بخش بیست و چهارم:
بخش بیست و چهارم:
احکام متفرّقه طلاق
سؤال 1035. آیا زن میتواند در موقع عقد شرط کند که هرگاه شوهر مثلًا مسافرت نماید، یا معتاد به مواد مخدر گردد، یا خرجی او را ندهد اختیار طلاق با او باشد؟
جواب: این شرط باطل است، ولی هرگاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هرگاه این کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند این وکالت صحیح است و در چنین صورتی حق دارد خود را طلاق دهد.
سؤال 1036. پدر و جدّ پدری دیوانه میتوانند زن او را طلاق دهند؟
جواب: در صورت مصلحت میتوانند او را طلاق دهند.
سؤال 1037. ولیّ صغیر اگر همسر دائمی برای او عقد کرده، میتوانند زن او را طلاق دهند؟
جواب: بنابر احتیاط واجب نمیتواند او را طلاق دهد، امّا اگر همسر موقّت برای او عقد کرده میتواند باقیمانده مدّت را در صورت مصلحت ببخشد.
سؤال 1038. بیش از ده سال است که به دلایل زیر قصد طلاق زوجهام رادارم:
الف) عدم تمکین. ب) خروج بدون اذن از منزل و حتّی از شهر در موارد غیر ضروری. ج) اقدام به آبرویزی و هتک حرمت بنده در جامعه. د) تهمتهای ناروا. ه) تهدید به مسموم نمودن. و) نامشروع قلمداد کردن صیغه ازدواج. و قانون نیز توجّهی به من نکرده آیا میتوانم خود صیغه طلاق را بخوانم و آیا گرفتن حکم طلاق در مقابل پرداخت پول امکانپذیراست و چنین حکمی اعتبار شرعی دارد؟
جواب: عدم تمکین به تنهایی میتواند دلیلی بر اقدام به طلاق باشد، ولی تا میتوانید از طلاق بپرهیزید مگر این که ناچار شوید.
سؤال 1039. آیا برای تبدیل ازدواج دائم به موقّت غیر از طلاق و انجام عقد موقّت راهی وجود دارد؟ و اگر ندارد آیا عدّه نگهداشتن لازم است یا شوهر سابق در عدّه میتواند زن را متعه کند؟
جواب: راه آن فقط طلاق است و در عدّه میتواند با او ازدواج نماید به شرط این که طلاق رجعی نباشد و اگر طلاق رجعی است باید بعد از تمام شدن عدّه او را به عقد موقّت درآورد.
سؤال 1040. این جانب مدّت 24 سال است که با خانمم زندگی میکنم و دارای شش فرزند میباشیم، در این مدّت با دخالت مستقیم پدر و مادر و برادر خانمم روبهرو بودهام و زندگی تلخی را گذراندهام تا این که مدّتی قبل دیگر کارد به استخوانم رسید و تصمیم به جدایی از همسرم گرفتم و چون در تصمیم خود جدّی بودم در چند جلسه (البتّه به فارسی) گفتم: همسرم مانند خواهر و مادرم برای من میباشد، حال همسرم از گذشته خود پشیمان شده و تعهّد داده که دیگر مثل گذشته به تحریکات بستگان خود گوش نکند و من هم میخواهم مدّتی دیگر به ایشان فرصت بدهم و با ایشان زندگی کنم با توجّه به گفته بالا آیا میتوانم با ایشان به عنوان زن و شوهر زندگی کنم؟
جواب: چنانچه این سخن را در حالی گفتهاید که دو شاهد عادل حضور داشتهاند و آن زن هم در حال عادت نبوده بعد از پاک شدن با او نزدیکی نکرده باشید باید کفّاره بدهید و کفّاره آن دوماه روزه است که باید سی و یک روز آن پشت سر هم باشد و اگر توانایی روزه نداشته باشید 60 مسکین را طعام دهید امّا اگر دو شاهد عادل حضور نداشته، کفّارهای هم ندارد و این سخن بیاثر است، در ضمن توجّه داشته باشید در آن جا که کفّاره لازم باشد تا کفّاره ندهید حلال نمیشود.
سؤال 1041. خانم شوهرداری با افرادی حدود دو سال رابطه داشته است و حتّی مدّت 20 روز بدون اجازه شوهرش معلوم نیست که در کجا به سر برده است آیا لازم است این خانم مشهور به فساد را طلاق داد؟
جواب: طلاق دادن او واجب نیست ولی لازم است او را از کار خلاف بازدارد.
سؤال 1042. لطفاً در مورد اجرتالمثل زحمات زن در منزل شوهر به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) اگر طلاق به درخواست زوجه باشد، آیا استحقاق دریافت حقّالزّحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: زوجه در صورتی میتواند اجرت کارهای خود را مطالبه کند که بگوید قصد تبرّع ندارد و زوج این کارها را از او بخواهد.
ب) اگر طلاق به درخواست زوجه نباشد، آیا استحقاق دریافت حقّالزّحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: مسأله طلاق چه از طرف زوج باشد و چه به خواست زوجه، هیچ ارتباطی با مسأله فوق ندارد؛ حتّی بدون طلاق نیز در فرضی که ذکر شد میتواند مطالبه اجرت کند.
سؤال 1043. یکی از شروطی که بر اساس تصویب شورای عالی قضایی در سند عقد ازدواج گنجانده شده این است که زوج بعد از عقد ازدواج در کلّیه دارایی خود با زوجه شریک خواهد بود و در صورت قبول زوج، زوجه حق خواهد ئداشت در صورت طلاق نصف اموال شوهر را دریافت نماید، آیا زوجه با گرفتن نصف اموال باز هم استحقاق دریافت حقّالزّحمه کارهایی را که بدون قصد تبرّع در خانه شوهر انجام داده و شرعاً به عهده وی نبوده دارد؟
جواب: ظاهر این شرط این است که جبران خدمات دوران ازدواج باشد؛ ولی شرط مزبور چون آمیخته به ابهام فراوان است، شرعاً اشکال دارد.
سؤال 1044. زوجه از خانواده مذهبی بوده و تا قبل از ازدواج چادری و با حجاب کامل بوده است، زوج بعد از ازدواج وی را وادار کرده که با مانتو و روسری، حجاب خود را حفظ کند و از چادر استفاده نکند و زوجه این موضوع را مغایر با شئونات خانوادگی خود دانسته و به این علّت تقاضای طلاق نموده است و به هیچ وجه حاضر نیست که چادر را کنار بگذارد. آیا تقاضای وی برای طلاق به این جهت برای دادگاه قابل قبول میباشد؟ چنانچه پاسخ منفی باشد، آیا زوجه موظّف به اجرای دستور زوج در این مورد میباشد؟
جواب: این امر مجوّز تقاضای طلاق نیست؛ ولی زوجه میتواند نظر زوج را در این مورد رعایت نکند، و زوج حقّ اجبار او را ندارد.
سؤال 1045. زوجه به علّت این که شوهرش وی را مجبور مینماید که حجاب اسلامی را رعایت ننماید و بعضاً در جلوی مهمانان نامحرم، بدون حجاب حاضر شود و یا در خارج از منزل با آرایش و بدون رعایت کامل حجاب اسلامی بیرون رود، از دادگاه تقاضای طلاق نموده است. آیا عسر و حرج زوجه در این مورد قابل قبول است؟
جواب: اگر این کار از طرف شوهر به صورت وسیع تکرار شود و زوجه را در تنگنای شدید روحی قرار دهد، عسر و حرج ثابت است و حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد.
سؤال 1046. من همسر دوم شوهرم میباشم. پس از این که زن اوّل ایشان فوت کرد من با ایشان ازدواج کردم، ایشان از زن اوّل چهار پسر و دو دختر و از من یک پسر دارد، من از داشتن شش بچّه ایشان باخبر بودم. لذا تمام اقوام با ازدواج ما مخالف بودند و مرا تحقیر میکردند. الان هفت سال است که من از شوهرم دور هستم و با اجازه او در یک بیمارستان عربستان سعودی مشغول پرستاری هستم.
در طول هفت سال که من زحمت کشیدم و پول به دست آوردهام شوهرم آن را بدون اجازه من صرف جهیزیه دخترش کرد. این بار که به هندوستان رفته بودم بر سر قضیه پول دعوا شد و من مطالبه طلاق کردم، ولی ایشان طلاق نمیدهد در حالی که سنّ من با ایشان تفاوت زیاد دارد و من نمیتوانم با ایشان زندگی کنم.
آیا من حقّ طلاق یک جانبه را دارم؟
جواب: هرگاه شوهر حاضر باشد به وظایف خود طبق عقدنامهای که با شما داشته عمل کند حقّ طلاق یک جانبه را ندارید، ولی اموالی را که از شما بدون اجازه برده باید بطور کامل برگرداند.
سؤال 1047. پسری، دختری را به عقد نکاح دائم خویش درمیآورد، بعد از یک ماه با همدیگر اختلاف پیدا میکنند و در نتیجه اختلاف، مدّت 6 سال در حال عقد میمانند و پس از آن پسر با دختر دیگری ازدواج میکند. در ضمن جلسهای در حضور ریشسفیدان و با تصویب آنها پسر علاوه بر اخذ مهر حاضر، با گرفتن مبلغ 000/ 300 تومان (که مجموعاً 000/ 700 تومان میشود) راضی به طلاق میشود، امّا در برگه صورت جلسه طلاق این شرط قید میشود که دختر مزبور پس از طلاق نمیتواند با فلان شخص ازدواج کند و دختر که صورت جلسه را امضا کرده است در آن زمان به این شرط توجّه نداشته است. این شرط از نظر شرعی چگونه است؟
جواب: شرط مزبور باطل است و دختر میتواند بعد از طلاق و مراسم آن، با هر کس که میخواهد ازدواج کند.
سؤال 1048. زوجه به علّت عدم قدرت باروری زوج و نیاز شدید به داشتن فرزند، خود را در حال عسر و حرج میداند، آیا با وجود این موضوع میتوان حکم به طلاق زوجه صادر کرد؟
جواب: جایز نیست؛ مگر این که واقعاً خطر بیماری روانی زوجه را تهدید کند.
سؤال 1049. زن شیعهای در عقد مردی سنّی بوده است، پس از چند سال زندگی مشترک مرد سنّی طبق معتقدات خود، که طلاق در حضور عدلین و سایر شرایطی که در طلاق شیعه است را معتبر نمیداند، زن خود را طلاق گفته است؛
الف) آیا زن وظیفه دارد طبق قاعده الزام، از آن لحظه عدّه نگهدارد؟
جواب: قاعده الزام شامل حال زن شیعه نمیشود و باید از شوهر وکالت بگیرد و مجدّداً طلاق را با شرایط آن جاری کند و اگر شوهر راضی به این کار نشود، حاکم شرع میتواند اجازه طلاق او را صادر کند.
ب) در صورتی که طلاق از جانب مرد سنّی طبق معتقدات خود واقع شده، آیا نفقه دوران عدّه به عهده اوست؟
جواب: زن حقّ نفقه دارد، خواه به عنوان عدّه طلاق باشد یا بقای زوجیت.
ج) چون طلاق از ناحیه مرد است، آیا لازم است تمام مهریه را پرداخت نماید؟
جواب: مهریه در هر صورت بر عهده زوج میباشد، خواه طلاق بدهد یا ندهد.
د) چون به عقیده خودش سه طلاقه نموده، آیا بدون محلّل بنا بر عقیده خودش حقّ رجوع دارد؟
جواب: از نظر وظیفه شرعی زن، رجوع مانعی ندارد.
سؤال 1050. زید دختر بالغه و باکره خود را نامزد شخصی کرده و پیش از عقد گفته است: «اگر زن دیگری بگیری، یا به شهر دیگری بروی خود من، که پدر دختر میباشم، دخترم را طلاق میدهم، یا ابرای مدّت میکنم، تو مرا وکیل کن» نامزد، پدر دختر را وکیل میکند و سپس عقد جاری میشود، ولی در ضمن عقد او را دوباره وکیل نکرده، و سپس عروسی میکنند، تقریباً یک سال پس از عروسی، پدر به خاطر تخلّف شوهر، دخترش را ابرای مدّت می کند یا طلاق میدهد، شوهر ادّعا میکند: «من او را وکیل کرده بودم، ولی بعداً او را عزل نمودهام» در این صورت آیا این طلاق یا ابرای مدّت صحیح است؟
جواب: وکالت به قوّت خود باقی است و اگر مرد از شرایط تخلّف کند پدر زوجه میتواند طلاق دهد.
سؤال 1051. اگر زنی در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر مرد قصد طلاق او را داشت باید مبلغی به زن بپردازد، آیا عمل به این شرط لازم است؟ آیا طلاق متوقّف بر پرداختن این مبلغ است؟
جواب: این شرط اشکالی ندارد و عمل به آن واجب است.
سؤال 1052. اگر مرتد از طلاق دادن زوجه امتناع کند، حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد؟
جواب: احتیاج به طلاق نیست، بعد از ارتداد از هم جدا میشوند.
سؤال 1053. اگر مردی شک داشته باشد که فلان خانم همسر اوست یا نه لطفاً بفرمایید:
الف) آیا میتواند بطور قطعی و جزمی او را طلاق دهد و اگر صحیح نیست برای فرار از این شک چگونه احتیاط کند؟
ب) بر فرض عدم جواز طلاق قطعی در سؤال قبل، آیا این مسأله را میتوان به کسی که شک در زوجیت زنی دارد بعد از آن که عقد بر آن زن تمام شده است ولی زن ادّعاهایی میکند که باعث شک زوج در همسری او شده است و با همین شک او را طلاق قطعی داده است و به شک خود اعتنایی نکرده است، مقایسه کرد.
لازم به ذکر است که آنچه باعث این سؤال شد کلام شیخ انصاری رحمه الله در مکاسب است که میفرماید: «اگر در امور مقوّمه شک شود امر مشکل میشود».
و سپس از شهید اوّل نقل کرده که ظاهراً ایشان جزم به بطلان چنین طلاقی پیدا کرده است، نظر حضرتعالی چیست؟
جواب: این طلاق اگر به صورت قطعی و عَنْ جَزْمٍ انجام شده است صحیح است و اگر در زوجیت شک دارد طلاق را به قصد احتیاط جاری کند؛ و امّا کلام علّامه انصاری رحمه الله و بعضی دیگر از فقهای عظام برای اثبات بطلان این طلاق کافی نیست.
سؤال 1054. زوج شیعه جعفری، و زوجه سُنّی شافعی است. زوج مدّعی است که مطابق مذهب شافعی زوجه را سه طلاقه کرده، ولی زوجه منکر آن است. لطفاً بفرمایید:
الف) در فرض اثبات، آیا طلاق مورد ادّعا صحیح است؟ به عبارت دیگر، آیا زوج شیعه مذهب میتواند زوجه خود را بر طبق مذهب شافعی سه طلاقه کند، یا رعایت شرایط طلاق از نظر فقه شیعه برای زوج شیعه مذهب در هر حال الزامی است؟
جواب: زوج شیعه موظّف است طبق مذهب خود همسرش را طلاق دهد.
ب) آیا آثار طلاق یاد شده را میتوان بر اساس قاعده الزام نسبت به زوجه مترتّب ساخت؟
جواب: آری زوجه میتواند آثار طلاق مزبور را نسبت به خودش جاری سازد.
ج) آیا مجرای قاعده الزام تنها در فرضی است که زوج سنّی مذهب باشد، یا در فرض شیعه بودن زوج و سنّی بودن زوجه نیز قاعده الزام جاری میشود؟
جواب: قاعده الزام در هر دو صورت جاری میشود؛ هر چند رعایت احتیاط خوب است.
د) به طور کلّی در موارد ادّعای وقوع طلاق، قول زوج مقدّم است، یا زوجه؟
اثبات آن بر عهده کیست؟
جواب: هر کدام ادّعای طلاق کنند، باید طبق موازین شرع ثابت نمایند.
سؤال 1055. مرد و زنی در اثر اختلاف، کارشان به طلاق منتهی شده است. زن در ازای طلاق، مهریهاش را بخشیده، و جهیزیه خود را برده، و صیغه شرعی طلاق جاری شده است. حال دو سؤال پیش آمده، مستدعی است پاسخ فرمایید:
الف) در طول مدّت 9 سال زندگی مشترک، کادوهایی از خانوادههای طرفین به این زن و شوهر داده شده است. حال که این دو نفر از هم جدا شدهاند، این کادوها، که بعضی توسّط بستگان مرد، و بعضی توسّط اقوام زن داده شده، شرعاً به کدام یک تعلّق دارد؟
جواب: کادوهایی که زنانه است به زن تعلّق دارد، و آنها که مردانه است به مرد. و اگر به درد هر دو میخورد چنانچه از خانواده و دوستان مرد آوردهاند به مرد تعلّق دارد، و اگر از خانواده و دوستان زن آوردهاند به زن تعلّق دارد.
ب) در طول این مدّت این زن و شوهر نیز کادوهایی به اقوام همدیگر دادهاند (البتّه پول این کادوها را مرد پرداخت نموده است.) تکلیف این کادوها چیست؟
آیا زن باید این کادوها را از فامیل خود گرفته، و تحویل مرد دهد؟ یا چون این کادوها در آن زمان داده شده، متعلّق به گیرنده آن میباشد؟
جواب: در صورتی که کادوها موجود باشد مرد میتواند باز پس بگیرد، (به شرط این که با مرد خویشاوند نباشد؛) ولی این کار مکروه و ناپسند است.
سؤال 1056. اگر زوج، زوجه را تهدید به استفاده از حقّ طلاق کند، مثلًا به زوجهاش بگوید: «یا منزل شخصیات را ملک من کن، یا تو را طلاق میدهم» و زن برای جلوگیری از طلاق ملک را به نام شوهر بزند، آیا اکراه صدق میکند؟
حکم این انتقال چیست؟
جواب: آری عرفاً مصداق اکراه است.
سؤال 1057. با توجّه به اطلاق مادّه 1133 قانون مدنی که میگوید: «مرد هر وقت بخواهد، میتواند همسر خود را طلاق دهد.» بعضی از محاکم همان طور که طلاق بیدلیل زوجه را رد میکنند، در مورد در خواست زوج نیز همین حکم را صادر مینمایند. آیا این مطلب با اختیارات مطلق زوج طبق روایت مشهور نبوی
«الطَّلاقُ بِیدِ مَنْ اخَذَ بِالسّاقِ»(1)
منافات ندارد؟
جواب: مطابق عنوان اوّلی اختیار طلاق به دست زوج است؛ هر زمان که بخواهد. ولی با توجّه به عناوین ثانویه، که برگرفته از شرایط خاصّ اجتماعی امروز است، حاکم شرع میتواند اجازه طلاق مرد را به مواردی موکول کند که عذر موجّهی داشته باشد.
سؤال 1058. اگر مردی زنی را فریب دهد که از شوهرش طلاق بگیرد و همسر او شود طلاق و عقد آن زن صحیح است؟
جواب: صحیح است، ولی هر دو معصیت بزرگی انجام دادهاند.
1- سنن ابن ماجه، ج 1، ص 672، ح 2081؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج 11، ص 300، ح 1800؛ الدارقطنی، ج 4، ص 24، ح 3947؛ سنن بیهقی، ج 7، ص 360؛ کنزالعمال، ج 9، ص 640، ح 27770
افزودن دیدگاه جدید