اشعار علیرضا قزوه
خورشید پیاده شد با ما نماز خواند! / شاعر : علیرضا قزوه
کجاست قطاری که شعر می رفت و قصه بر می گشت؟ / شاعر علیرضا قزوه
عقب نشینی برای اسب ها و فیل ها و وزیران است / شاعر : علیرضا قزوه
خون دقیقه ها ریخت روی صورت ساعت ها / شاعر : علیرضا قزوه
من این پیام را برای سایت شما می فرستم / شاعر : علیرضا قزوه
شرم الشیخ کوفه است و جنوب، نینوا ! / شاعر : علیرضا قزوه