کرده که فرمود:
هنگامی که روز قیامت فرا رسد سر مبارک و غرقه به خون امام حسین علیه السلام در نظر حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها جلوه گر خواهد شد. وقتی نظر حضرت زهراء سلام الله علیها به سر بریدهی امام حسین علیه السلام میافتد فریاد میزند:
ای فرزند مظلوم من! ای میوهی قلب محزون من! به جهت ناله و فریاد حضرت زهراء سلام الله علیهاست که ملائکه مدهوش میشوند و اهل محشر عموماً فریاد میزنند و میگویند:
یا فاطمه! خدا قاتلهای فرزندت حسین را بکشد! !
در همین موقع از طرف پروردگار ندا میرسد:
من این عمل را انجام میدهم و از قاتلهای حسین و تابعین و دوستان آنان انتقام خواهم کشید.
فاطمهی زهراء سلام الله علیها در آن روز بر یکی از ناقههای بهشتی سوار است که پهلوهای آن به وسیلهی حریرهای بهشتی زینت شده، صورت آن زیبا، چشمانش شهلا، سرش از طلا، گردنش از مشک و عنبر، مهارش از زبرجد سبز، جهازش از مروارید که با جواهر زینت شده باشد خواهد بود!
بر پشت آن ناقه هودجی نصب شده که پردهاش از نور خدا، وسط آن پُر از رحمت پروردگار، بلندی مهار آن، به قدر یک فرسخ از فرسخهای دنیا خواهد بود.
تعداد هفتاد هزار ملک اطراف هودج آن بانو را احاطه خواهند کرد که به تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر حضرت پروردگار مشغول خواهند بود.
آنگاه از طرف خدای رؤوف منادی ندا میکند:
ای اهل قیامت! چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم از صراط عبور نماید.
آنگاه بعد از آن بانوی معظّمه، شیعیان و دوستانش مانند برق جهنده از صراط میگذرند. سپس پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم میفرماید:
ولی آن حضرت دشمنانش و دشمنانِ ذریّهی خود را، به دوزخ خواهد انداخت.
بیان: جملهی «ذلک افعل به» یعنی این گونه رفتار میکنم با حسین علیه السلام یعنی میکُشم قاتلین او و قاتلین شیعیان و دوستانش را و احتمال هم دارد همهی ضمائر به قاتل برگردد (که در این صورت این گونه معنا میشود) این گونه رفتار میکنم با قاتل امام حسین علیه السلام.
و جوهری گفته: «الشهلة فی العین» یعنی میشی شدن سیاهی (حدقه ی) چشم و همچنین «عین شهلاء» و «رحائلها» در حدیث رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به معنی زین است (یعنی زین آن ناقه. . . ) و بهتر آن است که «رحالها» باشد که جمع رحل میشود و گویا جمع «رحالة» بر وزن «کتابة».
[روایت شماره] (10)
[المناقب لابن شهرآشوب ] السَّمْعَانِیُّ فِی الرِّسَالَةِ الْقَوَامِیَّةِ وَ الزَّعْفَرَانِیُّ فِی فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ وَ الْأُشْنُهِیُّ فِی اعْتِقَادِ أَهْلِ السُّنَّةِ وَ الْعُکْبَرِیُّ فِی الْإِبَانَةِ وَ أَحْمَدُ فِی الْفَضَائِلِ وَ ابْنُ الْمُؤَذِّنِ فِی الْأَرْبَعِینَ بِأَسَانِیدِهِمْ عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ أَبِی جُحَیْفَةَ وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ وَ الْأَصْبَغُ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ وَ قَدْ رَوَی حَفْصُ بْنُ غِیَاثٍ، عَنِ الْقَزْوِینِیِّ، عَنْ عَطَاءٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ کُلُّهُمْ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم قَالَ:
إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَ وَقَفَ الْخَلائِقُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَعَالَی نَادَی مُنَادٍ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ: أَیُّهَا النَّاسُ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ، فَإِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تَجُوزُ عَلَی الصِّرَاطِ. وَ فِی حَدِیثِ أَبِی أَیُّوبَ: فَتَمُرُّ مَعَهَا سَبْعُونَ جَارِیَةً مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کَالْبَرْقِ اللامِعِ.
در مناقب (631) گروهی از مورّخین اهل تسنّن از رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت کردهاند که فرمود:
وقتی روز قیامت فرا رسد و مردم در مقابل پروردگار قرار بگیرند منادی از پشت حجابها ندا میکند:
ای گروه مردم! چشمان خویش را ببندید و سر خود را به زیر بیفکنید، زیرا فاطمه دختر محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم میخواهد از صراط عبور نماید.
در روایت ابوایوب میگوید:
هفتاد حوریه با حضرت زهراء سلام الله علیها نظیر برق لامع عبور خواهند کرد.
[روایت شماره] (11)
[المجالس للمفید ] الصَّدُوقُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ:
إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَیُنَادِی مُنَادٍ: غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم الصِّرَاطَ.
قَالَ:
فَتَغُضُّ الْخَلائِقُ أَبْصَارَهُمْ فَتَأْتِی فَاطِمَةُ سلام الله علیها عَلَی نَجِیبٍ مِنْ نُجُبِ الْجَنَّةِ یُشَیِّعُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ، فَتَقِفُ مَوْقِفاً شَرِیفاً مِنْ مَوَاقِفِ الْقِیَامَةِ، ثُمَّ تَنْزِلُ عَنْ نَجِیبِهَا فَتَأْخُذُ قَمِیصَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام بِیَدِهَا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ وَ تَقُولُ یَا رَبِّ هَذَا قَمِیصُ وَلَدِی وَ قَدْ عَلِمْتَ مَا صُنِعَ بِهِ، فَیَأْتِیهَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: یَا فَاطِمَةُ لَکِ عِنْدِیَ الرِّضَا فَتَقُولُ: یَا رَبِّ انْتَصِرْ لِی مِنْ قَاتِلِهِ فَیَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَی عُنُقاً مِنَ النَّارِ فَتَخْرُجُ مِنْ جَهَنَّمَ فَتَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام کَمَا یَلْتَقِطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ، ثُمَّ یَعُودُ الْعُنُقُ بِهِمْ إِلَی النَّارِ فَیُعَذَّبُونَ فِیهَا بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ ثُمَّ تَرْکَبُ فَاطِمَةُ سلام الله علیها نَجِیبَهَا حَتَّی تَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَ مَعَهَا الْمَلائِکَةُ الْمُشَیِّعُونَ لَهَا وَ ذُرِّیَّتُهَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَ أَوْلِیَاؤُهُمْ مِنَ النَّاسِ عَنْ یَمِینِهَا وَ شِمَالِهَا.
بیان: قال الجزریُّ: فیه یخرج عنق من النار أی طائفة منها.
شیخ مفید در کتاب مجالس (632) با چند واسطه از امام صادق علیه السلام روایت میکند که فرمود:
هنگامی که روز قیامت شود خدای توانا خلق اوّلین و آخرین را در یک زمین جمع کرده، آنگاه منادی ندا مینماید:
چشمان خود را ببندید و سرهای خود را به زیر افکنید تا فاطمه دختر حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عبور کند.
مردم چشمان خود را میبندند و حضرت فاطمهی اطهر سلام الله علیها در حالی که بر یکی از ناقههای بهشتی سوار است، میآید و تعداد هفتاد هزار ملک آن بانوی معظّمه را مشایعت مینمایند.
آنگاه حضرت در یکی از مکانهای شریف قیامت توقّف میکند و پیراهن خون آلود حضرت امام حسین علیه السلام را به دست میگیرد و میفرماید:
بار خدایا! این پیراهن فرزند من حسین است، تو میدانی با او چه عملی انجام دادند.
پس از این جریان، از طرف خدای رؤوف خطاب میرسد:
من هر عملی که موجب خشنودی تو باشد انجام خواهم داد.
حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها عرض میکند:
پروردگارا انتقام مرا از قاتلین فرزندم بگیر! خدای قهّار دستور میدهد:
گروهی از آتش جهنّم بیرون میآیند و کشندگان امام حسین علیه السلام را نظیر مرغی که دانه برچیند از صحرای محشر مییابند و به طرف دوزخ باز میگردند و آنان را دچار انواع عذاب مینمایند.
سپس فاطمهی اطهر سلام الله علیها بر ناقهی خویشتن سوار و داخل بهشت میگردد. آن ملائکه ای که از آن حضرت مشایعت میکردند و فرزندان بزرگوار حضرت زهراء نزد آن بانو خواهند بود و دوستان ایشان طرف راست و چپ آنان قرار میگیرند.
بیان: جزری گوید جملهی «یخرج عنق من النّار» کلمهی «عنق» در اینجا به معنای طائفه و گروه است، پس معنای حدیث این گونه میشود:
خداوند خارج میکند طائفهای را از آتش جهنّم.
[روایت شماره] (12)
[تفسیر فرات بن إبراهیم ] أَبُوالْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ الْحَسَنِیُّ مُعَنْعَناً، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ: یَا مَعْشَرَ الْخَلائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَمُرَّ فَاطِمَةُ بِنْتُ محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ تُکْسَی وَ یَسْتَقْبِلُهَا مِنَ الْفِرْدَوْسِ اثْنَتَا عَشْرَةَ أَلْفَ حَوْرَاءَ لَمْ یَسْتَقْبِلُوا أَحَداً قَبْلَهَا وَ لا أَحَداً بَعْدَهَا، عَلَی نَجَائِبَ مِنْ یَاقُوتٍ أَجْنِحَتُهَا وَ أَزِمَّتُهَا اللُّؤْلُؤُ، عَلَیْهَا رَحَائِلُ مِنْ دُرٍّ عَلَی کُلِّ رِحَالَةٍ مِنْهَا نُمْرُقَةٌ مِنْ سُنْدُسٍ وَ رَکَائِبُهَا زَبَرْجَدٌ، فَیَجُوزُونَ بِهَا الصِّرَاطَ حَتَّی یَنْتَهُوا بِهَا إِلَی الْفِرْدَوْسِ فَیَتَبَاشَرُ بِهَا أَهْلُ الْجِنَانِ.
وَ فِی بُطْنَانِ الْفِرْدَوْسِ قُصُورٌ بِیضٌ وَ قُصُورٌ صُفْرٌ، مِنْ لُؤْلُؤَةٍ مِنْ غَرْزٍ وَاحِدٍ وَ إِنَّ فِی الْقُصُورِ الْبِیضِ لَسَبْعِینَ أَلْفَ دَارٍ مَنَازِلُ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ: وَ إِنَّ فِی الْقُصُورِ الصُّفْرِ لَسَبْعِینَ أَلْفَ دَارٍ مَسَاکِنَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِهِ: فَتَجْلِسُ عَلَی کُرْسِیٍّ مِنْ نُورٍ فَیَجْلِسُون حَوْلَهَا وَ یُبْعَثُ إِلَیْهَا مَلَکٌ لَمْ یُبْعَثْ إِلَی أَحَدٍ قَبْلَهَا وَ لا یُبْعَثُ إِلَی أَحَدٍ بَعْدَهَا فَیَقُولُ: إِنَّ رَبَّکِ یُقْرِئُکِ السَّلامَ وَ یَقُولُ: سَلِینِی أُعْطِکِ فَتَقُولُ: قَدْ أَتَمَّ عَلَیَّ نِعْمَتَهُ وَ هَنَّأَنِی کَرَامَتَهُ وَ أَبَاحَنِی جَنَّتَهُ أَسْأَلُهُ وُلْدِی وَ ذُرِّیَّتِی وَ مَنْ وَدَّهُمْ، فَیُعْطِیهَا اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا وَ وُلْدَهَا وَ مَنْ وَدَّهُمْ لَهَا وَ حَفِظَهُمْ فِیهَا، فَتَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ وَ أَقَرَّ بِعَیْنِی.
قَالَ جَعْفَرٌ: کَانَ أَبِی یَقُولُ: کَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ إذَا ذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ تَلا هَذِهِ الْآیَةَ: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ (633).
تبیین: قال الفیروزآبادیُّ: النُّمرقة مثلّثة الوسادة الصغیرة أو المیثرة أو الطنفسة فوق الرَّحل و قال الجزریُّ: فیه ینادی مناد من بطنان العرش أی من وسطه و قیل من أصله و قیل: البطنان جمع بطن و هو الغامض من الأرض یرید من دواخل العرش انتهی، قوله «من غرز واحد» أی من محلّ واحد من قولهم غرزت الشیء بالإبرة.
فرات بن ابراهیم در تفسیرش (634) با چند واسطه از ابن عبّاس روایت میکند که گفت:
موقعی که روز قیامت بپا شود منادی ندا میکند:
ای گروه مردم! چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم عبور کند، فاطمه اوّلین کسیست که دوازده هزار حوریّه از فردوس او را استقبال خواهند کرد. آن حوریّهها احدی را قبل از فاطمه و بعد از آن بانو استقبال نکرده و نخواهند کرد. آن حوریّهها بر ناقههایی سوارند که بالهای آنها از یاقوت، مهار آنها از لؤلؤ، رحلهایی از دُرّ بر پشت آنهاست که بر هر یک از آنها یک بالش سندس قرار دارد و رکابهای آنها زبرجد است. آنان از صراط میگذرند تا فاطمهی زهراء سلام الله علیها را وارد فردوس مینمایند و اهل بهشت با آن معظّمه ملاقات خواهند کرد.
در وسط فردوس، قصرهای سفید و زردیست از لؤلؤ که در یک محل میباشند. در آن قصرهای سفید هفتاد هزار خانه است که منزل حضرت محمّد و اهل بیت آن بزرگوار: است. در آن قصرهای زرد هفت گانه، هزار خانه است که مسکن حضرت ابراهیم و آل ایشان: خواهد بود.
فاطمهی اطهر سلام الله علیها بالای صندلی از نور مینشیند و ایشان در اطرافش مینشینند.
آنگاه یک ملک نزد آن بانو فرستاده میشود که قبل از آن حضرت و بعد از او نزد کسی فرستاده نشده و نخواهد شد.
آن ملک به حضرت فاطمه سلام الله علیها میگوید:
پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید:
آنچه را که میخواهی از من بخواه تا به تو عطا کنم.
حضرت فاطمه سلام الله علیها میگوید:
خدای رؤوف نعمت خود را برای من تمام و بهشت خود را برای من مباح نمودهست.
من از خدا میخواهم که فرزندان و ذریّهی من و افرادی که ایشان را دوست داشتهاند به من عطا فرماید، خدای منّان، ذریّه و فرزندان و آن اشخاصی را که فرزندان فاطمه سلام الله علیها را برای خاطر آن حضرت حفظ کرده باشند به آن حضرت عطا میفرماید.
پس آن بانوی معظّمه میفرماید:
سپاس آن خدایی را که غم و اندوه مرا برطرف و چشم مرا روشن کرد.
راوی میگوید:
هر گاه ابن عبّاس این حدیث را نقل میکرد آیهی 21 سورهی طور را تلاوت مینمود و میگفت:
«کسانی که ایمان آوردهاند فرزندانشان به پیروی از آنان ایمان اختیار کردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق خواهیم کرد».
بیان: فیروزآبادی گوید «النّمرقة» به متکّاهای کوچک گویند که در بالای پالان شترها میگذارند و جزری گوید:
«ینادی منادی من بطنان العرش» یعنی منادی از «وسط» عرش نداد داد و قول دیگر گفته: یعنی از اصل عرش ندا داد و قول دیگر گفته: «البطنان» جمع بطن است و به معنی زمین پست است و مراد درون عرش است و جملهی «من غرز واحد» یعنی از یک محلّ و مکان.
[روایت شماره] (13)
[تفسیر فرات بن إبراهیم ] سُلَیْمَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
سَمِعْتُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام [یَقُولُ ] دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم ذَاتَ یَوْمٍ عَلَی فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ هِیَ حَزِینَةٌ فَقَالَ لَهَا:
مَا حُزْنُکِ یَا بُنَیَّةِ؟
قَالَتْ:
یَا أَبَتِ ذَکَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَ:
یَا بُنَیَّةِ إنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَلکِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنَّهُ قَالَ:
أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ عَنْهُ الْأَرْضُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَا ثُمَّ أَبِی إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ بَعْلُکِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.
ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْکِ جَبْرَئِیلَ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فَیَضْرِبُ عَلَی قَبْرِکِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ ثُمَّ یَأْتِیکِ إِسْرَافِیلُ بِثَلاثِ حُلَلٍ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسِکِ فَیُنَادِینَکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ؟ قُومِی إِلَی مَحْشَرِکِ، فَتَقُومِینَ آمِنَةً رَوْعَتَکِ، مَسْتُورَةً عَوْرَتُکِ، فَیُنَاوِلُکِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا وَ یَأْتِیکِ زُوقَائِیلُ بِنَجِیبَةٍ مِنْ نُورٍ، زِمَامُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ عَلَیْهَا مِحَفَّةٌ مِنْ ذَهَبٍ، فَتَرْکَبِینَهَا وَ یَقُودُ زُوقَائِیلُ بِزِمَامِهَا وَ بَیْنَ یَدَیْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّسْبِیحِ
فَإذَا جَدَّ بِکِ السَّیْرُ اسْتَقْبَلَتْکِ سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ، یَسْتَبْشِرُونَ بِالنَّظَرِ إِلَیْکِ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مِجْمَرَةٌ مِنْ نُورٍ یَسْطَعُ مِنْهَا رِیحُ الْعُودِ مِنْ غَیْرِ نَارٍ وَ عَلَیْهِنَّ أَکَالِیلُ الْجَوْهَرِ الْمُرَصَّعِ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ، فَیَسِرْنَ عَنْ یَمِینِکِ، فَإذَا سِرْتَ مِثْلَ الَّذِی سِرْتَ مِنْ قَبْرِکِ إِلَی أَنْ لَقِینَکِ، اسْتَقْبَلَتْکِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، فِی مِثْلِ مَنْ مَعَکِ مِنَ الْحُورِ فَتُسَلِّمُ عَلَیْکِ وَ تَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا عَنْ یَسَارِکِ.
ثُمَّ تَسْتَقْبِلُکِ أُمُّکِ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ التَّکْبِیرِ فَإذَا قَرُبْتِ مِنَ الْجَمْعِ اسْتَقْبَلَتْکِ حَوَّاءُ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ حَوْرَاءَ وَ مَعَهَا آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ فَتَسِیرُ هِیَ وَ مَنْ مَعَهَا مَعَکِ.
فَإذَا تَوَسَّطْتِ الْجَمْعَ وَ ذَلِکِ أَنَّ اللَّهَ یَجْمَعُ الْخَلائِقَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ، فَیَسْتَوِی بِهِمُ الْأَقْدَامُ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ یُسْمِعُ الْخَلائِقَ: غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ الصِّدِّیقَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ مَعَهَا، فَلا یَنْظُرُ إِلَیْکِ یَوْمَئِذٍ إِلا إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ الرَّحْمَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ یَطْلُبُ آدَمُ حَوَّاءَ فَیَرَاهَا مَعَ أُمِّکِ خَدِیجَةَ أَمَامَکِ.
ثُمَّ یُنْصَبُ لَکِ مِنْبَرٌ مِنَ النُّورِ فِیهِ سَبْعُ مَرَاقِیَ بَیْنَ الْمِرْقَاةِ إِلَی الْمِرْقَاةِ صُفُوفُ الْمَلائِکَةِ، بِأَیْدِیهِمْ أَلْوِیَةُ النُّورِ وَ یَصْطَفُّ الْحُورُ الْعِینُ عَنْ یَمِینِ الْمِنْبَرِ وَ عَنْ یَسَارِهِ وَ أَقْرَبُ النِّسَاءِ مَعَکِ عَنْ یَسَارِکِ حَوَّاءُ وَ آسِیَةُ فَإذَا صِرْتِ فِی أَعْلَی الْمِنْبَرِ أَتَاکِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَیَقُولُ لَکِ: یَا فَاطِمَةُ سَلِی حَاجَتَکِ، فَتَقُولِینَ: یَا رَبِّ أَرِنِی الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَیَأْتِیَانِکِ وَ أَوْدَاجُ الْحُسَیْنِ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ یَقُولُ: یَا رَبِّ خُذْ لِیَ الْیَوْمَ حَقِّی مِمَّنْ ظَلَمَنِی. فَیَغْضَبُ عِنْدَ ذَلِکِ الْجَلِیلُ وَ یَغْضَبُ لِغَضَبِهِ جَهَنَّمُ وَ الْمَلائِکَةُ أَجْمَعُونَ، فَتَزْفِرُ جَهَنَّمُ عِنْدَ ذَلِکِ زَفْرَةً ثُمَّ یَخْرُجُ فَوْجٌ مِنَ النَّارِ وَ یَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ وَ أَبْنَاءَهُمْ وَ أَبْنَاءَ أَبْنَائِهِمْ وَ یَقُولُونَ: یَا رَبِّ إِنَّا لَمْ نَحْضُرِ الْحُسَیْنَ، فَیَقُولُ اللَّهُ لِزَبَانِیَةِ جَهَنَّمَ: خُذُوهُمْ بِسِیمَاهُمْ بِزُرْقَةِ الْأَعْیُنِ وَ سَوَادِ الْوُجُوهِ، خُذُوا بِنَوَاصِیهِمْ فَأَلْقُوهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فَإنَّهُمْ کَانُوا أَشَدَّ عَلَی أَوْلِیَاءِ الْحُسَیْنِ مِنْ آبَائِهِمُ الَّذِینَ حَارَبُوا الْحُسَیْنَ فَقَتَلُوهُ.
ثُمَّ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام :
یَا فَاطِمَةُ سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ: یَا رَبِّ شِیعَتِی، فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَةُ وُلْدِی فَیَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ: یَا رَبِّ شِیعَةُ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ: انْطَلِقِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِکِ فَهُوَ مَعَکِ فِی الْجَنَّةِ، فَعِنْدَ ذَلِکِ یَوَدُّ الْخَلائِقُ أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ فَتَسِیرِینَ وَ مَعَکِ شِیعَتُکِ وَ شِیعَةُ وُلْدِکِ وَ شِیعَةُ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ آمِنَةً رَوْعَاتُهُمْ، مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ، قَدْ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ وَ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ، یَخَافُ النَّاسُ وَ هُمْ لا یَخَافُونَ وَ یَظْمَأُ النَّاسُ وَ هُمْ لا یَظْمَئُونَ.
فَإذَا بَلَغْتِ بَابَ الْجَنَّةِ، تَلَقَّتْکِ اثْنَتَا عَشْرَةَ أَلْفَ حَوْرَاءَ، لَمْ یَلْتَقِینَ أَحَداً قَبْلَکِ وَ لا یَتَلَقَّیْنَ أَحَداً کَانَ بَعْدَکِ، بِأَیْدِیهِمْ حِرَابٌ مِنْ نُورٍ، عَلَی نَجَائِبَ مِنْ نُورٍ رَحَائِلُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْأَصْفَرِ وَ الْیَاقُوتِ، أَزِمَّتُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ، عَلَی کُلِّ نَجِیبٍ نُمْرُقَةٌ مِنْ سُنْدُسٍ مَنْضُودٍ.
فَإذَا دَخَلْتِ الْجَنَّةَ تُبَاشِرُ بِکِ أَهْلُهَا وَ وُضِعَ لِشِیعَتِکِ مَوَائِدُ مِنْ جَوْهَرٍ عَلَی أَعْمِدَةٍ مِنْ نُورٍ، فَیَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ النَّاسُ فِی الْحِسَابِ وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ وَ إذَا اسْتَقَرَّ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فِی الْجَنَّةِ زَارَکِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ إِنَّ فِی بُطْنَانِ الْفِرْدَوْسِ لؤْلُؤَتَیْنِ مِنْ عِرْقٍ وَاحِدٍ لُؤْلُؤَةً بَیْضَاءَ وَ لُؤْلُؤَةً صَفْرَاءَ فِیهِمَا قُصُورٌ وَ دُورٌ فِی کُلِّ وَاحِدَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ فَالْبَیْضَاءُ مَنَازِلُ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ الصَّفْرَاءُ مَنَازِلُ لِإِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ:
قَالَتْ:
یَا أَبَتِ فَمَا کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَی یَوْمَکَ وَ لا أَبْقَی بَعْدَکَ،
قَالَ:
یَا ابْنَتِی لَقَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنَّکِ أَوَّلُ مَنْ تَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَالْوَیْلُ کُلُّهُ لِمَنْ ظَلَمَکِ وَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ لِمَنْ نَصَرَکِ.
قَالَ عَطَاءٌ: کَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ إذَا ذَکَرَ هَذَا الْحَدِیثَ تَلا هَذِهِ الْآیَةَ «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءٍ کُلُّ امْرِئٍ بِما کَسَبَ رَهِینٌ (635).
بیان: وَ ما أَلَتْناهُمْ أی و ما نقصناهم.
در تفسیر فرات بن ابراهیم (636) با چند واسطه از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزد حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها تشریف برده و آن بانو را محزون یافت.
به فاطمه سلام الله علیها فرمود:
ای دختر عزیز من! سبب غم و اندوه تو چیست؟
حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد:
روز محشر و برهنگی مردم به خاطرم آمد.
رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
آری آن روز، روز بسیار بزرگیست. ولی جبرئیل از طرف خدای رؤوف به من خبر داد:
وقتی آن روز زمین شکافته شود اوّل کسی که از زمین خارج شود من هستم، بعد از من حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام ، بعد از او، شوهر تو حضرت امیر علیه السلام ، آنگاه خدای مهربان جبرئیل را با هفتاد هزار ملک نزد قبر تو خواهد فرستاد، بر قبر تو هفت قبّهی نور نصب خواهد شد، اسرافیل سه حلّهی نور برای تو میآورد و نزد سر تو توقّف میکند و صدا میزند:
ای دختر حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بیا در صحرای محشر. تو در حالی از قبر بیرون میآیی که بدنت پوشیده باشد و از خوفِ آن روز در امان خواهی بود، اسرافیل آن حلّهها را به تو میدهد و تو آنها را میپوشی، آنگاه ملکی که آن را زوقابیل میگویند ناقهای از نور برای تو میآورد که مهار آن از مروارید و کجاوهای از طلا بر پشت آن نصب شده، تو بر آن ناقه سوار میشوی در حالی که جلوی تو، هفتاد هزار ملک باشد و علمهای تسبیح در دست داشته باشند. زوقابیل مهار آن را خواهد کشید. هنگامی که حرکت کنی تعداد هفتاد هزار ملک به استقبال تو میآیند و از نگاه کردن به تو خوشحال میشوند، هر یک از آنان منقلی از نور بدون آتش در کف دارند که عود از آن ساطع میشود، هر یک از ایشان یک تاج مُرصّع از زَبَرجَد بر سر خواهد داشت، آنان در طرف راست تو خواهند بود.
موقعی که مقداری راه طی کنی حضرت مریم سلام الله علیها با هفتاد هزار حوریه به استقبال تو میآیند و بر تو سلام میکنند و در طرف چپ تو خواهند بود.
آنگاه مادرت حضرت خدیجه سلام الله علیها دختر خویلد که در میان زنان عالَم، اوّل کسیست که به خدا و رسول ایمان آورده با هفتاد هزار ملک، که علمهای تکبیر در دست دارند به استقبال تو میآیند. وقتی نزدیک محشر رسیدی حضرت حواء با هفتاد هزار ملک و آسیه زن فرعون به استقبال تو خواهند آمد و با تو حرکت مینمایند و آن وقتیست که خداوند متعال، تمام مردم را در زمین واحدی جمع کردهست. هنگامی که وارد صحرای محشر شوی منادی از زیر عرش ندایی میکند که خلائق عموماً میشنوند و میگوید:
چشمان خود را ببندید تا فاطمهی صدّیقه، دختر حضرت محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و این زنان مطهّرهای که با او میباشند، عبور نمایند. در آن روز غیر از حضرت ابراهیم علیه السلام و شوهرت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام کسی به تو نظر نخواهد کرد.
سپس حضرت آدم علیه السلام ، حضرت حواء سلام الله علیها را طلب میکند و با مادرت حضرت خدیجه سلام الله علیها نزد تو میآیند.
آنگاه منبری از نور برای تو نصب میشود که هفت پایه داشته باشد، در میان هر پایه تا پایهی دیگری صفهایی از ملائکه ایستادهاند، علمهایی از نور در دست خواهند داشت. حوریهها در طرف چپ و راست منبر تو صف میکشند. نزدیکترین زنان از طرف چپ به تو حضرت حواء و آسیه خواهند بود. هنگامی که بر فراز منبر قرار گیری، جبرئیل از طرف خدای سبحان نزد تو آمده و میگوید:
ای فاطمه! حاجت خویشتن را بخواه.
تو میگویی: پروردگارا! حسن و حسینم را به من نشان بده. پس آنها نزد تو میآیند در حالی که خون از رگهای گردن حسین، فرو میریزد.
امام حسین علیه السلام عرض میکند:
بار خدایا! امروز حقّ مرا از آن افرادی که به من ظلم و ستم کردند بگیر.
در همان موقع است که دریای غضب حضرت پروردگار به جوش میآید، به خاطر غضب خداست که ملائکه و جهنّم نیز به خروش آمده. جهنّم نعره میزند و زبانه میکشد و به صحرای محشر میآید.
آنگاه قاتلین امام حسین علیه السلام را با فرزندان و فرزندان فرزندان آنان میرباید. ایشان میگویند:
پروردگارا! ما که در موقع قتل حسین علیه السلام خلق نشده بودیم!؟ خدای قهّار به زبانهی آتش دستور میدهد:
این گونه افراد را که چشمشان کبود و صورتشان سیاه است را بگیرید! موهای جلو سر آنها را بگیرید و بکشید و به صورت در طبقات پایین جهنّم بیفکنید! زیرا سختگیری ایشان بر دوستان امام حسین علیه السلام از جنگیدن پدرانشان با امام حسین علیه السلام شدیدتر بودهست.
پس از این جریان، جبرئیل به تو میگوید:
حاجت خود را بخواه! تو میگویی: پروردگارا! من شیعیان خود را میخواهم، خدای رؤوف میفرماید:
من گناه آنها را آمرزیدم، تو میگویی: بار خدایا! من شیعیان خود و دوستان ایشان را میخواهم.
خدای سبحان میفرماید:
برو هر کدام از آنان را که دست به دامن تو شود او را وارد بهشت کن.
در آن روز عموم خلائق آرزو میکنند:
کاش از شیعیان و دوستان فاطمهی زهراء سلام الله علیها بودند.
آنگاه تو با شیعیان و شیعیان فرزندانت و شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام حرکت میکنید در حالی که خوف و بیم آنان برطرف شده باشد، عورتهای ایشان پوشیده شده، سختیهای قیامت بر ایشان آسان میشود و از هول و ترسهای قیامت به آسانی خواهند گذشت. در آن روز مردم عموماً دچار ترس میشوند ولی ایشان نمیترسند، مردم عموماً در آن روز تشنهاند ولی ایشان سیراب خواهند بود.
وقتی نزدیکِ درب بهشت میرسی تعداد دوازده هزار حوریه به استقبال تو میشتابند آن حوریهها قبل از تو، از کسی استقبال ننمودهاند. ظرفهایی از نور در دست دارند و بر ناقههایی از نور سوارند که جهاز آنها از طلای زرد و یاقوت خواهد بود. مهار آنها از مروارید تَر، رکاب آنها از زبرجد سبز، در میان جهاز هر ناقهای یک بالش سندس و استبرق بهشتی میباشد.
موقعی که وارد بهشت شوی عموم اهل بهشت مسرور و خوشحال میشوند و به یکدیگر بشارت میدهند.
برای شیعیان تو خانههایی از جواهر رنگارنگ بر فراز ستونهایی از نور نصب مینمایند، آنان موقعی که مردم مشغول حساب باشند در آن خانهها غذا میخورند، شیعیان تو وقتی داخل شوند دائماً به نعمتهای بهشتی متنعّم خواهند بود.
عموم پیامبران از حضرت آدم تا خاتم:
به زیارت تو میآیند.
دو مروارید هست که از یک رشته به وجود آمدهاند، یکی از آنها سفید و دیگری زرد رنگ است، در هر یک از آنها هفتاد هزار قصر و در هر قصری هفتاد هزار خانه میباشد. آن قصرهای سفید، منزل ما و شیعیان ما خواهند بود، قصرهای زرد، منزل ابراهیم و آل ابراهیم:
است.
فاطمهی اطهر سلام الله علیها عرض کرد:
پدر جان! من دوست ندارم آن روز (روز شهادت شما) را ببینم و بعد از شما زنده بمانم. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
جبرئیل از طرف خدای رؤوف به من خبر داده، اوّل کسی که از اهل بیت من به من ملحق میشود تو خواهی بود. وای بر آن کسی که در حقّ تو ظلم کند. رستگاری از آن شخصیست که تو را یاری نماید.
عطاء گفته: هر گاه ابن عبّاس این حدیث را میگفت، این آیه را تلاوت میکرد:
«کسانی که خود ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان پیروی آنها را کردند، فرزندانشان را به آنها میرسانیم و از پاداش عملشان هیچ نمیکاهیم، که هر نفسی در گرو عمل خویش است» (637).
بیان: «وَ ما أَلَتْناهُمْ» به معنای کم نمیکنیم برایشان، میباشد.
افزودن دیدگاه جدید