اشعار قیصر امین پور

تو از فهمیده ها فهمیده بودی؟ / شاعر : قیصر امین پور

تو همچون غنچه های چیده بودی

مثل رود بود، پاک و بی ریا / شاعر : قیصر امین پور

پر ز جوشش و سرود
مثل رود بود

حاصل مدرسه منهای چهار / شاعر : قیصر امین پور

 فصل گل بود و بهار
فصل پرنقش و نگار

مردی از شرق برخاست / شاعر : قیصر امین پور

شب، شبی بیکران بود
دفتر آسمان پاره پاره

از آن پس گاو رفت و آهن آمد / شاعر : قیصر امین پور

خانه ی جوجه ها رفت بر باد / شاعر : قیصر امین پور

 روزی از روزگاران دیرین

چرا مردم قفس را آفریدند؟ / شاعر : قیصر امین پور

چرا مردم قفس را آفریدند؟

گل به راز زندگی اشاره کرده است / شاعر : قیصر امین پور

غنچه با دل گرفته گفت:
«زندگی،

برگ، آهنگ و آوای شعر است / شاعر : قیصر امین پور

 ای که یک روز پرسیده بودی:

کنار نرده افتاد، دو گلدان ترک خورده / شاعر : قیصر امین پور