نوحه عاشورا | اگرچه راه نفس از عطش شده بسته - مهدی رسولی (فیلم، صوت، متن)
Attachment | Size |
---|---|
اگرچه راه نفس از عطش شده بسته | 33.37 MB |
نوحه عاشورا | اگرچه راه نفس از عطش شده بسته - مهدی رسولی (فیلم، صوت، متن)
در این بخش از ضیاءالصالحین، نوحه عاشورایی "اگرچه راه نفس از عطش شده بسته" ویژه ماه محرم و ایام عزاداری سالار شهیدان را با نوای دلنشین حاج مهدی رسولی به مدت 9 دقیقه با عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به اشتراک می گذاریم.
متن مداحی اگرچه راه نفس از عطش شده بسته / مهدی رسولی
اگر چه راه نفس از عطش شده بسته
بیا وبیا و راه بیا با من تنه خسته.
اگرچه جان و توان قدم زدن هم نیست
در این مسیر ببین چون تو همسفر کم نیست.
قدم به قدم به که نزدیک میشوی زاعر
به سمت کی چنین خسته میروی زاعر
مگر همین تو نبودی در آرزوی حرم
چه شدکه خسته شدی در سفر به سوی حرم
فقیر بوده ای و سوی شاه آمده ای
ببین هزار عمود از راه آمده ای
صراط میشود اینجا قدم قدم معلوم
کمی جلوتر از این میشود حرم معلوم
بیا به رغم تن زار جان تن آشوبت
کمی جلوتر از این میرسی به محبوبت
اگر چه تشنه ای و خسته هم بهانه نگیر
بیا به سمت حرم قدم بهانه نگیر
گذر کن از من و ما تا به هو برسی
فقط سه چهار ستون مانده تا به او برسی
نمیرسی به حسین، نمیرسی به حسین، نمیرسی به حسین این صدای شیطان است.
بیا ببین حرمش را که غرق مهمان است.
به آخر خوش راه حسین دقت کن
به نور گنبد ماه حسین دقت کن
در انتهای مسیر انتهای جاده ببین
به میزبانیت عباس ایستادهببین
نه از مشقت طول سفر بهانه نگیر
بیا سه چار ستون دگر بهانه نگیر
اگر رها شوی از هربهانه و وسواس
قدم گذاشته ای تو با شارع العباس
هرآنکه پا به حرم می نهد بها دارد
حرم، هرآنکه رود بی بهانه جا دارد
در این زمین که سرت از تیرو سنگ می آید
حبیب آخر عمری به جنگ می آید.
در این زمین که سرت را به نیزه میبندند
نماز هم که بخوانی به روت میخندن
در این زمین که سپاهی به کفر هم قسم است
قریب هم به دروغ و گزاف متهم است
در این زمین که تن آماج تیر میگردد
به جرم جنگ تو اهلت اسیر میگردد
در این زمین که شب و روز دردسر دارد
شب نبرد امام از تو عهد بردارد
در این زمین که به تاراج میرود هستت
از آن طرف هی امان نامه میرسد دستت
اگر بهانه گرفتی نمان برو برگرد
بیا زیارت خود را بخوان برو برگرد
در این زمین که یکی مثل مسلم بن کثیر
کشان کشان و جگر سوخته ولی چون شیر
به رغم پای پراز درد و خنده دشمن
به رغم پیری و جانبازی و جراحت تن
رسانده جسم پراز زخم خویش را به امام
بهانه گیری ما چیست جز جفا به امام
به این زمین برس واز بهانه ها بگذر
به کربلا برس از شهر و خانه ها بگذر
اگر چه سمت حرم تیرو سنگ می بارد
اگر چه دشمن خناس فتنه ها دارد
هنوز می رسد آغاز شوم شیطان ها
هنوز وسوسه دارد که ای مسلمان ها
چقد درتب این انتظار باید بود
هزار سال مگر سوگوار باید بود
ظهور جاده اش این انقلاب نیست
مگر بنای دشمن از ایران خراب نیست
مگر تویی که راه حرم را گرفته ای در پیش
تو که رسیده ای ای دل کمی بپرس از خویش
اگر چه هرچه که سختیست در همین راه هست
مگر مسیر ظهورش به غیر این راه هست
همان که چند قدم تا حرم بهانه گرفت
به انتظار نماند و مسیر خانه گرفت
بهانه راه ندارد در این زمین یعنی
به کربلا که رسیدیم اربعین یعنی
به روز جمعه موعود می رسیم آخر
گر چه قطره به آن رود میرسیم آخر
Add new comment