فصل اول: کلیات

فصل اول: کلیات
 

زیر فصل ها

طرح و تبیین موضوع

اهمیت موضوع

تعریف مفاهیم تحقیق

کاربرد تحقیق در سازمان صدا و سیما

پیشینه تحقیق

پرسش های تحقیق

اهداف تحقیق

پیش فرض ها و چارچوب نظری تحقیق

خانواده، مهم ترین نهاد اجتماعی

سیر تحول خانواده از گسترده به هسته ای

خانواده در ایران معاصر

شرایط اقتصادی ایران در قرن نوزدهم

انواع خانواده در ایران امروز

خانواده هسته ای امروزی و فرصت های پیش رو

نقش خانواده در فرهنگ پذیری اقتصادی افراد جامعه

خانواده و آموزش رفتارهای مطلوب اقتصادی

رسانه و انتقال ارزش های اقتصادی به خانواده و افراد جامعه

خانواده میانجی و تأثیر پیام های رسانه

 

طرح و تبیین موضوع

در مدیریت کلان جامعه، تمام عرصه ها، اعم از فرهنگ، سیاست، اقتصاد، اجتماع، هنر و... به هم پیوسته اند. چنانچه یکی از این عرصه ها ضعیف باشد، دیگر بخش ها آسیب می بیند. در بیان پیشوایان معصوم(ع) و نیز به گواه جامعه شناسان، باید ریشه بسیاری از ناهنجاری ها، اعم از فساد، فحشا، سرقت، اغتشاش، ایجاد ناامنی و... را در بی کاری و رکود اقتصاد جوامع جست. بنابراین، شکوفایی اقتصادی و فقرزدایی، زیربنای پیشرفت همه جانبه به شمار می رود.

انقلاب اسلامی ایران، که انقلابی فرهنگی است، تحول اساسی و بنیادین در تمام عرصه ها را نشانه رفته که برقراری عدالت اجتماعی و رفع فاصله طبقاتی از مهم ترین آنهاست. از این رو، بیش از همیشه و پیش از همه باید اقتصاد کشور را سرآمد کرد تا زمینه تحقق آرمان های مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم آید.

مقام معظم رهبری، هدایت کننده و سکاندار نظام جمهوری اسلامی ایران، با تحلیل شرایط داخلی، جهت حرکت کلی نظام را در سند چشم انداز و سیاست های کلی نظام، اعلام و ابلاغ می فرماید. در همین مورد، طبق سنت حسنه ای، در آغاز هر سال خورشیدی، ایشان با انتخاب عنوانی برای سال در پیام نوروزی خود، توجه مردم و مسئولان را به آن موضوع جلب می کند. مقام معظم رهبری، پس از گزارش کارشناسانه مراجع مختلف و بررسی همه جانبه، جهت فعالیت های مردم و مسئولان را مشخص کرده و سال 1391 را سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامیده است.

خانواده کوچک ترین واحد اجتماع است. خانواده محل اصلی زندگی، تربیت و دیگر آموزش های انسان و رفتار تمام کارکنان و شاغلان متأثر از فرهنگ خانواده آنهاست. بنابراین، اگر خانواده ها از لحاظ فرهنگی، برخورداری از الگوهای مناسب رفتاری و طرز نگرش صحیح به امور اقتصادی پیشرفت کنند، می توانند باعث پیشرفت فرهنگ کار و تولید در تمام کشور شوند. در جوامع مختلف، اعم از ابتدایی، در حال توسعه و توسعه یافته، خانواده مهم ترین عامل تولید و توزیع کالا و خدمات در جامعه است. به همین دلیل، اقتصاددانان خانواده را بنیان زندگی اقتصادیِ جوامع می دانند.

خانواده در تمام جوامع، در برنامه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، نقش محوری داشته و دارد و در دین مبین اسلام نیز بر این مهم تأکید شده است.

حفظ بنیان خانواده و اثرگذاری بر ارزش های خانواده، یکی از مسائلی است که رسانه باید در این زمینه وارد شود تا از این طریق، ارزش های صحیح را در خانواده، حفظ، و ارزش های منفی را از خانواده کم کم حذف کند. از این رو، در این تحقیق برآنیم نقش رسانه و خانواده را در تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی بررسی کنیم.

 

اهمیت موضوع

در شرایط بحرانی اقتصاد جهانی که بر اقتصاد ما نیز اثر گذاشته و همچنین تحریم های بسیاری که به نظام جمهوری اسلامی ایران، در 33 سال گذشته تحمیل شده، رهبر معظم انقلاب اسلامی، سال 1391، سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام گذاری فرمودند. بنابراین، توجه ویژه به بحث تولید، کار و سرمایه و نقش آن در پیشرفت جامعه، امری ضروری و مهم است. از این رو، توجه به سازوکارهایی که می تواند موجب رونق تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی باشد، ضروری است. مسلّماً خانواده یکی از این سازوکارهای اثرگذار بر تولید ملی است که واکاوی نقش آن در تولید ملی ضروری است.

مدیریت صحیح اقتصاد خانواده یکی از مسائل مهمی است که می تواند بر رشد و پیشرفت اقتصاد کشور اثرگذار باشد. از این رو، آموزش رفتارهای اقتصادی صحیح به خانواده ها، یکی از وظایف رسانه ها به شمار می رود. رسانه ها می توانند به خانواده ها آموزش دهند چه کالاهایی را خریداری و مصرف کنند. همچنین رسانه ها می توانند شیوه صحیح سرمایه گذاری را به خانواده ها آموزش دهند.

توجه به ظرفیت های اثرگذاری رسانه بر افراد و گروه های اجتماعی، یکی از مباحث بسیار مهم است که باید صاحبان رسانه ملی به آن توجه کنند. رسانه می تواند با اولویت دادن به رونق تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، عاملی مهم برای رشد و پیشرفت اقتصاد کشور باشد. از این رو، شناخت ظرفیت اثرگذاری و تعامل آن با خانواده، بسیار ضروری است.

 

تعریف مفاهیم تحقیق
 

رسانه: در لغت به معنای متصل کننده و اتصال دهنده و و در اصطلاح عبارت است از وسایل ارتباط جمعی که در دوران کنونی ظهور یافته اند. (وسایل ارتباط جمعی به وسایلی گفته می شود که مخاطبان آن، وسیع، فراوان و نامتجانسند. این اجتماعات وسیع و نامتجانس می توانند به وسیله این ابزارها با هم نزدیک شوند و به تبادل آرا و تفاهم بپردازند). در اینجا مراد از رسانه، رادیو و تلویزیون است.(1)

خانواده: زندگی جمعی حتی دو نفر را نیز خانواده نامیده اند، ولی خانواده دربردارنده پدر، مادر و فرزندان است. به عبارت دیگر، خانواده به معنای واقعی اجتماعی از حضور مادران، پدران و فرزندان در یک مکان و فضای اجتماعی و فرهنگی مشترک تشکیل می شود. همچنین خانواده به دو نوع گسترده و هسته ای تقسیم می شود.(2)

تولید ملی: در لغت به معنای زایاندن، زادن پدید آوردن، پیدا کردن و در اصطلاح عبارت است از هرگونه فعالیت و کار (صرف انرژی) که عنصر یا عناصری از طبیعت را به مصرف انسان نزدیک کند. تولید ملی در یک کشور به ارزش پولی کالاها و خدمات اقتصادی تولید شده به وسیله خانوار، واحدهای اقتصادی، سازمان های غیر انتفاعی، اتحادیه ها، سازمان های خیریه و غیره اطلاق می شود.(3)

کار: در لغت به معنای کاشتن، کاریدن و در اصطلاح به معنای فعالیتی است متشکل از اِعمال قوه فکری یا دستی که در برابر آن، مزد، حقوق، معاش یا حق الزحمه کار و کسب گرفته می شود. در محاورات روزانه، این اصطلاح بیشتر به معنای محدودتر یعنی کارهای دستی یا به طور کلی، کارگران دستی به کار می رود.

1- مهشید مشیری، فرهنگ زبان فارسی، ص83.

2- تقی آزاد ارامکی، جامعه شناسی خانواده ایرانی، ص11.

3- محمد معین، فرهنگ فارسی، ص1170.

 

در نظریه اقتصادی، کوشش انسانی یا فعالیتی است که در جهت تولیدهدایت می شود و به عنوان یک عامل تولید، کار از مواد اولیه، سرمایه و مدیریت جدا و فقط شامل مساعی کارگران در اشتغال است.(1)

سرمایه: در لغت به معنای مال، ثروت، قابلیت، استطاعت، مبدأ، اصل و در اصطلاح عبارت است از پول یا متاعی که آن را اساس کسب یا بازرگانی قرار دهند.(2)

اقتصاد: در لغت به معنای میانه روی در دخل و خرج و در اصطلاح، حد مطلوب استفاده از منابع به قسمتی است که حداکثر ارضا از میزان معلوم منابع به دست آید یا میزان معیّن ارضا از کمترین میزان ممکن منابع حاصل گردد.(3)

دین: در لغت به معنای کیش و آیین و در اصطلاح، عقاید و دستورهای علمی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند.(4)

فرهنگ پذیری: فرهنگ در لغت به معنای ادب و تربیت آمده است و در اصطلاح، عبارت است از راه و روش آموخته زندگی در یک اجتماع معیّن که به واسطه آن، افراد جامعه، روش ها، آداب و رسوم و ارزش های یک اجتماع معیّن را می آموزند که متضمن نظام اقتصادی اجتماعی، ساخت سیاسی، علم، دین، هنر و سرگرمی هاست.(5)

 

1- فرهنگ زبان فارسی، ص815.

2- فرهنگ زبان فارسی، ص591.

3- فرهنگ زبان فارسی، ص83.

4- فرهنگ زبان فارسی، ص478.

5- فرهنگ زبان فارسی، ص767.

 

جامعه پذیری: جامعه پذیری یا اجتماعی شدن به فرآیندی اشاره دارد که از طریق آن، کودکان و حتی بزرگ سالان رفتارهای مورد قبول گروه اجتماعی وجامعه ای را می آموزند که به آن تعلق دارند. این فراگیری آنها را قادر می سازد تا در جامعه ای که در آن زندگی می کنند، افرادی کارآمد باشند.(1)

مصرف گرایی: مصرف در لغت به معنای به کار بردن و خرج کردن است و در اصطلاح، به زمانی گفته می شود که در به کارگیری یا خرج کردن بیش از اندازه چیزی افراط یا زیاده روی به عمل آید.(2)

تجمل گرایی: تجمل در لغت به معنای خودآرایی، جاه و طلب و در اصطلاح، تجمل گرایی نوعی سبک زندگی است که فرد در آن به زیبایی ظاهری و تشریفاتی توجه زیاد دارد.(3)

صنایع خانگی: صنعت در لغت به معنای کار، پیشه و حرفه است.(4) صنایع جمع صنعت است و هنگامی که با کلمه ای ترکیب شود (مانند صنایع فولاد، صنایع سیمان، صنایع لوازم خانگی و...)، منظور، کارها و حرفه هایی است که به رشته ای خاص مربوط باشد.

 

کاربرد تحقیق در سازمان صدا و سیما

این تحقیق بر آن است تا نقش خانواده را در تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و همچنین نقش رسانه را در این زمینه بررسی کند. این تحقیق می تواند برای صاحبان رسانه مفید باشد تا از این منظر، هر چه بهتر بتوانند در اولویت گذاری برنامه هایی با مضمون خانواده، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، بیش از پیش موفق باشند. همچنین این تحقیق می تواند در ایجاد ایده به مدیران برنامه سازی در سازمان صدا و سیما کمک کند.

1- مک کارتی و جین ریبنز، مفاهیم کلیدی در مطالعات خانواده، ترجمه: محمدمهدی لبیبی، ص633.

2- فرهنگ زبان فارسی، ص1008.

3- فرهنگ زبان فارسی، ص231.

4- فرهنگ زبان فارسی، ص676.

 

پیشینه تحقیق

تاکنون درباره این موضوع، کتاب یا تحقیق خاصی نوشته نشده است و کتاب هایی که درباره خانواده نوشته شده، به صورت مستقیم به این بحث نپرداخته اند. این کتاب ها بیشتر به اقتصاد خانواده و رسانه و رابطه آن با خانواده پرداخته اند، ولی به صورت مستقیم به نقشی که خانواده می تواند در تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی داشته باشد، نپرداخته اند.

در اینجا به تعدادی از این کتاب ها اشاره می کنیم:

1. زهرا افشاری، اقتصاد خانواده، تهران، انتشارات دانشگاه الزهرا، 1385.

(در این کتاب، بیشتر به مباحثی درباره اقتصاد خانواده پرداخته شده است و اشاره ای به این موضوع ندارد که خانواده چگونه می تواند در تولید ملی نقش داشته باشد).

2. تقی آزاد ارامکی، جامعه شناسی خانواده ایرانی، تهران، سمت، 1385.

(در این کتاب، مباحثی درباره سیر تحول خانواده در اروپا و ایران آمده و به انواع خانواده در ایران و جهان پرداخته شده است).

3. شهلا اعزازی، خانواده و تلویزیون، تهران، مرندیز، 1381.

(در این کتاب، نقش تلویزیون در اثرگذاری بر خانواده بررسی شده است).

4. احمد بهشتی، خانواده در قرآن، تهران، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1387.

(در این کتاب، خانواده ویژگی های خانواده از منظر قرآن بررسی شده است).

 

پرسش های تحقیق

1. نقش خانواده در تولید ملی چیست؟

2. نقش خانواده در حمایت از کار و سرمایه ایرانی چیست؟

3. خانواده چه نقشی در مصرف کالای ایرانی دارد؟

4. رسانه چگونه می تواند بر خانواده، تولید و مصرف کالای ایرانی اثرگذار باشد؟

5. آسیب ها و چالش های پیش روی خانواده در تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی چیست؟

 

اهداف تحقیق

1. شناخت ظرفیت های خانواده در تولید ملی؛

2. شناخت ظرفیت های خانواده در حمایت از کار و سرمایه ایرانی؛

3. شناخت نقش خانواده در مصرف کالای ایرانی؛

4. بررسی اثرگذاری رسانه بر خانواده و به تبع آن، تولید و مصرف کالای ایرانی؛

5. بررسی آسیب ها و چالش های پیش روی خانواده در تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی.

پیش فرض ها و چارچوب نظری تحقیق

پیش فرض ها و چارچوب نظری تحقیق

خانواده و نظام ارزش گذاری اقتصادی در جامعه به یکدیگر مربوطند. خانواده در این زمینه می تواند نقش بسیار مهمی ایفا کند؛ به گونه ای که تربیت و فرهنگ پذیری افراد جامعه از خانواده سرچشمه می گیرد و خانواده در انتقال ارزش ها و باورهای اقتصادی نقش بسیار مهمی را بر عهده دارد. رسانه با اولویت گذاری و برجسته سازی ارزش های اقتصادی در باب تولید و مصرف کالای ایرانی می تواند در این زمینه به خانواده یاری رساند. در واقع، خانواده میانجی دریافت پیام های رسانه به وسیله افراد جامعه است. همچنین رسانه می تواند از ظرفیت فراوان اثرگذاری خود، مانند برجسته سازی، استفاده از انواع روش های تبلیغاتی، ساخت مجموعه ها و برنامه هایی با موضوع خانواده و تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، هر چه بیشتر در این مسیر به خانواده یاری رساند.

 

خانواده، مهم ترین نهاد اجتماعی

در هر جامعه، نهاد های گوناگونی وجود دارد که بقای جامعه بسته به آنهاست. خانواده یکی از این نهادهای مهم است. نهاد خانواده دو وظیفه بسیار مهم را بر عهده دارد: اول بقای نسل و در نتیجه بقای جامعه، و دوم، اجتماعی کردن کودکان و دیگر اعضای خانواده؛ یعنی خانواده با آموزش و پرورش، فرزند را با فرهنگ جامعه آشنا می سازد و او را برای هم نوایی با افراد جامعه آماده می کند. خانواده در رشد شخصیت کودک سهم اساسی دارد. جنبه های ژرف و پنهانی شخصیت انسان ناشی از تعلیم و تربیت او در دوران کودکی است. از آنجا که نخستین سال های زندگی انسان در خانواده می گذرد و در این دوران است که پایه اولیه شخصیت او گذاشته می شود، می توان به اهمیت خانواده و اثری پی برد که در شخصیت فرد و پرورش قوای روحی و اخلاقی او دارد. جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی از نظر تأثیری که خانواده در تکوین شخصیت فردی دارد، برای آن مقام مهمی قائلند.

اسلام جامعه را کل واحدی می داند که خانواده ها اجزای این کل هستند. نمی توانیم کلی را در نظر بگیریم که جزء نداشته باشد. از دیدگاه اسلام، خانواده و کارکردهای مثبت آن اهمیت بسزایی دارد. اسلام خانواده را سازنده شخصیت انسانی می داند و اینکه پرورش انسان های سالم در خانواده های سالم میسر است.

خانواده یکی از موضوع های مهم جامعه شناسی است؛ زیرا خانواده نهادی است که با سرنوشت و زندگی تمام مردم ارتباط تنگاتنگی دارد. خانواده خمیر مایه و هسته نخستین پایگاه و چکیده هر جامعه است. برجستگی جامعه از رشد و تعالی فرهنگی و تمدن افراد خانواده سرچشمه می گیرد. همچنین چنان که اعضای خانواده ها به رکود و عقب گرد فکری و علمی دچار شوند،

جامعه در معرض نابودی و سیر نزولی قرار می گیرد و برعکس، هر قدر اعضای خانواده ها به خودباوری ملی دست یابند و سعی کنند نقش خودشان را در جامعه به صورت پویا ایفا کنند، شاهد رشد و پیشرفت روزافزون جامعه خواهیم بود. بنابراین، توجه دقیق به نهاد خانواده می تواند در رشد و بالندگی کشور در تمام زمینه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اثرگذار باشد. در نتیجه گیری کلی، می توان گفت پیشرفت نهاد خانواده و تقویت ارزش های حاکم بر آن می تواند به پیشرفت کشور بینجامد.

 

سیر تحول خانواده از گسترده به هسته ای

شناخت هر چه بهتر جریان تحول در خانواده ایرانی در دوران معاصر سبب می شود که به شناخت بهتری از وضعیت خانواده امروزی در ایران برسیم. این شناخت عمیق از خانواده ایرانی می تواند در برنامه ریزی و سیاست گذاری اقتصادی برای خانواده ایرانی به ما یاری رساند. از این رو، برای شناخت هر چه بهتر جریان تحول خانواده سعی شده تا ابتدا ریشه های این تحول در اروپا بیان و در ادامه، آرای جامعه شناسان درباره این تحولات بررسی شود. در پایان نیز به ریشه های تحول خانواده ایرانی در دوران معاصر می پردازیم.

خانواده در طول تاریخ با دگرگونی هایی به شکل امروزیِ خود رسیده و ثابت شده که این دگرگونی ها تحت تأثیر دگرگونی شرایط اجتماعی بوده است. این تغییرهای اجتماعی در خانواده سبب تغییرهای اساسی در تولید و مصرف خانواده شده است. شناخت این تغییر و تحول ها می تواند به درک هر چه بهتر ما از تولید و مصرف خانواده در گذشته و امروز کمک کند. از این رو، سعی می شود تحولات اساسی اثرگذار بر خانواده بررسی شود.

تا اواسط قرن نوزدهم، تصور عمومی از خانواده، خانواده گسترده (پدرسالار) بود. این نوع خانواده با وجود تمام تفاوت هایی که بر حسب نواحی مختلف جهان و طی مراحل تاریخی پیدا کرد، در دو ویژگی ثابت ماند: اول آنکه شامل سه نسل و بیشتر بود که با هم زیر یک سقف و بر محور فعالیتی تولیدی برای مصرف (واحد تولیدی مصرفی) زندگی می کردند. دوم، تمرکز قدرت در دست پدر و انتقال آن به پسر ارشد بود (سلسله مراتب جنسی سنی)؛ پس خانواده گسترده را می توان واحد تولیدی مصرفی دانست که بر اساس روابطی که بین اعضای خانواده گسترده بود، هنجارها و ارزش های اقتصادی از پدر، که محور خانواده را بر عهده داشت، به دیگر اعضای پایین تر منتقل می شد. مسلّماً در گذشته، حکومت ها این نوع از خانواده را برای بقای خودشان بهتر می دانستند؛ زیرا وقتی خانواده واحد تولیدی مصرفی باشد، حاکمیت به احداث و ایجاد سازمان های اقتصادی نیاز چندانی نداشت و تنها با گرفتن مالیات و خراج، هزینه حکومت داری خویش را تأمین می کرد.(1)

تا زمان یاد شده، خانواده گسترده پدرسالار، شکل مطلوب و ایدئال خانواده بود. افراد این خانواده، پدر با همسر یا همسران خود، پسران با همسران و فرزندانشان بودند و در کنار آنها، خویشاوندان دیگر، افراد سال خورده، معلول و بیمار نیز مسکن و پناه داشتند. همان گونه که گفته شد، این واحد خانواده، واحد اقتصادی نیز بود، که نه تنها اعضای خانواده در فعالیت های تولیدی دخالت داشتند، بلکه مستخدمان، برده ها و دیگر افراد نیز در انجام فعالیت های تولیدی آن شرکت داشتند. مسن ترین فرد مذکر خانواده، یعنی پدر قدرت بیش از حدی داشت. پدر تصمیم گیرنده مطلق اقتصاد خانواده و زندگی تک تک اعضای آن بود. او فعالیت های خانگی را تنظیم و وظایف هر یک از اعضا را مشخص می کرد. همچنین در صورت کوتاهی هر یک، در مقام قاضی و داور، جرمشان را بررسی و مجازاتشان را تعیین می کرد.

1- شهلا اعزازی، جامعه شناسی خانواده، ص10.

 

خانواده گسترده در مقایسه با خانواده امروزی، نه تنها شامل افراد بسیاری بود، بلکه وظایف خانواده و افراد آن نیز با آنچه امروزه به عنوان وظایف خانواده می شناسیم، متفاوت بود. این تفاوت را در ریشه کلمه خانواده نیز می بینیم. کلمه فامیلی(1) از واژه یونانی «فامیلیا» یا «فامولوس»(2) به معنای مستخدم و برده، گرفته شده است. از لحاظ تاریخی، فامیلی به نوعی اتحاد خانگی گفته، و شامل افراد آزاد و برده می شد. در برخی فرهنگ ها، این مفهوم شامل اموال خانه نیز بود. در زبان فارسی نیز خانواده به معنای خاندان، دودمان، اهل و عیال و خانه و اسباب خانه، خویشان و اهل و عیال، خانه، دولت و ثروت، به ویژه ثروت موروثی قابل حمل است. اقتصاد در خانواده گسترده، هدف اصلی بود؛ یعنی تولید برای مصرف (خودکفایی). اندک اندک این واحد قادر به تولید مازاد بر مصرف و تولید برای بازار شد، اما تا آن زمان راهی طولانی در پیش بود. به این ترتیب، تعجب آور نیست در زبان هایی که ریشه لاتین دارند، دقیقاً خانه داری به معنای اکونومی،(3) (اقتصاد) است. در زبان فارسی، از اقتصاد به معنای اقتصاد خانه، تدبیر منزل و حتی در مواردی با عنوان سیاست اهل، نام برده اند که مورد اخیر نشان دهنده رابطه دولت با آخرین واحد اجتماعی جامعه، خانواده، بود.(4)

 

1- Family.

2- famila/famulus.

3- Economy.

4- جامعه شناسی خانواده، ص11.

 

 توجه به این گفته که خانواده اختصاصاً پیوند خونی نبود، بلکه واحدی تولیدی مصرفی بود، در مباحث بعدی راه گشاست. به همین سبب، به چند نکته کوتاه اشاره می شود: این واحد تولیدی مانند تمام واحدهای دیگر به نیروی کار احتیاج داشت و بهترین و مهم ترین منبع تولید نیروی کار در درون واحد، فرزندآوری بود. دیگر آنکه، مهم ترین واحد جامعه به شمار می آمد؛ زیرا در آن دوره، حقوق و آزادی های فردی معنا و مفهومی نداشت و فقط تعلق به خانواده، جایگاه و نقش اجتماعی فرد را تعیین می کرد. در دورانی که خانواده تنها واحد اقتصادی جامعه را تشکیل می داد، افراد خارج از چارچوب خانواده، به سختی و با نزول اجتماعی امکان کسب درآمد داشتند و هنگامی که خانواده ها تعیین کننده سیاسی بودند، تنها تعلق به خانواده می توانست به افراد امکان دخالت در زندگی سیاسی را بدهد.

چون خانواده آخرین واحد اجتماعی در نظر گرفته می شد، فرض بر این بود که بقای آن سبب بقا، رشد و انسجام جامعه خواهد شد. به همین سبب، بیشتر آثار بزرگان و دانشمندان روزگار گذشته در مورد خانواده نیز جای بحث دارد. بزرگان و فلاسفه از دوران باستان تاکنون درباره خانواده، تفکر و گفت وگو کرده اند.

به طور کلی، در نوشته های بزرگان دینی، فلاسفه و دانشمندان نکات مشترکی وجود دارد که عبارتند از: خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی است که ثبات جامعه به ثبات آن وابسته است؛ نظام خانواده ای که در آن پدر مسئولیت تأمین اقتصادی خانواده را بر عهده دارد، بهترین و کارآمدترین نظام برای اداره خانواده و کشور است و روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده به وجود می آید. بنابراین، هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده ثبات و استحکام بیشتری خواهد داشت و در صورت ثبات و بقای نظام پدرسالار، روابط مناسب خانواده در جامعه نیز برقرار خواهد شد و دولت در انجام نقش حاکمیتی خود موفق تر خواهد بود. البته باید توجه داشت که در این نوشته ها، نظام موجود در کشور یعنی ساختار اداره کشور بهترین و نظام ایدئال بود.(1)

در خانواده گسترده، علایق اقتصادی خانواده تعیین کننده روابط درون خانواده بود، همسرگزینی بر اساس روابط اقتصادی خانواده ها صورت می گرفت و فرزندآوری ساده ترین راه برای کسب نیروی کار و حاکمیت مطلق پدر خانواده بر اساس مالکیت بود.

تمام روابط خانواده گسترده تحت الشعاع سازمان دهی کار و تولید درون خانواده قرار داشت؛ روابطی که درون آن ضرورتاً جهت گیری های عاطفی احساسی وجود نداشت؛ زیرا در این واحد خانوادگی، تولید اقتصادی و جهت گیری های عینی حاکم بود. سازمان دهی کار در زندگی روزمره و همراهی نوکران، کلفت ها و حتی کارآموزان با محدودیت فضای مسکونی، شکل خاصی به واحد خانواده می داد که اطلاق واژه خانواده به معنای امروزی به آن ممکن نیست.

روز تحول خانواده در ایران بسیار شبیه روند تحول خانواده در غرب می باشد. از این رو، در اینجا ابتدا روند تحول خانواده در غرب را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس سیر تحول خانواده در ایران را به بحث خواهیم گذاشت.

دو دانشمند و متفکر به نام های فردریک لوپلی(2) و ویلهلم هاینریش ریل،(3) بررسی های جامعه شناسانه ای درباره خانواده قرن نوزدهم اروپا شروع کردند.(4)

1- جامعه شناسی خانواده، ص12.

2- Frederic le play.

3- Wilhelm heinrich riehl.

4- جامعه شناسی خانواده، ص13.

 

این پدران جامعه شناسی خانواده که در اوج انقلاب صنعتی اروپا، در دوران گذر، شاهد فروپاشی خانواده گسترده و تبدیل آن به خانواده هسته ای بودند، به رابطه میان صنعت و دگرگونی خانواده توجه نکردند، بلکه دگرگونی در ایدئولوژی های حاکم (به وجود آمدن افکار آزادی خواهانه و برابری میان افراد که سبب دگرگونی های قانونی و افزایش حقوق فردی شد) را در فروپاشی خانواده گسترده اثرگذار می دانستند. افکار این دو مدتی طولانی بر اروپا حاکم بود تا اینکه در اوایل قرن بیستم، با نفوذ افکار جامعه شناسانه امیل دورکیم، از پیروانشان کاسته و بررسی های جامعه شناسانه علمی در مورد علل دگرگونی و تغییر شکل خانواده، بدون تأکید بر مطلوبیت شکل خاصی از زندگی خانوادگی، آغاز شد.

در بین جامعه شناسان درباره اینکه چه عاملی سبب شد خانواده گسترده به خانواده هسته ای تبدیل شود، نظریات متفاوتی وجود دارد. در جمع بندی کلی می توان گفت، برخی جامعه شناسان تغییر در ایدئولوژی ها، مذهب و عوامل محیطی را عامل اصلی این دگرگونی، و در سوی مقابل، دیگر جامعه شناسان تغییر نقش اقتصادی در خانواده ها را سبب اساسی تغییر می دانند. توضیح اینکه با پیشرفت فن آوری و ورود به عصر انقلاب صنعتی، بسیاری از کارکردهای خانواده گسترده از میان رفت و راه برای تبدیل خانواده های گسترده به هسته ای هموار شد؛ زیرا با ورود به عصر صنعت، بسیاری از نهادها و سازمان های اقتصادی در بیرون از خانواده گسترده، شکل گرفت و افراد خانواده برای کارگری به این کارخانه ها رفتند و این عامل بزرگی بود که خانواده گسترده را از حالت تولیدی مصرفی به خانواده هسته ای تبدیل کند.

امروز تفاوت خانواده مدرن هسته ای با خانواده دوران قبل در دگرگونی شیوه خانه داری نیست، بلکه باید به انحلال «کل خانه» توجه کرد؛ یعنی خانه ای که در آن همسانی کامل میان کار و زندگی وجود داشت. در «کل خانه»، فعالیت های تولیدی و خانوادگی در مکانی صورت می گرفت و کنش های متقابل میان اعضا نیز ناشی از وجود روابط کاری در درون خانواده بود. این دو، یعنی کار و زندگی در مکانی، و به وجود آمدن کنش های متقابل که به رابطه کاری وابسته بودند، درخور توجه و مطالعه بسیار است. تنها با از میان رفتن روابط کار در این واحد، یعنی زمانی که خانواده از مسائل تولید اقتصادی آزاد شد، برای اولین بار در تاریخ، احساسات و عواطف، اساس رابطه زن و شوهر و والدین و فرزندان قرار گرفت. از قرن نوزدهم به بعد، با تغییر شیوه های تولید اقتصادی، یعنی با به وجود آمدن تولید انبوه برای فروش در بازار، فروپاشی «کل خانه» و پیدایش «خانواده مدرن» آغاز شد.

احتمالاً خانواده در دوران معاصر برگرفته از الگوی خانواده بورژوازی است. هنگام تکامل شیوه های تولید سرمایه داری در اروپا، نوع خاصی از خانواده به وجود آمد که خانواده بورژوازی نامیده می شود. تعدادشان ناچیز بود، اما الگوی زندگی شان به دلایل گوناگون به عنوان الگوهای خانوادگی پذیرفته شد. خانواده های بورژوازی بخشی از خانواده های اوایل دوران صنعتی شدن بودند که زندگی خود را با درآمدهای ثابتی، مانند اجاره، سود سرمایه یا سهام تأمین می کردند. در این خانواده ها نیز جدایی زندگی و شغل وجود داشت، اما بر خلاف خانواده های کارگری، خانواده بورژوازی از لحاظ اقتصادی تأمین بود؛ یعنی مرد خانه نان آور خانواده بود، اما همانند مرد خانواده های کارگر، ساعات زیادی کار نمی کرد. در خانواده بورژوا، به دلیل

جدا بودن محل کار از مکان زندگی، برای اولین بار امکان دور نگه داشتن زن و کودکان از درگیری های اقتصادی و مادی فراهم شد و برای اولین بار خانه به مکانی خصوصی تبدیل شد که در آن صمیمیت، محبت و احساسات فردی اهمیت بسیاری یافت. در این نوع خانواده، اگر زن مجبور می شد کار کند، غرور و مردانگی مرد جریحه دار می شد. چنین نگرشی تا امروز نیز وجود دارد. به دلیل آنکه نان آوری و کسب درآمد بر دوش مرد افتاد، برای مردان طبقات پایین، تنها نشانه مردانگی، نقش آنها در تولید بود و شرکت زن ها در تولید و کسب درآمد، به معنای به خطر افتادن موقعیت مردها بود.(1)

تا اینجا سعی شد جریان تغییرات بر روی خانواده اروپایی بررسی شود تا بهتر بتوان علت به وجود آمدن خانواده هسته ای امروزی را یافت. در اینجا، ابتدا به دیدگاه اسلام درباره خانواده و وضعیت خانواده ایرانی در دوران معاصر نگاهی می اندازیم.

قرآن پیشینه تاریخی خانواده را با نگاه تبارشناسانه ویژه خود مطالعه می کند و بر این باور پای می فشارد که نخستین بار روی زمین، خانواده هسته ای شکل گرفت و ازدواج آدم(ع) و حوّا، زمینه پیدایش اقوام و تیره های مختلف را فراهم ساخت:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ. (حجرات: 13)

ای مردم، ما شما را از زن و مردی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا ارجمندترینِ شما نزد خدا پرهیزکارترینِ شماست.

1- جامعه شناسی خانواده، ص47.

 

تأکید فراوان اسلام بر نیکی به والدین به ویژه والدین سالمند، بستر فرهنگی مناسبی را برای گسترش خانواده هسته ای به ضمیمه پدربزرگ و مادربزرگ فراهم می کند. از آنجا که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها مانند گذشته چندان تمایلی به اعمال سلطه و اقتدار ندارند، احتمال بیشتری دارد فرزندانشان آنها را بپذیرند. به این ترتیب، رواج شکل محدودتری از خانواده گسترده را برای دهه های آینده می توان پیش بینی کرد که در واقع، از یک خانواده هسته ای به ضمیمه پدربزرگ و مادربزرگ تشکیل شده است. این پیش بینی به ویژه در مورد جوامع اسلامی در حال توسعه از قوت بیشتری برخوردار است.

از نگاه قرآن، خانواده گسترده مجموعه ای شکل یافته از خانواده های هسته ای و افراد مجرد است که با عنوان خویشاوند باید از هم حمایت کنند. خانواده های هسته ای پیوسته به خانواده گسترده تبدیل می شود و فرد و خانواده هسته ای شخصیت و بخشی از آسایش خود را وام دار خانواده گسترده اند. این دو نوع خانواده ملزم به رعایت تکالیف حقوقی و اخلاقی هستند که به استحکام و استواری روابط آنها می انجامد. اسلام بسیاری از احکام و دستورات اخلاقی و حقوقی را بیان کرده است و خانواده ها چه از نوع هسته ای و چه از نوع گسترده باید این احکام الهی را مورد توجه قرار دهند.

 

خانواده در ایران معاصر

ایران کشوری پهناور با شرایط اقلیمی و خرده فرهنگ های گوناگون است، که در طول تاریخ، اشکال مختلف حکومت و شرایط اقتصادی و اجتماعی متفاوتی داشته است. گذشته از این تفاوت ها، عوامل دیگری نیز بر شکل خانواده ایرانی اثرگذار بوده است که عبارتند از: دگرگونی های جمعیتی، بازدهی زمین، شرایط زندگی در شهر و روستا، وجود گروه های حمایتی ازا فراد، وابستگی شهر به روستا از نظر مواد غذایی، وجود بازارهای شهری و... .

بررسی این عوامل و اثر آنها بر زندگی خانوادگی و تعیین روابط در خانواده ایرانی در گذشته، تحقیقی است که تنها با همکاری جمعی از صاحب نظران ممکن است و از حوصله این تحقیق خارج است.

در اینجا، تنها شرایط اقتصادی ایران در قرن نوزدهم، ارائه و با کمک اطلاعات اقتصادی، برای توضیح چگونگی روابط خانواده ایرانی قرن نوزدهم، تلاش شده است. اظهار نظرها به هیچ عنوان قاطعانه نیست و تنها برای مباحث آینده راه گشا هستند.

 

شرایط اقتصادی ایران در قرن نوزدهم

در قرن نوزدهم عمدتاً تولید روستا برای مصرف و مازاد تولید بسیار کم بود. بسیاری از روستاییان ایران تا سال 1299 خورشیدی، اصلاً مازاد فروش نداشتند یا مازادشان ناچیز بود. در همین دوران، هجوم روستاییان برای کار به شهرها دیده می شود. افراد عادی درصدد کسب درآمد بودند، به ویژه آنکه بسیاری از کشاورزان به علت کافی نبودن بازدهی زمین، حتی برای تغذیه شان، به کارگری روزمزد رو می آوردند.(1)

1- اقتصاد ایران در قرن 19، ص245.

 

مجموعه عواملی، دست به دست هم داد تا خانواده ایرانی نیز مانند خانواده اروپایی، به سمت هسته ای شدن پیش برود. در این میان، سختی کارها و کمی درآمد سبب می شد به پرورش کودکان و تربیت آنان چندان توجه نشود. کودکان در این دوره با مشکلات فراوانی روبه رو بودند؛ به گونه ای که رسیدگی مادر به کودک تنها دربردارنده رسیدگی های ابتدایی، مانند شیر دادن به کودک بود؛ زیرا اطلاعات و امکاناتی برای رسیدگی به کودکان وجود نداشت و به دلیل کار شدید زنان، آنان برای رسیدگی بیشتر به کودکان فراغتی نداشتند. بنابراین، کودکانی که باید در آینده وظیفه مهم رشد و پیشرفت کشور را بر عهده گیرند، با این مشکلات دست و پنجه نرم می کردند و این سبب می شد در درازمدت، نیروی کار متخصص پدید نیاید. اما در دوره کنونی، به مدد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، شاهد برداشته شدن این نوع از زندگی خانواده ها هستیم و به یمن پیشرفت هایی که در این 33 ساله اخیر اتفاق افتاده است، دیگر شاهد بروز چنین ناهنجاری هایی در خانواده های ایرانی نیستیم.

امروزه انواع مختلفی از خانواده در ایران وجود دارد که این تنوع در نوع خانواده می طلبد که مسئولان کشور در بحث خانواده و تولید ملی، به این تنوع توجه داشته باشند؛ چه بسا نشناختن صحیح تنوع خانوادگی در ایران سبب شود بسیاری از پیام های صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مخاطبان واقعی نرسد.

در ادامه برای روشن تر شدن موضوع، وضعیت انواع خانواده در ایران امروز را بررسی می کنیم.

انواع خانواده در ایران امروز

زیر فصل ها

الف) خانواده عشایری و روستایی

ب) خانواده روستایی

ج) خانواده شهری

 

الف) خانواده عشایری و روستایی

خانواده عشایری در ایران، ساختاری مبتنی بر پدرسالاری دارد و زیر نفوذ و سلطه مرد است، ولی نمی توان آنها را «خانواده گسترده» یا «پدرسالار» پنداشت؛ زیرا در ایران تنها 6 درصد از کل خانواده های ایرانی که رؤسای آنها بیشتر خرده مالکان قدیمی یا بقایای خان ها و کلانتران ایلی یا از تجار بزرگ و سوداگران شهری هستند، در این رده قرار می گیرند. این در حالی است که 73 درصد از خانواده های شهری و 72 درصد از خانواده های روستایی را خانواده زن و شوهری تشکیل می دهند،(1) اما این نوع خانواده های زن و شوهری، ویژگی خانواده زن و شوهری یا هسته ای غربی را ندارند، بلکه تحت تأثیر اوضاع و احوال زندگی کوچ نشینی و کشاورزی قرار می گیرند.

در بین عشایر، هر چادر متعلق به خانواده مستقلی است که واحد تولیدی و مصرفی به شمار می رود. اکنون، خانواده عشایری ایران بر اثر ضعف دام داری سنتی با نابسامانی های بسیاری روبه روست. مشاهدات نشان می دهد، گروه های بسیاری از مردمان عشایری، مانند روستاییان برای کار به شهرها مهاجرت می کنند و به مشاغل کاذب و بی کاری های پنهان روی می آورند. به نظر می رسد، مسائل خانواده عشایری ایران باید با توجه بیشتری بررسی شود تا با کشف علل نابسامانی ها، از آسیب های اجتماعی آن جلوگیری شود.(2)

در خانواده عشایری، خانواده پدریِ توسعه یافته یا خانواده وسیع، فقط درصد کوچکی از خانواده های ایلی را شامل می شود و این بر خلاف نظریات مردم شناسی است که خانواده های عشایری را از نوع خانواده گسترده می دانند.

در خانواده های سنتی، از نوع عشایری و روستایی،(3) علاوه بر این وظایف، وظایف دیگری نیز بر عهده خانواده قرار دارد که مهم ترین آنها عبارتند از:

1- منصور وثوقی، مبانی جامعه شناسی، ص180.

2- منصور وثوقی، مبانی جامعه شناسی، ص181.

3- در اینجا به دلیل شباهت فراوانی که دو خانواده روستایی و عشایری در کارکردهایشان دارند، آنها را کنار هم قرار داده ایم.

 

کارکرد تولید: خانواده روستایی و عشایری بر خلاف شهری، هنوز واحد تولیدی و مصرفی است که افراد آن زیر نظر پدر، که مدیریت مزرعه را بر عهده دارد، به کار تولید می پردازند. در حقیقت، فرزندان پیشه وران شهری در کارگاه های خانوادگی، وظیفه هایی بر عهده داشتند که هنوز هم کم و بیش این کارگاه های خانوادگی وجود دارد. در خانواده روستایی حتی کودکان نیز در عرصه تولید نقش دارند. پسران در امور مزرعه و نگه داری و چرای گوسفندان به پدر کمک می کنند و دخترها در تهیه مواد لبنی، پشم ریسی، قالی بافی، حصیربافی و امور مختلف خانه داری، مادر را یاری می دهند. مهاجرت روستاییان به شهر و گسترش صنعت، به تدریج موجب تحول در کارکرد تولیدی خانواده می شود. در نتیجه، خانواده به عنوان یک واحد تولید و مصرف، به خانواده هسته ای مصرفی تغییر شکل می دهد.(1)

کارکرد تعلیم و تربیت: از گذشته، خانواده محل تعلیم و تربیت فرزندان بوده است. در خانواده بزرگ پدرسالار قدیمی، آموزش کودکان به وسیله والدین، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها معمول بوده و معمولاً این آموزش ها با فرا گرفتن قرآن و کتاب های مذهبی آغاز می شده است. در خانواده های سنتی، پدران به منظور تأمین آتیه فرزندان خود، پیشه و صنعتی را که می دانستند، به آنان می آموختند و این سنت نه تنها در خانواده های پیشه ور یا صنعت گر رواج داشت، بلکه ثروتمندان نیز برای روز مبادا فرزندانشان را به فرا گرفتن حرفه ای تشویق می کردند تا شاید روزی به کار آید.(2)

امروزه، مدرسه و رسانه های همگانی نیز در زمینه تعلیم و تربیت، نقش دارند که به این دلیل تا حدودی بین پدر و مادر و فرزندان فاصله افتاده است.

1- مبانی جامعه شناسی، ص183.

2- مبانی جامعه شناسی، ص184.

 

ب) خانواده روستایی

خانواده روستا نه تنها کانون پرورش کودک است، بلکه در عین حال واحد تولیدی اقتصادی است و اعضای خانواده، کارکنان دستگاه اقتصادی واحدی به شمار می روند که زیر نظر پدر خانواده و با همکاری یکدیگر به تولید می پردازند. می توان گفت هر یک از افراد خانواده روستایی، از زن و مرد و کودک، به گونه ای در زمینه تولید اثرگذارند و هر یک نقشی بر عهده دارند. اساس خانواده کشاورز بر قدرت پدر استقرار دارد و او در حکم مدیر امور زراعی واحد اقتصادی و در عین حال مسئول تأمین نیازمندی های خانواده است. گاهی پسران پس از زناشویی نزد پدر می مانند و تحت حمایت مادی و معنوی او به سر می برند و در عین حال، خود و همسرانشان در مقام کارکن خانواده وسیع، در امر تولید سهیمند و همگی روی یک زمین و مزرعه فعالیت دارند و از آن بهره می برند. در بسیاری از موارد، فرزندانی که ازدواج کرده اند، جدا از خانواده پدری به سر می برند، اما باز رابطه آنها با پدر خانواده محفوظ است و از نظر اقتصادی، به پدر خود وابسته هستند یا اینکه از خانواده پدری جدا شده اند و در شهرها سکونت دارند، اما وابستگی خود به خانواده پدری را از دست نداده اند.

گاهی در روستاهای ایران، به شبکه خویشاوندی برمی خوریم که از چند خانواده جدا از هم تشکیل شده و میانشان روابط متقابل اقتصادی و اجتماعی برقرار است. عموماً این خانواده ها گروهی اجتماعی را تشکیل می دهند که به آن طایفه می گویند. اعضای گروه خویشاوندی در بسیاری از زمینه های اقتصادی، مانند زراعت، استفاده از شیر دام و زمینه های دیگر همکاری دارند.(1)

1- مبانی جامعه شناسی، ص189.

 

ج) خانواده شهری

در شهر ها، خانواده ها بر حسب بزرگی یا کوچکی و ویژگی های اقتصادی و اجتماعی با هم تفاوت دارند. در شهرهای بزرگ، خانواده هسته ای به نسبت بیشتری وجود دارد. در این خانواده ها، گاه زن و مرد هر دو فعالیت اقتصادی دارند و گاه مرد به تنهایی کار می کند و نیازمندی های خانواده را برمی آورد و زن در خانه می ماند و صرفاً به امور خانه می پردازد. نوع دیگر، خانواده های مهاجر روستایی هستند که در شهر سکونت دارند. این قبیل خانواده ها بیشتر در نتیجه تجزیه خانواده گسترده روستایی پدید آمده اند. بدین ترتیب، یک یا چند نفر از مردان خانواده محل سکونت خود را ترک کرده و همراه زنان خود به شهرها آمده و شغلی به دست آورده اند و به اقتضای شغلشان در شهر سکونت دارند. این نوع خانواده ها ارتباط خود را با جامعه محل سکونت اولیه شان از دست نداده اند و با خویشاوندان خود ارتباط دارند. در میان خانواده گسترده شهری که تعدادشان بسیار اندک است معمولاً پدران هزینه زندگی خانواده را تأمین می کنند و فرزندان به بودجه خانواده به سهم خودشان کمک می کنند. در برخی از این نوع خانواده ها، فرزندان تأمین هزینه زندگی را بر عهده دارند و پدر و مادر سال خورده نزد آنها به سر می برند. در بعضی شهرها، به شبکه های وسیع خویشاوندی بر می خوریم که مرکب از تعداد بسیاری خانواده است که به صورت مستقل در واحد های مسکونی جدا از هم به سر می برند و وضع اقتصادی مستقلی دارند و بیشتر در محله خاصی ساکن هستند، اما در برابر هم تعهد اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی دارند و در مواقع نیاز و مشکلات اقتصادی به هم کمک می کنند. با وجود این، تغییر فکری و روحیه فردگرایی در خانواده های گروه خویشاوندی، اثر گذاشته و روابط متقابلشان به سستی گراییده است.

بر اثر کاهش مبادلات اجتماعی میان خانواده ها و ضعف روابط خانوادگی، نوعی حالت تک افتادگی و انزوای خانوادگی پدید آمده که این امر آسیب های اجتماعی و روانی فراوانی را در بر خواهد داشت.(1)

تبدیل شدن خانواده از شکل گسترده اش به هسته ای امروزی، فرصت هایی پدید می آورد که استفاده از آنها به رونق تولید ملی کمک می کند.

 

خانواده هسته ای امروزی و فرصت های پیش رو

واقعیت زندگی امروز ما این است که با خانواده ای با توان مندی های محدود و انتظارهای بسیار روبه رو هستیم. مسائلی که خانواده های امروزی با آن درگیرند، نسبت به گذشته بسیار بیشتر و پیچیده تر شده است. برای مقایسه، از تمثیل عددی بهره می بریم. اگر فرض کنیم در گذشته توان خانواده ای 15 واحد بوده، با مسائلی درگیر بوده که با هزینه کردن 12 واحد حل می شده است، اما امروز، توان خانواده هسته ای، از 15 واحد به 5 واحد کاهش یافته و از سوی دیگر، مسائلی که با آنها درگیر است، از 12 واحد به 100 واحد افزایش یافته است.

در اینجا، شاید این سؤال پیش بیاید که آیا خانواده به طور مستقل باید این مشکلات را حل کند یا باید دولت در حل این مسائل دخالت داشته باشد؟

دو رویکرد عمده در این مورد مطرح است: رویکرد اول این است که دولت ها و نهادهای رسمی موظفند مسائل خانواده ها را از مسئله تربیت فرزندان، معاش خانواده، خواسته های مشروع و نامشروع گرفته تا ایجاد شغل و تأمین آینده فرزندان، حل کنند. رویکرد دوم این است که خانواده، هسته مرکزی ساختار جامعه، باید توان مند شود تا بتواند مسائل و مشکلات خود را حل کند. چنین خانواده ای می تواند موتور محرکه رشد همه جانبه جامعه باشد. واقعیت این است که این دو دیدگاه مکمل هم هستند؛ یعنی دولت ها به جای دادن سرویس های خدماتی و مصرفی به خانواده ها، ابزار توان مند شدنشان را با آموزش های کاربردی و ارتقای سطح مهارت های عمومی فراهم آورد و خانواده نیز پس از ارتقای سطح توان مندی هایش می تواند بسیاری از مسائل را حل کند و بار اضافی را از دوش دولت ها بردارد.

1- مبانی جامعه شناسی، ص187.

 

یکی از آموزش های امروزی که به حل مسائل اقتصادی همه اقشار جامعه و به ویژه دهک های پایین می تواند کمک شایانی بکند، آموزش مهارت های مدیریت اقتصادی خانواده است. این مجموعه مهارت ها به خانواده ها کمک می کند تا بتوانند در امنیت بیشتری به زندگی شان ادامه دهند. امروزه در ایران، به جای پرداختن به این مهارت ها بیشتر به مبانی انگیزشی زندگی اقتصادی، به عنوان آموزش های زندگی موفق پرداخته می شود که نتیجه آن پیچیده تر شدن وضعیت اقتصادی خانواده ها و تولید مشکلات بسیار برای آنهاست. زندگی اقتصادی به شنا کردن می ماند. هر کس بخواهد شنا کند، باید هم انگیزه داشته باشد و هم فن شنا کردن را بداند. اگر فردی با فن شنا آشنا نباشد، هر عاملی که موجب ایجاد انگیزه شنا در وی شود، به نابودی اش می انجامد. یکی از آسیب های خانواده های ایرانی در این نکته نهفته است. مردم جامعه ما به سبب ساختار اجتماعی، اقتصادی و تجربه تاریخی شان، به تحرک عمودی و انگیزه رشد فراوانی میل دارند، ولی به شدت دچار فقر مهارت های زندگی اقتصادی اند. بنابراین، آموزش هایی که سطح مهارت زندگی اقتصادی را در خانواده ها افزایش دهد، اهمیت ویژه ای برای جامعه دارد.

ما در این تحقیق خواهیم کوشید تا حدی به جنبه آموزش اقتصادی خانواده ها نیز بپردازیم. مسلماً در این میان، نقش رسانه ها بسیار برجسته است.

یکی از کارکردهای مهم خانواده هسته ای امروزی، آموزش و انتقال هنجارهای صحیح اقتصادی به افراد خانواده است. در این بین، رسانه های همگانی نیز به کمک خانواده ها می آیند و اگر برنامه ریزی صحیحی برای رونق تولید ملی صورت پذیرد، می توان جامعه ای خودباور و پویا داشت.

مدیران رسانه ای کشور باید از خانواده و سیر تحول آن در دوران معاصر اطلاعات کافی داشته باشند. خانواده در ایران تا به شکل هسته ای امروزی خودش رسیده، فراز و نشیب های فراوانی را از سر گذرانده است. شناخت این فراز و نشیب ها برای مدیران رسانه امری لازم و ضروری است. قصد ما از بیان مطالب گفته شده، تنها پرداختن به تاریخچه سیر تحول خانواده و انواع آن نیست، بلکه هدف اصلی، توجه به چگونگی روابط تولید و مصرف خانواده در گذشته و امروز است. شناخت خانواده و سیر تحول آن می تواند به کارآیی برنامه ریزی مدیران رسانه، کمک شایانی کند.

 

نقش خانواده در فرهنگ پذیری اقتصادی افراد جامعه

خانواده، اعم از شهری، روستایی و عشایری، در فرهنگ پذیر کردن کودک و هم نوایی وی با هنجارهای اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد. جنبه های نهان شخصیت انسان ناشی از آموزش و پرورش دوران کودکی است و به دلیل آنکه سال های نخست زندگی انسان در محیط خانواده می گذرد و در این دوران پایه شخصیت او گذاشته می شود، می توان به اهمیت خانواده و اثر آن در پرورش فرد و قوای روحی و اخلاقی او پی برد.

هم نوایی و سازگاری با هنجارهای جامعه و موازین اخلاقی، دو جنبه دارد: یکی ساده، سطحی، صوری و ظاهری است، و دیگری، ژرف، پیچیده و درونی است. نوع اول را جامعه پذیری و نوع دوم را فرهنگ پذیری می نامند.(1) بدون شک، نهاد خانواده هم در فرهنگ پذیری افراد نقش بسزایی دارد و هم در جامعه پذیری. در اینجا، بیشتر مفهوم فرهنگ پذیری مورد نظر است؛ زیرا خانواده که اولین نهاد آموزشی و تربیتی به شمار می آید، روی کودکان، اثری ژرف، پیچیده و درونی می گذارد که این امر با فرهنگ پذیری بیشتر تناسب دارد. از این رو، سعی شده است تا بیشتر به مفهوم فرهنگ پذیری در خانواده بپردازیم.

فرهنگ پذیری جریانی است که فرد تمام زمینه های فرهنگی را می شناسد و آن را باور دارد و خود را با آن سازگار می سازد. فرهنگ پذیری یا پذیرش خاصه های فرهنگی، به دو شکل صورت می گیرد:

 

الف) فرهنگ پذیری یک سویی

کودکی که زاده می شود، با فرهنگ آشنا نیست، اما در دل خانواده و جامعه زاده، و پدیده های فرهنگی، ارزش های اجتماعی، هنجارهای اجتماعی، آرمان ها و آداب و رسوم، همگی برای اولین بار از خانواده به کودک منتقل می شود. کودک به تدریج عناصر فرهنگی را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم می آموزد و چون از خود چیزی ندارد تا به جامعه بدهد، در این مورد فرهنگ پذیری را یک سویی می نامند. کودک در برابر پذیرش هنجارهای جدید منفعل است؛ یعنی جریان ارزش ها و هنجارها یک طرفه است و تنها از جانب خانواده و جامعه به سوی کودک است و او مقاومتی در برابر پدیدارهای فرهنگی از خود بروز نمی دهد و نمی تواند در جامعه اثر متقابلی داشته باشد.

1- مبانی جامعه شناسی، ص125.

 

فرهنگی شدن کودک از طریق خانواده به دو صورت است: ناآگاهانه و آگاهانه.

انتقال ناآگاهانه هنجارها به کودک از طریق سرمشق قرار دادن و اقتباس رفتار و کردار و گفتار والدین صورت می گیرد. به این ترتیب، بدون آنکه والدین متوجه باشند، به تدریج کودک با الگوهای رفتاری و کرداریِ اطرافیان آشنا می شود. این مرحله ای حساس است که شخصیت طفل، ناخودآگاه و به تدریج شکل می گیرد.

از طرف دیگر، انتقال آگاهانه هنجارها به کودک بدین معناست که والدین با آموزش مستقیم و امر و نهی و تشویق یا ممانعت، وی را با هنجارها و موازین زندگی اجتماعی آشنا می سازند و به گونه ای که خود ترجیح می دهند و با توجه به برداشتی که از هنجارهای اجتماعی دارند، می کوشند او را اجتماعی و فرهنگی بار آورند. آشنایی و هم نوایی عمیق کودک با هنجارهای اجتماعی، در دو صورت یاد شده، از آن رو اهمیت فراوانی دارد که این جریان، جریانی یک سویه است. بنابراین، ذهن کودک برای هر آنچه می بیند و حس می کند، آماده پذیرش است.(1)

 

ب) فرهنگ پذیری دوسویی

وقتی شخصیت فرد قوام گرفته باشد، خاصه های فرهنگی خانواده و جامعه را در خود جمع دارد و بر اساس همین خاصه ها شخصیت او استوار است. از این رو، فرهنگ پذیری در مورد این افراد بالغ، امری پیچیده است و دو سو یا دو جهت دارد. به این ترتیب، اگر فرد بالغی از جامعه خود به جامعه دیگری وارد شود، فرهنگ جامعه میزبان، که با فرهنگ او بیگانه است، نمی تواند به سادگی در او نفوذ کند و او را زیر سلطه خود درآورد.(2)

1- مبانی جامعه شناسی، ص126.

2- مبانی جامعه شناسی، ص127.

پیش تر گفتیم، خانواده در فرهنگ پذیر کردن فرزندان اثر بسزایی دارد و آن را به آگاهانه و ناآگاهانه تقسیم کردیم. هنگامی که پدر و مادر ملی گرا به همراه فرزندان برای خرید به بازار می روند و در حضور فرزندان کالای ایرانی را برمی گزیند، این عمل والدین به صورت ناآگاهانه بر شکل گرفتن هنجارها و الگوهای ذهنی کودک اثرگذار است و چون این اثرپذیری یک سویه است، مسلّماً اثری ژرف بر کودک خواهد گذاشت. به این ترتیب، پدر و مادر با عمل صحیح اقتصادی که انجام می دهند، ناخواسته برای کودک الگو می شوند و کودک در آینده بر اساس همین الگوها، رفتارهای اقتصادی خودش را بروز خواهد داد. از طرف دیگر، والدین می توانند به صورت آگاهانه این خودباوری ملی در انتخاب کالای ایرانی را به فرزندانشان آموزش دهند. بنابراین، خانواده می تواند یکی از نهادهای مهم فرهنگ پذیری اقتصادی در جوامع به شمار آید.

 

خانواده و آموزش رفتارهای مطلوب اقتصادی

آموزش و پرورش فرزندان، یکی از کارکردهای مهم هر خانواده است. آموزش و پرورش می تواند در زمینه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باشد. خانواده با داشتن ظرفیت گسترده در زمینه آموزش و پرورش می تواند رفتارهای مطلوب اقتصادی را به فرزندان بیاموزد. این آموزش تنها با گفت وگو و صحبت کردن صورت می گیرد و در این زمینه، رفتارهای پدر و مادر نیز بسیار مهم است؛ به گونه ای که کودکان رفتارهای پدر و مادر را به عنوان الگو برای رفتارهای خودشان در آینده برمی گزینند.

بسیاری از والدین گمان می کنند، صرفاً وظیفه تربیتی آنان در زمان هایی است که آنان با فرزندانشان به بحث و گفت وگو می نشینند، ولی حقیقت این است که رفتارها و اعمال پدر و مادر در تربیت فرزندان نقش مهمی دارد. فرزندان، مدیران آینده هستند. به همین دلیل، توجه به رفتارهای مطلوب اقتصادی در خانواده، زمینه بسیار مناسبی برای پرورش خصوصیات مهم اخلاقی در مدیران آینده جامعه را به وجود می آورد.

با رهبری صحیح و بجا و آموزش رفتارهای مطلوب اقتصادی، جمع گرایی، صداقت، دل سوزی، صرفه جویی، مسئولیت پذیری و دیگر خصوصیات مثبت در خانواده و اعضای آن، رشد و پرورش می یابد.

هرگاه بچه ها از محل درآمد خانواده خود آگاهی نداشته باشند و عادت کنند صرفاً نیاز های خود را برطرف سازند و به نیاز های دیگر اعضای خانواده بی اعتنا باشند، صرفاً مصرف کنندگان حریصی خواهند بود که بعدها می توانند هم برای خود و هم برای جامعه زیان های جبران ناپذیری به بار بیاورند؛ به گونه ای که تنها به فکر برآورده ساختن منافع فردی خود هستند و دیگر افراد جامعه برایشان اهمیتی ندارند. از سوی دیگر، اگر پدر و مادر فقط در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورد، خوب بپوشد و در یک کلام همه چیز داشته باشد و خود را از ضروری ترین چیزها محروم سازند، ناآگاهانه خواسته های فرزندان را بالا برده اند. در این صورت، فرزندان از نیازهای والدینشان ناآگاه می مانند و فقط راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. این شیوه تربیتی، نادرست و زیان آور است و پدر و مادر پیش از هر فرد دیگری از این تربیت ناصحیح در رنج و عذاب خواهند بود.

آموزش رفتارهای مطلوب اقتصادی، دو امتیاز دیگر نیز دارد: اول اینکه سبب می شود بسیاری از انتظارهای بیجایی که فرزندان برای خرید کالاهای خارجی دارند، فروکش کند. کاهش توقع و انتظار زمینه را برای خرید کالاهای ایرانی، که حتی ممکن است کیفیت خوبی نداشته باشند، هموارتر می کند. دوم اینکه یاد گرفتن رفتارهای مطلوب اقتصادی، سبب کاهش تنش میان اعضای خانواده می شود؛ زیرا با پایین آمدن سطح انتظارهای اعضای خانواده، بسیاری از خواسته های بیجا و اختلاف آفرین، برطرف می شود و محیط خانواده به آرامش بیشتری می رسد.

 

رسانه و انتقال ارزش های اقتصادی به خانواده و افراد جامعه

امروزه، رسانه های جمعی نیز در جامعه پذیری افراد نقش دارند. بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از طریق رسانه به افراد جامعه انتقال می یابد.

رسانه ها با خصوصیات منحصر به فردی که دارند، می توانند اولویت های فکری افراد جامعه را مشخص و هدایت کنند. طبق نظریه برجسته سازی رسانه ای، رسانه ها بر نحوه ادراک جامعه اثر می گذارند و اولویت های فکری افراد جامعه را مشخص می کنند که مردم در چه زمانی و به چه چیزی توجه داشته باشند.(1) بدین ترتیب، رسانه ها قادرند افکار عمومی جامعه را هدایت کنند.

وسایل ارتباط جمعی، نه فقط در حالات، تصورات و ادراکات انسان اثرگذار است، بلکه در ساختار اعصاب و ادراک حسی انسان اثر می گذارد و انسان ناخودآگاهانه وضع زندگی اش را از جنبه های مختلف با وسایل ارتباط جمعی منطبق می کند.

رابرت مرتون، جامعه شناس امریکایی، معتقد است، رسانه ها در درازمدت ساختارهای ارزشی می سازند یا دگرگون می کنند. همین گونه اگر برنامه ریزی صحیحی صورت گیرد، در درازمدت شاهد خواهیم بود، ساختارهای ارزشی خانوادهای ایرانی به سمت خرید کالاهای ایرانی خواهد رفت. پس کار در این زمینه زمان بر است.

1- ورنر جوزف سورین و جیمز تانکارد، نظریه های ارتباطات، ترجمه: علی رضا دهقان، ص333.

 

اورث راجرز، محقق امریکایی نیز بر این باور است که ارتباطات عامل دگرگونی اجتماعی هستند؛ زیرا اثر رادیو و تلویزیون بر افکار عمومی از دیگر رسانه ها عمیق تر است.(1)

با نام گذاری سال 1391، به سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی به وسیله مقام معظم رهبری، لازم است رسانه ها توجه به تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی را در اولویت برنامه های خود قرار دهند و افکار عمومی جامعه را به سمت آن هدایت کنند. رسانه ها باید برای خانواده، به عنوان نهاد مهم در فرهنگ پذیر ساختن افراد جامعه، اهمیت خاصی قائل شوند و اولویت های فکری اعضای خانواده را به سمت تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی هدایت کنند که این می تواند بر نحوه ادراک افراد جامعه از پیام های خود رسانه نیز اثرگذار باشد.

 

خانواده میانجی و تأثیر پیام های رسانه

رسانه ها با داشتن ظرفیت های منحصر به فرد، پیام های رسانه ای را به تمام افراد و گروه های جامعه می رسانند. خانواده یکی از این گروه های مهم مخاطب رسانه است. هنگامی که افراد درون گروهی قرار می گیرند، هنجارهای حاکم بر افراد گروه بر نحوه دریافت و ادراک افراد گروه اثر می گذارد. افراد گروه برای اینکه هم نوایی بیشتری با دیگر اعضا داشته باشند، این هنجارها را می پذیرند. هنگامی که پیام های رسانه های جمعی در جامعه انتشار می یابد، هنجارهایی که بر افراد خانواده حاکم است، بر نحوه پذیرش پیام های رسانه اثر می گذارد. برای اینکه بحث روشن تر شود، بهتر است مثالی بزنیم: تماشا کردن فیلم به تنهایی، با تماشا کردن همان فیلم در سینما، به همراه تعدادی از افراد، بسیار تفاوت دارد؛ زیرا واکنش افراد درون سینما بر نحوه دریافت و ادراک ما اثرگذار است. چه بسا سکانس هایی که برای ما چندان خنده دار نیست، ولی چون همه به آن سکانس ها می خندند، سبب خندیدن ما نیز می شود و این همان اثری است که هنجارهای حاکم بر گروه بر ما می گذارد. دریافت و ادراک پیام های رسانه در خانواده نیز به همین صورت است و نوع واکنشی که اعضای خانواده، به ویژه پدر و مادر، از خود نشان می دهند، بر نحوه ادراک دیگر اعضا اثرگذار است. از این رو، باید خانواده را به عنوان مخاطبی فعال در نظر گرفت که پیام های رسانه را در درون خود تجزیه و تحلیل می کند، سپس می پذیرد یا رد می کند. رسانه باید فعال بودنِ خانواده در دریافت پیام را مورد نظر قرار دهد. خانواده ها را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

1- نسرین دانایی، رسانه شناسی، ص43.

 

1. خانواده هایی که سطح سواد و تحصیلاتشان بالاست و قدرت تحلیل خوبی دارند.

2. خانواده هایی که سطح سواد و تحصیلاتشان خیلی بالا نیست و قدرت تحلیل چندانی ندارند.

طبق نظریه کوشش(1) درخور می توان مخاطبان رسانه را به دو گروه دسته مرکزی و پیرامونی تقسیم کرد. این نظریه دو راه یا شیوه برای تغییر

1- این نظریه بر اساس نوعی مخاطب شناسی بنا شده است که مخاطبان را در فرآیند پذیرش پیام به دو دسته فعال و غیر فعال تقسیم و بنیان می کند که شیوه استدلال هایی که رسانه برای افراد مخاطب خودش می آورد، باید بر اساس فعال بودن و غیر فعال بودن مخاطبان تهیه و تنظیم شود.

نگرش پیشنهاد می کند که هر دو با پردازش پیام رابطه دارد. در اینجا، مفهوم پردازش بسیار شبیه مفهوم تفکر است. بنابراین، در این الگو، با دو شیوه تفکر یا دو رهگذر فکری روبه رو هستیم. این دو به ترتیب، شیوه های مرکزی و پیرامونی متقاعد شدن هستند که هر یک دو نظام متفاوت پردازش اطلاعات دارند: عمقی و سطحی. در شیوه کانونی، افراد موشکافانه و عمیق استدلال های پیام را بررسی و حلاجی می کنند؛ در حالی که در رهگذر پیرامونی، شیوه سطحی پردازش اطلاعات است و هرگونه متقاعد شدن تنها از روش نشانه های متقاعد کننده میسر می شود. پردازش کانونی مستلزم تفکر و موشکافی هوشمندانه پیام است و معمولاً هنگامی است که موضوع پیام به هر دلیلی برای فرد مهم باشد. در این حال، مخاطب باید توانایی پردازش و تحلیل استدلال ها را داشته باشد. مهم بودن پیام و توانایی پردازش آن دو شرط استفاده از شیوه کانونی است. بنابراین، کسی که موضوع برایش مهم نباشد یا سواد، آگاهی، فرصت تفکر و پردازش استدلال ها را نداشته باشد، نخواهد توانست از شیوه کانونی استفاده کند. در این حال، هرگونه متقاعد شدن به شیوه های پیرامونی متکی است.

شیوه پیرامونی با مرور سطحی اطلاعات رابطه دارد و وقتی به خدمت گرفته می شود که موضوع به افراد چندان ربط نداشته یا به هر علتی، توانایی پردازش پیام را نداشته باشد. رأی دادن به نامزد انتخاباتی تنها به دلیل آنکه خوش قیافه است، دست راستی است یا فلانی او را تأیید می کند و مانند اینها، مصادیقی از تغییر نگرش به شیوه پیرامونی است.

کوتاه سخن آنکه وقتی استدلال های پیام به متقاعدسازی منجر شود، آن را کانونی، و هنگامی که هر چیزی به جز استدلال های پیام به متقاعد شدن کمک کند، آن را پیرامونی می خوانند. روشن است، در مقایسه با روش پیرامونی، روش کانونی هم مقاوم تر است و هم پایدارتر. با نظر به داده های این الگوی نظری می توان مناسب با اقشار مختلفی که با موضوعی طبقه بندی شده اند، پیام های جداگانه ای تدوین کرد.(1)

همین طبقه بندی مخاطب و نوع پیام می تواند در دسته بندی پیام های رسانه نقش بسزایی داشته باشد. صاحبان رسانه ابتدا باید لایه های مختلف مخاطبانی را بشناسند که قصد دارند برای آنها برنامه سازی کنند و بر اساس این دسته بندی، پیام های رسانه ای خودشان را تنظیم کنند.

تنظیم پیام ها برای خانواده های دسته اول باید به صورت مرکزی باشد؛ یعنی پیام هایی که برای مخاطبان مرکزی تهیه و تنظیم می شوند، باید سرشار از استدلال و برهان های منطقی باشند تا خانواده های با تحصیلات بالا بهتر بتوانند با این پیام ها ارتباط برقرار کنند. برای مثال، اگر صاحبان رسانه قصد دارند برنامه ای درباره حمایت از تولید ملی و نقش آن در پیشرفت اقتصاد ملی تهیه کنند و مخاطبان هدفِ برنامه خود را خانواده های تحصیل کرده انتخاب کرده اند، باید (مثلاً) درباره رابطه بین خودباوری ملی و رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته و در حال توسعه همراه با ارائه آمارهای دقیق سخن بگویند. خانواده های با تحصیلات بالا این پیام ها را به دلیل همراه بودن با برهان و استدلال های مطرح شده از طرف رسانه، بهتر می پذیرند.

از طرفی پیام هایی که برای خانواده های دسته دوم طراحی می شوند، باید به صورت پیرامونی تهیه و تنظیم شوند. به طوری که در این پیام ها از استدلال هایی که نیاز به موشکافی و تفکر دارد، چندان استفاده نشود. برای مثال، برنامه سازان در برنامه هایی که در باب حمایت از تولید ملی ارائه می دهند، از سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر حمایت از تولید ملی زیاد بهره بگیرند. همچنین در ساخت این نوع برنامه ها از استدلال های سطحی و آسان یاب استفاده شود و آمارهای تخصصی داده نشود؛ زیرا رسانه باید به هر دو دسته (با تحصیلات بالا و تحصیلات پایین) توجه داشته باشد و برای آنها برنامه ریزی کند.

1- محمدعلی حکیم آرا، روان شناسی رسانه، ص31.

Share