اشعار سعید بیابانکی

گر بیایی خانه ای می سازم از باران و شعر / شاعر : سعید بیابانکی

با چه رویی به خانه برگردم / شاعر : سعید بیابانکی

چمدان های خسته سنگین اند

آموختم از آیینه ها صاف و سادگی / شاعر : سعید بیابانکی

با من چه کرده است ببین بی ارادگی

کار بسیار است و بی کاری کم و فرصت زیاد / شاعر : سعید بیابانکی

عبادت به سمت خدا می فرستم / شاعر : سعید بیابانکی

پدرجان! سلامٌ عليکم؛ من از شهر

تو خود نشانی محضی تو خود دعای محتشم / شاعر : سعید بیابانکی

این جا چراغ چشم به راهی هنوز هست / شاعر : سعید بیابانکی

در دیده ام نگاهی و آهی هنوز هست

یادش بخیر کرب و بلایی که داشتم / شاعر : سعید بیابانکی

یادش به خیر، دست دعایی که داشتم

بترس از این همه لولو که پشت پنجره اند / شاعر : سعید بیابانکی

این طرف گرچه مدادالعلما موجود است / شاعر : سعید بیابانکی