بخش هفتم:
بخش هفتم:
عیوب فسخ نکاح
1
کلیات
سؤال 425. آیا در صورت فسخ عقد، احتیاجی به طلاق است؟
جواب: هرگاه مرد یا زن به واسطه یکی از عیوبی که موجب فسخ میشود که آن عیوب عبارتند از:
1. عیوب مرد
الف) دیوانه بودن شوهر.
ب) نداشتن آلت مردی.
ج) ناتوانی از نزدیکی جنسی.
د) بیضههای او را کشیده باشند.
2. عیوب زن
الف) دیوانگی.
ب) بیماری خوره.
ج) بیماری برص (پیسی).
د) کور بودن.
ه) شل بودن بطوری که آشکار باشد.
و) افضا شدن.
ز) گوشت یا استخوان یا غدّهای در او باشد که مانع نزدیکی شود. در این موارد اگر عقد را به هم زنند احتیاجی به طلاق نیست، و همان فسخ کافی است.
سؤال 426. در صورت فسخ عقد آیا پرداخت مهریه لازم است؟
جواب: هرگاه به خاطر ناتوانی مرد از نزدیکی، زن عقد را به هم زند، شوهر باید نصف مهر او را بپردازد، ولی اگر به خاطر یکی دیگر از عیبهایی که گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزند اگر باهم نزدیکی نکرده باشند چیزی بر مرد نیست و اگر کرده باشند بنابر احتیاط واجب باید تمام مهر را بپردازد
سؤال 427. آیا عیوبی که موجب فسخ عقد ازدواج دائم است، شامل عقد موقّت نیز میشود؟
جواب: ظاهراً شامل عقد موقّت هم میشود.
سؤال 428. با توجه به این که کشور ما، در حال حاضر، در مرحله حذف بیماری جذام است، آیا میتوان جایگزینهای دیگری، مثل بیماری ایدز، یا سایر بیماریهای پوستی که مُخلّ روابط زناشویی است، برای آن در نظر گرفت؟
جواب: در صورتی که واقعاً مُخلّ رابطه زناشویی باشد، حقّ فسخ ثابت است.
سؤال 429. مواردی که مرد حقّ فسخ دارد، مانند بیماری برص (ویتیلیگو)، نقص مادر زادی، افضاء، موانع مقاربت (مانع استخوانی، یا پرده پوستی و مانند آن) همگی امروزه با درمان قابل رفع میباشد. حال چنانچه مردی پس از ازدواج متوجّه موارد مذکور گردد، آیا باز هم اختیار بر هم زدن عقد را دارد؟ چنانچه نیاز به درمان باشد، آیا درمان و هزینه آن، بر عهده زن و خانواده اوست، یا بر عهده شوهر میباشد؟
جواب: هر گاه به سهولت قابل معالجه باشد، و زن با هزینه خود اقدام به درمان نماید، خیار فسخ جاری نیست.
2
عیوب مرد
سؤال 430. زن در چه صورت میتواند عقد را فسخ کند؟
جواب: زن نیز میتواند در چند صورت عقد را به هم زند:
الف) دیوانه بودن شوهر.
ب) نداشتن آلت مردی.
ج) ناتوانی از نزدیکی جنسی.
د) بیضههای او را کشیده باشند (تفصیل این مسأله و مسأله سابق در کتابهای مفصّل فقهی آمده است).
سؤال 431. تعریف «خصا» را بیان فرمایید؟
جواب: خصا به معنای بیرون کشیدن و بیرون آوردن بیضههاست و اگر بیضهها را بطوری بکوبند که از کار بیفتد آن هم در حکم خصاست.
سؤال 432. تعریف «جَبّ» چیست؟
جواب: جبّ آن است که آلت قطع شده باشد؛ بطوری که قادر بر دخول نباشد.
سؤال 433. شوهرم پزشک محترمی بود؛ ولی متأسّفانه پس از چند سال زندگی مشترک، مبتلا به جنون شد. اختلال حواسّ او را به دادگاه اعلام کردم و پزشک قانونی نیز آن را تأیید کرده است. در صورتی که محجور شود نکاح خود به خود فسخ میشود، یا جهت فسخ نکاح باید به حاکم شرع مراجعه کنم؟
جواب: زن میتواند صیغه فسخ را جاری کند، و احتیاط آن است که آن را به اطّلاع حاکم شرع برساند.
سؤال 434. اگر در ضمن عقد لازمی (همچون نکاح) به زوجه وکالت دهیم که هرگاه عارضهای پیش آمد، خود را مطلّقه سازد. سپس زوج مجنون شود، آیا زن میتواند با استفاده از این وکالت، خود را مطلّقه سازد، در حالی که علما میفرمایند: «وکالت، عقدی جایز است، و با جنون باطل میشود»؟
جواب: درست است که وکالت با جنون باطل میشود؛ ولی یکی از مجوّزات فسخ نکاح جنون است، هر چند بعد از ازدواج عارض شده باشد.
سؤال 435. اگر مردی قبل از ازدواج از نزدیکی عاجز باشد، و زن بعد از مراسم عروسی بفهمد و فوراً عقد را بر هم نزند و از شوهر جدا نشود؛ ولی راضی به عقد نباشد، آیا در این صورت زن میتواند بدون طلاق شوهر کند؟
جواب: در این موارد، زن باید به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم یک سال به مرد مهلت میدهد، اگر درمان شد ازدواج باقی است، در غیر این صورت زن میتواند نکاح را فسخ کند و احتیاج به طلاق نیست، و به فرض که مرد بعد از آن هم خوب شود قابل بازگشت نیست؛ مگر به ازدواج جدید.
سؤال 436. اینجانبه مدّت دو سال و نیم است که به عقد دائم فردی درآمدهام که به علّت ناتوانی جسمی قادر به تصاحب بنده نبوده، و هنوز هم باکره میباشم.
لطفاً در این خصوص به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) آیا این مورد، از موارد فسخ است؟
ب) آیا شرعاً مستحقّ نفقه میباشم؟
ج) سایر حقوقی که به بنده تعلّق میگیرد چیست؟
جواب: در صورتی که به عیب او رضایت نداده باشید، حقّ فسخ دارید.
و چنانچه حکم را نمیدانستهاید و فسخ نکردهاید و آماده تمکین بودهاید، حقّ نفقه دارید. و در صورت جدا شدن با فسخ، هرگاه عروسی نشده باشد، حقّ نصف مهر را دارید.
سؤال 437. اگر در مدّت یک سال مهلت به فرد عنین، زوجه از تمکین خودداری کند، آیا بعد از اتمام مدّت، زوجه حقّ فسخ دارد؟
جواب: چنانچه درمان او نیاز به همبستر شدن با زوجه دارد، در صورت عدم تمکین زوجه، باید مدّت تمکین تجدید شود.
سؤال 438. زوجه مدّعی ناتوانی جنسی زوج است، ولی زوج برای نفی ادّعای زوجه حاضر نیست اعمالی از قبیل معاینه توسط اطبای موثّق، و مجامعت با زوجه را انجام دهد، و نفقه زوجه را نیز نمیپردازد، حکم شرعی این زوجین چیست؟
جواب: اگر زوج نسبت به ترک انفاق، اصرار داشته باشد و حاضر به انجام وظیفه شرعی نشود، حاکم شرع میتواند زوجه را مطلّقه سازد و یا حقّ او را از زوج بگیرد. و نسبت به اتّهام عنین بودن، اگر این امر از ابتدای زوجیت بوده و زوج حاضر به آزمایش نشود و بر آن اصرار ورزد، باز حاکم شرع میتواند زوجه را مطلّقه سازد. ضمناً توجّه داشته باشید هر گاه ثابت شود زوج عنین است، باید یک سال مهلت داد، اگر بیماری او خوب نشد زوجه حقّ فسخ دارد، و میتواند نصف مهر خود را بگیرد.
سؤال 439. اگر فردی در بعضی مواقع، به علّت وضعیت خاصّ جسمانیاش، قادر بر نزدیکی نباشد، ولی در بعضی مواقع، که کلیه شرایط فردی و محیطی مهیا باشد، و طرف مقابل نیز همکاری لازم را بنماید، موفّق بر این عمل شود، آیا این مشکل عنن محسوب شده، و موجب فسخ نکاح میشود؟
جواب: در صورتی که فراهم شدن این شرایط میسّر باشد، عنن محسوب نمیشود.
سؤال 440. اگر فردی از لحاظ جنسی در حالت عادی موفّق به عمل نزدیکی نباشد، ولی با استفاده از داروهای موجود، که توسّط پزشکان مورد تأیید و تجویز است، قادر به این کار باشد. آیا بیماری مذکور عنن محسوب، و موجب فسخ نکاح میشود؟
جواب: بیماری مزبور عنن محسوب نمیشود.
سؤال 441. با توجّه به پیشرفت علوم پزشکی، در صورتی که با آزمایشات متعدّد اطمینان حاصل شود که زوج عنین است، آیا باز هم یک سال مهلت دادن لازم است؟
جواب: آری لازم است و باید به او فرصت معالجه داد.
سؤال 442. زنی پس از سالها ازدواج بچّه دار نشده است، دکتر تشخیص داده که عیب از مرد میباشد، اکنون زن میگوید: «شوهرم فاقد بیضه است». و بدین جهت بچّه دار نشده است، آیا زن میتواند عقد را فسخ کند؟
جواب: در صورتی که آگاهی بر این امر نداشته، میتواند فسخ کند؛ مگر این که بعد از آگاه شدن راضی شده و با او زندگی کرده باشد.
سؤال 443. آیا بیماری ایدز را در هر یک از زن و مرد، از عیوبی که بتوان عقد نکاح را بدون طلاق فسخ کرد میدانید؟
جواب: اگر به گواهی اهل اطّلاع این بیماری در مرحلهای باشد که موجب سرایت و خطر گردد و شوهر حاضر به طلاق دادن زن نباشد، زن میتواند طلاق خود را به وسیله حاکم شرع بگیرد و مرد نیز در اینگونه موارد میتواند زن را طلاق بدهد.
سؤال 444. زوجهای به علّت بیماری پیسی زوج (بیماری برص که در هر دو پا و هر دو دست اوست) از غذا خوردن با زوج و نیز در انجام وظایف زناشویی با او کراهت دارد. حال با توجّه به این که بیماری زوج مسلّم و مبتنی بر گواهی پزشکی قانونی است و با عنایت به این که اقوام و خویشاوندان زوجه به لحاظ بیماری زوج محدودیت شدیدی در رفت و آمد خود قائل شده و تقریباً قطع رابطه نمودهاند، و حتّی مردان آنها حاضر به دست دادن با زوج نیستند، آیا چنین وضعیتی برای زوجه «عسر و حرج» محسوب میشود؟
جواب: اگر ترس آنها از سرایت بیماری مزبور از نظر پزشکی بجاست و پزشکان آن را تأیید میکنند، عسر و حرج در فرض بالا مسلّم است.
سؤال 445. این جانب، سعیده، یک سال قبل به عقد دائمی آقای «ح» درآمدم.
مدّت 6 ماه در منزل شوهرم زندگی کردم؛ ولی او توان عمل زناشویی ندارد، بنده بعد از 6 ماه به منزل پدرم برگشتم و فعلًا باکره هستم و پزشک قانونی هم به عدم توانایی آمیزش جنسی شوهرم نظر داده است، لطفاً بفرمایید:
الف) در این صورت آیا بنده میتوانم عقد را فسخ نمایم، یا نیاز به طلاق دارم؟
جواب: شما باید از این تاریخ تا یک سال مهلت بدهید، اگر همسرتان معالجه شد و توانایی بر آمیزش جنسی و دخول پیدا کرد عقد به قوّت خود باقی است.
در غیر این صورت میتوانید فسخ کنید.
ب) در صورت فسخ، مهریه و جهیزیهام، که فعلًا در دست شوهرم میباشد، متعلّق به کیست؟
جواب: جهیزیه متعلق به شماست و حق نصف مهریه را دارید.
سؤال 446. آیا شخص مسلمانی که مبتلا به ایدز میباشد، میتواند دختر مسلمانی را به عقد خود در آورد؟
جواب: در صورتی که تولید خطر کند جایز نیست.
***
3
عیوب زن
سؤال 447. کدام عیوب زن به مرد این اجازه را میدهد عقد را فسخ کند؟
جواب: هرگاه مرد بعد از عقد بفهمد که زن او یکی از هفت عیب زیر را دارد میتواند عقد را فسخ کند:
الف) دیوانگی.
ب) بیماری خوره.
ج) بیماری برص (پیسی).
د) کور بودن.
ه) شل بودن بطوری که آشکار باشد.
و) افضا شدن (یعنی راه بول و حیض او، یا راه حیض و غائط او، یکی شده باشد و بطور کلّی پارگی طوری باشد که قابل استفاده برای آمیزش جنسی نباشد).
ز) گوشت یا استخوان یا غدّهای در او باشد که مانع نزدیکی شود.
سؤال 448. تعریف «برص» که سبب جواز فسخ نکاح میشود چیست؟
جواب: برص به معنای پیسی است و آن یک نوع بیماری پوستی است که رنگ قسمتی از پوست بدن بر اثر آن سفید میشود.
سؤال 449. لطفاً «کوری» را تعریف کنید.
جواب: کوری آن است که مطلقاً چیزی را نبیند، یا بینایی بهقدری کم باشد که به حساب نیاید؛ خواه چشم ظاهراً سالم باشد یا غیر سالم.
سؤال 450. اگر زن و شوهری قبل از ازدواج و نزدیکی، یا بعد از ازدواج و دخول، به مرض جنون ادواری مبتلا شوند، آیا حقّ فسخ نکاح را دارند؟
جواب: آری، حق فسخ دارند.
سؤال 451. دختر خانمی ازدواج نموده، و پس از آن طبق نظر متخصّصان و اقرار خانواده و خود دختر، معلوم شده که قبل از ازدواج دارای مرتبهای از جنون بوده، و اکنون ادامه زندگی با ایشان غیر ممکن است. آیا شوهر حقّ فسخ دارد؟ و در صورت فسخ، آیا زوجه مستحقّ مهرالمثل است یا مهر المسمّی؟
جواب: شوهر حقّ فسخ دارد؛ ولی اگر دخول واقع شده باید مهر المسمّی را بپردازد.
سؤال 452. زنی به صورت مزمن مبتلا به جنون دائم یا ادواری بوده، و سوابق جنون و بستری شدن در بیمارستان روانی را از شوهر مخفی نگاه داشته، و حتی پس از طرح دعوا از طرف مرد، نیز موضوع را انکار نموده است. مرد پس از ازدواج و دخول و گذشت چند سال، از نوع بیماری و سوابق بستری شدن قبلی زوجه در بیمارستان آگاهی نسبی یافته، و بلافاصله پس از اطّلاع، ضمن مشورت با حقوقدانها، اقدام به فسخ نکاح مینماید. حال اگر بیماری فوق توسّط کمیسیون پزشکی قانونی به صورت زیر تأیید گردد: «زوجه دارای سابقه اختلال روانی و واجد علائم جنون حدّاقلّ از سال 1367 (شش سال قبل از ازدواج) بوده، و در حال حاضر نیز دچار عوارض مزمن بیماری است». در فرض مسأله آیا مرد حقّ فسخ دارد، و به زن مهریهای تعلّق میگیرد؟
جواب: سابقه بیماری روانی به تنهایی برای فسخ کافی نیست. و با توجّه به این که چند سال با او زندگی کرده، و آثار محسوسی در این مدّت نبوده، نشان میدهد که بهبودی نسبی یافته است. و وجود عوارض غیر محسوس، یا ضعیف گذشته، به تنهایی برای فسخ نکاح کافی نیست.
سؤال 453. آیا نبودن بکارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد میشود؟ معنی فسخ چیست؟
جواب: در صورتی که شرط بکارت کرده باشد حقّ فسخ دارد. و معمولًا در محیطهای ما، شرط بکارت به عنوان یک شرط ضمنی و از پیش توافق شده میباشد. و معنی فسخ این است که بگوید: «من عقد را فسخ کردم، یا به هم زدم».و به هر زبانی کافی است.
***
4
تدلیس
1. تدلیس مرد
سؤال 454. شخصی، از دختری، که در افغانستان بسر میبرد، برای پسرش، که در ایران است، خواستگاری میکند، دختر راضی میشود مشروط بر این که تعریف و توصیفهایی که پدر داماد از پسرش کرده مطابق با واقع باشد، پس از آن که دختر به ایران میآید متوجّه میشود آن توصیفها کاملًا دروغ بوده و پدر و مادر پسر، عکس شخص دیگری را به عنوان عکس فرزندشان به دختر نشان دادهاند! آیا عقدی که خوانده شده صحیح است؟
جواب: در فرض مسأله دختر حقّ فسخ دارد.
سؤال 455. زوجهای در دوران عقد متوجّه بیماری روحی و عصبی صعب العلاجی در شوهرش میشود، بگونهای که عوارض بیماری (شوکهای عصبی، ضعف شدید جسمی، بی ثباتی شخصیتی، نابینایی موقّت، غش و مانند آن) زندگی را برای وی مخاطره آمیز ساخته است. نظر به ترس و نگرانی زوجه از زندگی مشترک، و ضرورت درمان چند ساله، و نبودن عزم جدّی بر معالجه از سوی زوج و خانوادهاش، آیا زوجه حقّ فسخ دارد؟ حکم مهریه و نفقه چیست؟
جواب: در صورتی که قبلًا زوج و کسان او اظهار داشتهاند که از سلامت کامل برخوردار است، زوجه میتواند به عنوان تدلیس، نکاح را فسخ کند، در غیر این صورت هرگاه ثابت شود زندگی با آن مرد مستلزم عسر و حرج شدید است حقّ دارد از حاکم شرع تقاضای طلاق کند، و طلاق در این صورت جنبه خلع خواهد داشت که معمولًا با بذل مهریه انجام میشود؛ مگر این که با زوجه توافق دیگری شود.
سؤال 456. هر گاه شخصی به خواستگاری دختری برود و بگوید: «همسر و فرزندی ندارم». و دختر با این شرط آماده ازدواج با او شود، و بعد از عقد معلوم شود که مرد دروغ گفته است، آیا زن حقّ فسخ دارد؟
جواب: در تمام مواردی که مرد یا زن اظهار صفاتی کنند که موجب کمال باشد و یا حتّی موجب کمال نباشد، ولی رضایت طرف مقابل به خاطر وجود آن صفات باشد، و بعداً کشف خلاف گردد، در تمام این موارد طرفی که اغفال شده خیار فسخ دارد، و میتواند بدون طلاق عقد نکاح را بر هم بزند.
سؤال 457. والدینم مرا بالاجبار به عقد شخصی در آوردند، شوهرم پس از مدّتی مانع انجام فرائض دینیام شد، و معلوم گشت که او شیعه نیست، و حتّی مرا در صورت باقی ماندن بر مذهبم تهدید به مرگ کرد، تکلیف من چیست؟
جواب: در فرض مسأله شما میتوانید به دادگاه شکایت کنید، اگر او از کارش دست بر نداشت و حاضر به طلاق نشد، حاکم شرع میتواند شما را طلاق دهد.
و اگر ازدواج شما بالاجبار بوده از اوّل باطل بوده است، و احتیاج به طلاق ندارد.
و اگر شما راضی به ازدواج شدهاید، در حالی که او خود را به عنوان شیعه معرّفی کرده و از مذهب او آگاه نبودهاید، حقّ فسخ دارید و نیازی به طلاق نیست.
سؤال 458. اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهرش معتاد است، آیا میتواند عقد را فسخ کند؟ تکلیف مهریه چه خواهد شد؟
جواب: اگر زن در موقع عقد شرط کند که هر گاه شوهرش معتاد به موادّ مخدّر گردد، اختیار طلاق با او باشد، این شرط باطل است؛ ولی هر گاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هر گاه این کار را انجام دهد خود را مطلّقه کند، این وکالت صحیح است، و در چنین صورتی حق دارد خود را طلاق دهد.
سؤال 459. اگر زوجه، یا بستگان زوجه، در ازدواج تدلیس کنند و پس از روشن شدن مسأله، نکاح (بعد از نزدیکی) فسخ شود، آیا زوج باید مهر زن را بدهد؟ اگر قبلًا پرداخت کرده باشد، میتواند باز پس بگیرد؟
جواب: زوج باید تمام مهر را بدهد و میتواند به مُدلّس رجوع کند.
2. تدلیس زن
سؤال 460. چنانچه مردی، پس از گذشت دو سال از زندگی مشترک زناشویی متوجّه شود که همسرش در طول دو سال گذشته با خدعه، بیماریهای خویش را، که فلج مثانه و اگزیما بوده و از کودکی به آن مبتلا میباشد، از شوهر پنهان نموده، در حالی که به هنگام عقد خود را سالم معرّفی کرده است، در فرض سؤال، آیا مرد حقّ فسخ نکاح را دارد؟
جواب: در فرض مسأله اگر مرد بعد از اطّلاع رضایت به این ازدواج نداده حقّ فسخ دارد، و ضرر و زیانهایی را که بر او وارد شده میتواند از کسانی که تدلیس کردهاند بگیرد.
سؤال 461. اگر تدلیس کننده خود زن باشد و شوهر پس از آگاهی از وجود عیب، نکاح را فسخ کند، موردی که دارای بیماری روانی، سر گیجه، استفراغ، تشنّج، پرخاشگری و حالتهای غیر عادی، که ناشی از بیماری روانی غیر قابل علاج باشد، و پزشکان متخصّص و شاهدان عینی تصدیق نموده باشند، آیا چنین فسخی صحیح است؟
جواب: هرگاه زن و کسان او طوری وانمود کنند که زن سالم است، و در واقع سلامت زن به صورت شرط در ضمن عقد درآید، و بعداً کشف خلاف شود، شوهر میتواند عقد را فسخ کند. و اگر دخول نکرده، مهری برای زن نیست، و اگر قبل از آگاهی بر عیب دخول کرده، تمام مهر بر او لازم است، و میتواند آن را از تدلیس کننده بگیرد، و اگر تدلیس کننده زن باشد مهر او ساقط است.
سؤال 462. خواهشمند است نظر خود را راجع به تدلیس در ازدواج به طور مشروح بیان فرمایید. آیا پنهان نمودن نقص، مانند کچلی کلّی، یا موضعی، کم پشت، یا خالی بودن قسمتی از موهای سر، در زن موجب حقّ فسخ برای مرد میشود؟
جواب: هر گاه در موقع خواستگاری معایب خود را عمداً بپوشاند، و خود را غیر از آنچه هست نشان دهد، مصداق تدلیس است، و شوهر پس از اطّلاع حقّ فسخ دارد.
***
5
تخلف از شرط
سؤال 463. زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه در خارج از منزل موافقت کرده و متعهّد شده که ممانعت نکند، حال پس از گذشت چند سال از ازدواج و اشتغال زوجه، مانع ادامه کار او شده است، آیا زن در اینجا حقّ فسخ دارد؟
جواب: آری، اگر شوهر از شرط تخلّف کند، زوجه میتواند نکاح را فسخ کند.
سؤال 464. در صورتی که داماد بخاطر عدم بکارت، نکاح را فسخ کند، چه مقدار از مهریه را باید بپردازد؟ در صورت تدلیس از چه کسی میتواند بگیرد؟
جواب: در صورت شرط بکارت، یا هر شرط کمال و عدم نقص خواه به صورت ذکر در عقد باشد، یا قبل از آن چنانچه خلاف آن ثابت شود حقّ فسخ دارد. و هر گاه دخول حاصل نشده باشد، مهریه بکلّی ساقط است، و اگر حاصل شده باشد، مهر المسمّی پرداخته میشود، سپس از کسی که تدلیس کرده میگیرد.
سؤال 465. پسرم از دختری با تأکید بر باکره بودن وی خواستگاری کرده، و صیغه عقد شرعی و دائمی زوجیت با شرط باکره بودن زوجه جاری گردیده است. پس از گذشت ده ماه از اجرای صیغه دائمی عقد، و قبل از برگزاری مراسم ازدواج، زوجه اعلام میدارد که پرده بکارت وی توسّط زوج ازاله گردیده، امّا زوج با اتیان سوگند شرعی منکر ادّعای زوجه میباشد. لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
الف) آیا پسرم، حقّ فسخ نکاح را دارد؟
جواب: در صورتی که زوج و زوجه قبل از عروسی با هم رفت و آمد داشته و خلوت میکردهاند، ادّعای پسر پذیرفته نیست.
ب) آیا زوج باید اثبات کند که اقدامی نکرده است؟
جواب: آری تا ثابت نکند، در فرضی که در بالا گفتیم، ادّعای او پذیرفته نیست.
ج) در صورت فسخ نکاح، آیا زوجه حقّ دریافت مهرالمسمّی دارد یا مهرالمثل؟
جواب: در فرض بالا زوج حقّ فسخ ندارد.
سؤال 466. یک سال پیش با دختری آشنا شدم، که توسّط فرد دیگری بهطور نامشروع بکارت خود را از دست داده بود. با پرسش از دفتر بعضی مراجع، و رؤیت استفتائات ایشان، مبنی بر اینکه این جانب میتوانم بدون اذن پدر، دختر را به صیغه موقّت خود درآورم، با ایشان ازدواج موقّت کردم. حال پس از گذشت یکسال، خواستگاری برای او آمده است. آیا این خانم، که میخواهد به عنوان دختر باکره با آن مرد ازدواج کند، لازم است بگوید باکره نیست؟
جواب: بر دختر لازم نیست وضع خود را به شوهر بگوید؛ امّا اگر بعداً بر شوهر ثابت شد که دختر باکره نیست، حقّ فسخ نکاح را دارد.
سؤال 467. جوانی دختر باکرهای را، مشروط بر صحّت کامل طرفین، به عقد ازدوج دائمی خود درآورده است. در اوّلین فرصت بعد از ازدواج، که زوجین با هم تنها شدهاند، زوجه متوجّه میشود که ناحیه فوقانی بدن شوهر دچار ناراحتی مادرزادی، قیفی شکل، ناموزون و غیر طبیعی است. بدین جهت مواقعهای صورت نگرفت. در این صورت:
الف) آیا زوجه اختیار فسخ نکاح را دارد؟
ب) در فرض جواز فسخ نکاح، و با توجّه به این که زوجه مدخول بها نیست، آیا میتواند نصف مهریه و دیگر خسارات، از قبیل هزینه میهمانی و مانند آن، را از زوج مطالبه کند؟
جواب: این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست؛ مگر این که قبلًا شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولی در فرض مسأله که مُواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمیگیرد. امّا اگر خساراتی متحمّل شده، میتواند آن را از زوج بگیرد.
سؤال 468. برای ازدواج این جانب، دوشیزهای را از اقارب نسبی معرّفی نمودند. علی رغم قرابت، چون از کودکی ایشان در خارج از کشور زندگی میکردند، هیچ نوع آشنایی قبلی از یکدیگر نداشتیم. از آن جا که شغل این جانب پزشکی است، از ابتدای تحصیلات وحشت زیادی از انواع بیماریها، بویژه بیماریهای ارثی که به فرزند منتقل میشود داشتهام. مطابق توصیههای علمی، بویژه در مورد ازدواج با اقارب نسبی، پس از تفهیم موضوع بیماریها و لزوم معاینات پزشکی و شرط صحّت کامل به دوشیزهخانم که او نیز خود را پزشک معرّفی نموده، با استقبال او و خانوادهاش، دو بار به پزشک متخصّص مراجعه نمودیم و هر دو نفر مورد معاینه پزشکی قرار گرفتیم. خوشبختانه اینجانب کاملًا سالم بودم و دوشیزهخانم و مادرشان هم از بیماری خود صحبتی نکردند و پزشک متخصّص بر مبنای سلامت کامل طرفین، توصیه به اجرای عقد نمود، سپس با خیال راحت از سلامتی کامل دوشیزهخانم و فرزندان آینده، عقد ازدواج دائم را منعقد نمودیم. پس از مدّتی از وقوع عقد و قبل از عروسی و دخول، دوشیزهخانم گفتند که بیماری خاصّی داشتهاند، ولی نمیخواستند قبل از عقد بگویند و نیت داشتهاند که پس از عقد بگویند و به پزشک مربوطه هم چیزی نگفتهاند. با فهمیدن نوع بیماری و مراجعه دوباره به پزشکان مربوطه، معلوم شد که بیماری دوشیزهخانم معالجه ندارد و این که بیماری مذکور قابل انتقال به فرزندانش هم میباشد. با توجّه به مقدّمه فوق به سؤالات ذیل پاسخ فرمایید:
الف) آیا اینجانب میتوانم عقد ازدواج دائم فوق الذکر را به دلیل عدم وجود شرایط ذکر شده از قبل، مبنی بر سلامت کامل زوجه و فرزندان آتی، فسخ نمایم؟
جواب: در فرض مسأله که نوشتهاید شرایط مفقود بوده، میتوانید عقد را فسخ کنید و در فرض مسأله، مهر واجب نیست.
ب) خساراتی در جریان عقد، از قبیل خرید هدایا و هزینه مراسمات و نفقه و مهریه و مانند آن به اینجانب وارد شده، آیا دوشیزهخانم ضامن آن خسارتها هستند؟ والدینش که معرّف و شاهد عقد بوده و از ابتدا از بیماری فرزندشان اطّلاع کامل داشته و از شرایط این جانب مبنی بر سلامت دوشیزه خانم، مطّلع بوده و پذیرفته بودند چطور؟
جواب: کلیه اشیا و هدایایی که به اعتقاد صحّت عقد یعنی واجد بودن شرایط ردّ و بدل شده به صاحبش برمیگردد و خسارات باید جبران شود؛ ولی عفو و گذشت در اینگونه موارد بهتر است.
سؤال 469. اگر حال شوهر بعد از عقد بر خلاف آنچه ادّعا کرده بود و عقد بر مبنای آن حال و شرایط اجرا گردیده بود، ظاهر گردد، آیا باز هم طلاق و فسخ به دست شوهر است؟ و اگر زن مهریه را گرفته و بخواهد عقد را قبل از دخول فسخ کند، حکم مهریه چیست؟
جواب: اگر زن شرایطی را بر مرد شرط کرده باشد و مرد از آن شرایط تخلّف کند، یا در بعضی صفات زن را فریفته باشد و خلاف آن ثابت شود، زن حقّ فسخ عقد را دارد و اگر قبل از دخول فسخ کند مستحقّ مهریه نیست.
سؤال 470. زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه (که معلّم است) در خارج از منزل، موافقت کرده و متعهّد شده که مانع ادامه کار زوجه نشود. حال بعد از گذشت چند سال از زندگی و اشتغال زوجه، مانع از ادامه کار او گشته است، و چون در سند ازدواج، ضمانتی برای تخلّف از شرط قید نشده، زوجه تقاضای طلاق خود را به علّت تخلّف از شرط، به دادگاه تقدیم نموده است. آیا این خواسته زوجه در طلاق و جدایی از شوهر برای دادگاه قابل قبول میباشد؟
جواب: آری، اگر شوهر تخلّف از شرط کند، زوجه میتواند نکاح را فسخ کند.
سؤال 471. عقدی بدون شرط باکره بودن، ولی مبتنی بر این وصف منعقد شده است، شب زفاف، چه در اثر دخول و چه بدون دخول، بر اساس اقرار زوجه معلوم میشود که وی باکره نیست، در این صورت اگر مرد تقاضای فسخ نکاح نماید، آیا باید نصف مهر را بدهد، یا هیچ چیزی به زن تعلّق نمیگیرد؟
جواب: در هر صورت مرد حقّ فسخ دارد، اگر خود آن زن تدلیس کرده حقّ مهر ندارد و اگر شخص دیگری، مانند پدرش، تدلیس نموده و دخول حاصل شده حقّ مهر دارد؛ ولی مرد بعد از پرداختن مهریه میتواند به کسی که تدلیس کرده رجوع کند و آن را از او بگیرد.
سؤال 472. هرگاه در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد معلوم شود که باکره نبوده میتواند ازدواج را به هم زند؟
جواب: آری میتوان ازدواج را برهم زد.
***
6
مبطلات نکاح
1. کفر
سؤال 473. اگر زن بعد از ازدواج بفهمد شوهرش مسلمان نیست، حکمش چیست؟
جواب: نمیتواند با او زندگی کند، و ازدواجش باطل است.
2. ارتداد
سؤال 474. مرد مسلمانی که مسلمان زاده است اگر مرتد شود آیا ازدواج او باطل میشود؟
جواب: اگر مرتد شود، یعنی منکر خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله گردد، یا یکی از احکام مسلّم اسلام مانند واجب بودن نماز و روزه را انکار کند بطوری که انکار کردن آن معنایش انکار خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله باشد، ازدواج او باطل میشود و همسرش باید از او کناره گیری کند و عدّه وفات یعنی عدّه زنی که شوهرش مرده است بگیرد و بعد میتواند ازدواج کند و اگر زن یائسه باشد، یا هنوز نزدیکی نکرده باشند عده لازم نیست.
3. مسلمان شدن اهل کتاب
سؤال 475. زن و مردی به هنگام ازدواج مسیحی بودهاند، زن بعداً اسلام را قبول میکند، ولی مرد مسیحی میماند. شوهر، زن خود را بر انجام فرائض دینی تشویق میکند و میخواهد که فرزندان او هم مسلمان بشوند. وقتی از او سؤال میشود که شما چرا اسلام را قبول نمیکنید؟ جواب میدهد: هنوز وقت این امر نرسیده است، حکم این زن چیست؟
جواب: در صورتی که شوهر مسلمان نشود، زن بدون طلاق از او جدا میشود و عدّه نگه میدارد و شوهر میکند؛ مگر این که مرد در باطن مسلمان باشد؛ هرچند به عللی حاضر به اظهار آن نگردد.
4. زنده شدن کسی که فوت کرده
سؤال 476. زنی که در اثنای وضع حمل بمیرد و بعد به برکت توسّل به ذات پاک خدا و اولیاء اللَّه زنده شود، آیا زوجیت او باقی است؟
جواب: در فرض مسأله زوجیت باقی است.
5. خنثی
سؤال 477. چنانچه پس از عقد و نزدیکی مشخّص گردد که یکی از طرفین خنثای مشکل است، عقد چه حکمی دارد؟ آیا بهتر است طلاق داده شود، یا این که از اوّل باطل بوده، یا طرف، حقّ فسخ دارد؟
جواب: اگر یکی از آن دو، یا هر دو خنثای مشکل باشند، نکاح باطل است.
***
7
مواردی که فسخ جایز نیست
سؤال 478. پس از ازدواج معلوم شد که در قسمتهای بالای پای زوجه آثار سوختگی قدیمی بطور ضعیف بجا مانده است، و از طرفی پرده بکارت از نوع گوشتی و بسیار ضخیم است که عمل دخول بدون اقدام به عمل جرّاحی ممکن نیست؛ در حالی که قبل از ازدواج در خصوص سلامتی زوجه، هیچ مذاکرهای انجام نشده است، آیا در این مورد، مرد حقّ فسخ دارد؟
جواب: در صورتی که با جرّاحی معمولی مشکل حل شود و عوارض خاصّی نداشته باشد، این مقدار عیب باعث فسخ نمیشود.
سؤال 479. دختری را به ازدواج پسرم در آوردهام و عروسی هم کردهاند، حال معلوم شده که دختر مدّتهاست به بیماری صرع (غش) مبتلا است، خود دختر و دکترش هم تصدیق نمودهاند، ولی پدر و مادرش این مطلب را پنهان کردهاند، حتّی دختر میگوید: «میخواستم بگویم، امّا والدینم مانع شدند». تکلیف عقد و مهریه چیست؟
جواب: بیماری صرع موجب خیار فسخ در عقد نکاح نیست، و اگر بخواهد دختر را طلاق دهد، چنانچه عروسی نموده باید تمام مهر را بپردازد؛ ولی اگر در مذاکرات قبل از عقد یا به هنگام اجرای صیغه عقد، شرط سلامت کرده باشند، شوهر خیار فسخ دارد.
سؤال 480. چنانچه پزشکی قانونی بر اساس وضعیت کروموزومی شخص، خنثی را خنثای مذکر یا مؤنث معرّفی کند، آیا برای طرفی که با او ازدواج نموده، جزء عیوب محسوب شده و حقّ فسخ دارد؟
جواب: اگر در ظاهر علامت خلافی نمایان نیست، موجب فسخ نمیشود.
سؤال 481. زید، دختر بالغه خودش زینب را به عقد نکاح بکر، فرزند خالد در آورد و خالد، دختر نابالغ خودش سلمی را به عقد نکاح عمرو فرزند زید در آورد. بعد از مدّتی زید پدر زینب این رشته را قطع نمود و تزویج دخترش زینب را به بکر انکار کرد و برای فسخ نکاح دخترش به دادگستری جور مراجعه کرد و وقتی که طرفین برای قضاوت به دادگستری رسیدند دختر زید ادّعای فسخ نکاح را تکذیب کرد و گفت من میخواهم همراه همسرم بکر که به عقد او در آمدهام بروم و قانون به نفع زینب و بکر حکم کرد. وقتی زید این جا تحقیر شد، دشمن خانواده خالد شد خواست دختر خالد سلمی که به عقد نکاح پسرش عمرو درآمده بود را به خانه بیاورد ولی دختر خالد سلمی فهمید که زید قصد انتقام دارد، چرا که مخاصمت پسرش عمرو با او شروع شده بود و به خاطر همین، نکاح عمرو را فسخ کرد الان سلمی بالغ شده است، آیا فسخ سلمی صحیح است؟
جواب: هرگاه ازدواج دختری قبل از بلوغ مصلحت نداشته است، از اوّل عقد باطل بوده است اما اگر در آن زمان برای دختر مصلحت داشته و الان دارای مفسده مهمّی است باید پیش یکی از علما برود و مدرک خود را بر وجود مفاسد فعلی و اینکه منظور آنها انتقام جویی است ارائه دهد، اگر ثابت شود خطری آن دختر را تهدید میکند، آن عالم میتواند صیغه طلاق او را جاری کند.
***
افزودن دیدگاه جدید