رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
دکتر احمد کاظمی

در باب توهم کریدوری – لابی مزدوری و خط قرمز «ایرانِ قوی»

تاریخ انتشار:
مقام معظم رهبری که به تازگی فرمودند:«آن متوهم خیال‌باف اعلام کرد که ایران ضعیف شده است؛ آینده نشان خواهد داد که چه کسی ضعیف شده است». با تسری این رویکرد به سیاست‌های اصولی ایران در قفقاز، مشخص است که تغییری در خطوط قرمز تهران در خصوص کریدور جعلی زنگزور ایجاد نشده و نخواهد شد.
توهم کریدوری مزدوران داخلی رژیم باکو علیه خط قرمز ایران

توهم کریدوری مزدوران داخلی رژیم باکو علیه خط قرمز ایران

در حالی‌که اقدامات گسترده تهران برای گشایش راهگذر راهبردی ارس در ادامه نقش ۳۳ ساله ایران در ارتباط زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان ادامه دارد، برخی از محافل و رسانه‌های وابسته به دولت باکو از پیش‌شرط لزوم موافقت ایران با کریدور جعلی زنگزور یا همان دالان تورانی ناتو برای عادی‌سازی مناسبات با تهران سخن می‌گویند. اینکه دولت جمهوری آذربایجان به‌عنوان «همسایه خانه زاد» و یک دولت نوپای ۳۳ ساله با پاگذاشتن روی مطالبات مردم این کشور و با عنادورزی عامدانه در نفی اشتراکات هویتی، دینی، تاریخی، فرهنگی و تمدنی با ایران و هم‌چنین با دارا بودن کلکسیونی از اقدامات ضدایرانی در حوزه‌های امنیتی، سیاسی، فرهنگی و نظامی که سطوح و ابعاد آن در برخی موارد تنها با اقدامات رژیم تل‌آویو قابل مقایسه است، از پیش‌شرط برای روابط عادی با تهران سخن می گوید؛ از طنزهای تلخ روابط دیپلماتیک می‌باشد.

در این خصوص طرح دو نکته ضروری است:

 اول، به نظر می‌رسد جمهوری آذربایجان به دلیل استغراق در سیاست‌های تبلیغی یک‌جانبه خود، و غرور کاذب ناشی از جنگ‌های دوم و سوم قرا باغ، درکی از اصول راهبردی سیاست خارجی ایران و تاکید مقام معظم رهبری بر خطوط قرمز کشور در خصوص کریدور جعلی زنگزور و مخالفت با تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز ندارد. ایران اسلامی در ۴۶ گذشته نشان داده است که در صیانت از خطوط قرمز خود که با منافع حیاتی و آرمان‌های ملی و اسلامی پیوند خورده است، آن‌هم نه در مقابل کشورهای ذره‌ای و وابسته بلکه در مقابل قدرت‌های جهانی و در رأس آن آمریکا و انگلیس تردیدی نداشته است. مخالفت و هشدار صریح مقام معظم رهبری در دیدارهای جداگانه با رؤسای جمهور روسیه و ترکیه در تیر ۱۴۰۱ مبنی بر عدم پذیرش تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز، در عالی‌ترین سطح خطوط قرمز ایران در این موضوع را نشان داد. تهران حتی لازم ندانسته است که در این سطح، مستقیم به جمهوری آذربایجان هشدار دهد بلکه با رویکردی برادرانه و با مطرح کردن کریدور ارس با هدف هم‌گرایی اقتصادی و ترانزیتی کوشید دغدغه ادعایی باکو در خصوص مسائل مواصلاتی را مرتفع نماید. با وجود این ظاهراً آزادی قرا‌باغ و شهرهای اطراف آن توسط ترکیه از طریق اعزام نیروهای تکفیری اخوانی از لیبی و ادلب البته با پوشاندن یونیفرم‌های ارتش جمهوری آذربایجان -که باعث شد چندی پیش رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه در جریان درگیری لفظی با اسرائیل بر سر غزه، از آزادی قراباغ توسط ترکیه بدون کوچک‌ترین اشاره به نقش دولت باکو سخن گوید- و هم‌چنین مشارکت مستقیم نظامی رژیم اسرائیل در جنگ دوم و سوم قراباغ، و درعین‌حال تصمیم دولت غرب‌گرای ایروان به عقب‌نشینی کامل و واگذاری قرا‌باغ به باکو که همگی بخشی از طراحی نظم آنگلوساکسونی می‌باشند، موجب توهم قدرت در دولت جمهوری آذربایجان شده است. این در حالی است که نتیجه جنگ‌های دوم و سوم قراباغ، در نگاه اول، آزادی قرا باغ و شهرهای اطراف از ارامنه جدایی‌طلب و در نگاه میدانی، سیطره رژیم صهیونیستی و ترکیه نه‌تنها بر قراباغ، بلکه بر سراسر جمهوری آذربایجان و نوعی از چاله به چاه افتادن بود. به همین دلیل رژیم صهیونیستی و ترکیه امروزه به جمهوری آذربایجان با عنوان بخشی از دارایی سرزمینی خود نگاه می‌کنند و در مقام اجاره حاکمیت در این کشور، از سال ۱۳۹۹ فهرستی عریض و طویل از مطالبات خود از جمله اقدامات ضدایرانی را به باکو ابلاغ کرده‌اند. بدیهی است که تداوم تبدیل باکو به‌عنوان پایگاه منطقه‌ای صهیونیسم و تبدیل آن به یکی از استان‌های ترکیه، می‌تواند جمهوری آذربایجان را به یکی از آوردگاه‌های تسویه‌های ژئوپلیتیکی در منطقه تبدیل کند که جرقه آن هرگونه اقدام تحریک‌آمیز باکو در خصوص کریدور جعلی زنگزور خواهد بود.

دوم، یکی از دلایل استمرار اقدامات ضدایرانی باکو از جمله توهم کریدوری به تحرکات خائنانه لابی‌های باکو و آنکارا در داخل ایران برمی‌گردد. جمهوری آذربایجان در حال حاضر سالانه میلیون‌ها دلار برای لابی‌گری در قالب سازمان دیاسپورا و چندین نهاد دیگر از جمله سوکار، در ایران هزینه می‌کند که بخشی از آن از طریق درآمدهای ناشی از صدور ویزا برای ایرانیان در سفارتخانه و کنسولگری جمهوری آذربایجان در تهران و تبریز تأمین می‌شود. تخمین زده می‌شود هزینه‌های باکو برای شبکه‌سازی قومی و ضدامنیتی در ایران بیشتر از مجموع مبالغی است که باکو در قالب دیپلماسی خاویاری (دلاری) در آمریکا و برخی از کشورهای مهم اروپایی هزینه می‌کند. این لابی‌های مزدور که در اشکال مختلف و با چهره‌های گوناگون فعالیت می‌کنند، در اصل بخشی از شبکه لابی انگلستان در ایران هستند که با پیمان‌کاری و تأمین مالی باکو در فعالیت‌اند. هدف آنها که عمدتاً در تهران و تبریز متمرکز هستند، تطهیر و تقلیل اقدامات گسترده ضدایرانی باکو با استفاده از تکنیک‌های عملیات روانی از جمله وارونه‌سازی، سانسور، جعل، کذب پراکنی، خود مقصر نمایی و هم‌چنین انگ زدن با عناوینی نظیر ایران‌شهری به تمام افرادی هستند که دغدغه صیانت از منافع ملی، اسلامی و تاریخی ایران در قفقاز را دارند. در موضوع کریدور جعلی زنگزور، تمرکز این لابی تلاش برای انحراف سیستم تصمیم‌گیری کشور از تبعات ژئوپلیتیکی، امنیتی، قومی و نظامی این کریدور علیه ایران می‌باشد. جالب است که در گفتمان این لابی مزدور و رسانه‌های آن، «کریدور ارس» که تحقق آن موجب تقویت جایگاه منطقه‌ای ایران و هم‌چنین مزایای اقتصادی آن عمدتاً متوجه مناطق آذری‌نشین ایران خواهد شد، جایگاهی ندارد. لابی مذکور تلاش می‌کند از یک سو، مانع ممنوعیت کاربرد واژه جعلی کریدور زنگزور از سوی نهادهای ذی‌ربط گردد و از سوی دیگر با تبلیغ و ترویج این واژه در ادبیات سیاسی ایران و در قالب مطالب سفارش شده در شبکه‌های رسانه‌ای خود، به عادی‌سازی این فتنه بپردازد. حافظه تاریخی افراد این لابی در خصوص قفقاز، دقیقاً از مقطعی شروع می‌شود که مدنظر الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان می‌باشد. مواضع ضد ملی، ضد اسلامی – شیعی و خائنانه این لابی مزدور برای باکو و آنکارا را می‌توان در رویکرد آنها در قبال موضوعاتی مانند: سکوت در قبال تشیع‌زدایی سیستماتیک و بی‌سابقه در جمهوری آذربایجان، سکوت در خصوص انسداد مرزهای زمینی ایران و جمهوری آذربایجان توسط دولت باکو و تبعات اقتصادی منفی آن بر تبریز و اردبیل، عدم واکنش به فعالیت ده‌ها گروه تجزیه‌طلب ضد ایرانی در باکو، سکوت در برابر تبعات سدسازی ترکیه در ارس بر تبریز و ده‌ها شهر دیگر، سانسور تبدیل باکو به پایگاه منطقه‌ای صهیونیسم، تحریف و مصادره مفاخر و تاریخ کهن و معاصر ایران در جمهوری آذربایجان و سکوت در مقابل ماشین ناسزاگویی باکو علیه مقامات عالی‌رتبه کشور و برعکس تخریب هر موضع انتقادی در ایران به سیاست‌های دولت باکو مشاهده کرد. بنابراین از منظر افکار عمومی ایران، هیچ دلیل منطق قانونی برای مماشات کشور با لابی‌های مزدور بیگانه وجود ندارد و تداوم این روند نوعی «ترک فعل» برای نهادهای ذی‌ربط محسوب می‌شود. بدیهی است که مقابله با اقدامات مخرب این لابی‌ها پیام لازم، را به باکو و آنکارا ارسال خواهد کرد.

  فرجام سخن، یادآوری بیانات مقام معظم رهبری که به تازگی فرمودند:«آن متوهم خیال‌باف اعلام کرد که ایران ضعیف شده است؛ آینده نشان خواهد داد که چه کسی ضعیف شده است». با تسری این رویکرد به سیاست‌های اصولی ایران در قفقاز، مشخص است که تغییری در خطوط قرمز تهران در خصوص کریدور جعلی زنگزور ایجاد نشده و نخواهد شد.

تداوم توهم کریدوری باکو که فاقد هرگونه مبنای حقوقی است، با توجه به فرایند آماده شدن کریدور ارس، به‌معنای تداوم پیمان‌کاری باکو برای محور عبری – ترکی – لندنی در راستای فتنه ایجاد جهان تُرک با محوریت استحاله هویت شریف آذربایجانی، ایجاد ناتوی ترکی و نظم آنگلوساکسونی مبتنی بر مهار سه‌جانبه ایران، روسیه و چین در معادلات منطقه می‌باشد که در مجموع با پیوند موضوع کریدور جعلی زنگزور به تداوم حاکمیت در باکو؛ می‌تواند پرونده «زنگ زور» را به «گند زور» برای عاملان آن تبدیل کند.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

تبلیغات

بازگشت بالا