الفبای درد از لبم می تراود / شاعر : قیصر امین پور
لفبای درد از لبم می تراود
لفبای درد از لبم می تراود
به سر سبزی خویش کاجی ندیدم
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
برای رسیدن، چه راهی بریدم
حرف ها دارم اما... بزنم یا نزنم؟
بوی بهشت می شنوم از صدای تو
ای آیه آیه ی من در کتاب تو
دلِ ما هر چه کشید از تو کشید
تو قله ی خیالی و تسخیر تو مُحال