1ـ انديشه وحدت
در تاريخ پر فراز و نشيب اسلام، تفرقه و نفاق بين مذاهب و ملل اسلامي. ازمسايل بغرنج و بنيان كن جوامع اسلامي بوده است كه خسارات و لطمات مادي و معنوي جبران ناپذيري بر پيكر امت واحده اسلامي وارد ساخته است. اين زخم خونين در چهره زيباي امت اسلامي از ديد مصلحان امت پنهان نمانده و نگراني آنان را بر انگيخته است. از اين رو، در مقاطع تاريخي متعددي، اين مصلحان درصدد ايجاد وحدت بين مسلمين برآمده تا التيام بخش دردهاي قلب خونين امت اسلامي باشند. اما هريك از اينان اهداف ويژه اي را نيز دنبال مي نمودند.
چهره شاخص مصلحان وحدت طلب امت اسلامي "سيد جمال الدين اسدآبادي" است كه به همراه شاگردش "شيخ محمد عبده"، وحدت اسلامي را از مهمترين اهداف آرماني خود مي دانست و در اين راه تلاش و كوشش فراواني به عمل آورد. در اين راستا، وي وطن خاصي براي خويش انتخاب نكرد و در طول عمر مبارزاتي خود به كشورهاي متعدد سفر نمود و سكني گزيد. ديگر فردي كه در راه وحدت اسلامي اقدام نمود، رئيس جامع الازهر مصر، شيخ محمود شلتوت بود كه فتواي جواز پيروي از فقه شيعه را صادر نمود و مذهب تشيّع را در رديف چهار مذهب فقهي اهل سنت برسميت شناخت. تاسيس مركز "دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه" در قاهره توسط آيت اللّه محمد تقي قمي در ايجاد اين گرايش معتدل در شخص شيخ محمود شلتوت موثر بود و تلاش هاي بي شائبه مرجع تقليد تامه جهان تشيع، حضرت آيت اللّه العظمي بروجردي در صدور فتواي شيخ شلتوت و برسميت شناخته شدن مذهب شيعه در كنار مذاهب چهارگانه اهل تسنن كه وحدت اسلامي را وارد مرحله نويني مي كرد. نقش بسزايي داشت.
علي رغم اين تلاشهاي وحدت طلبانؤ علماي شيعه و اهل تسنن، دولتها و ملتهاي اسلامي همچنان در تب و تاب تفرقه مي سوختند و استعمارگران شرق و غرب با دامن زدن به آتش تفرقه به غارت منابع كشورهاي اسلامي مي پرداختند. آغاز نهضت اسلامي امام خميني در سال 1342 و وقوع انقلاب اسلامي 1357 ايران نقطه عطف تفكر وحدت اسلامي ـ وحدت شيعه و سني از يك طرف و وحدت كشورها و دولتهاي اسلامي از طرف ديگر ـ بود كه شخص امام خميني(ره) منادي اين وحدت بود.
انديشه وحدت امام خميني علي رغم آنكه جنبه عبادي ـ سياسي داشت. آرمان ويژه اي بود كه اين مقاله در صدد توضيح و تبيين اين آرمان است. اين سوال اساسي مطرح مي شود كه "انگيزه هاي امام خميني(ره) در تفكر وحدت چه بود و چه اهدافي را تعقيب مي نمود؟" در پاسخ به اين سوال به نظر مي رسد: انديشه وحدت از ديدگاه امام خميني وسيله و ابزار اصلي نفي سبيل و سلطه غيرمسلمانان بر امت اسلامي بوده و "وحدت رمز پيروزي و بقأ" 1امت اسلامي است.
"از جمله چيزهايي كه براي قيام مسلمانان و مستضعفان جهان عليه چپاولگران جهاني و مستكبران جهانخوار لازم به تذكر است آن است كه نوعاً قدرتهاي ستمگر از راه ارعاب و تهديد يا بوسيله بوقهاي تبليغاتي خودشان و يا به وسيله عمال مزدور بومي خائنشان مقاصد خود را اجرا مي كنند. در صورتي كه اگر ملتها با هوشياري و وحدت در مقابلشان بايستند موفق به اجراي آن نخواهند شد."2
2 ـ پيامدهاي تفرقه
موج تفرقه و درگيري بين امت اسلامي و كشورهاي اسلامي نتايج زيانباري را بر امت اسلامي تحميل كرده است كه جبران آنها به آساني ممكن نخواهد بود: "تسلط اجانب بر مسلمين"،3 "خروج از نور و ورود به ظلمات"4، "استعمار طبقه محروم و جلوگيري از پايبندي و عمل به تعاليم اسلام"5، "مرگ ذلت بار و اسارت شرق و غرب" 6و "فروپاشي اجتماع مسلمين" زيرا "قرآن كريم اخبار كرده است به اينكه اگر تنازع كنيد فشل مي شويد."7 اما بالاترين صدمه، "صدمه شخصيت بوده" 8و آنها كوشش كرده اند كه "شخصيت ما را از ما بگيرند و به جاي شخصيت ايراني و اسلامي يك شخصيت وابسته اروپايي شرقي و غربي به جايش بگذارند." 9در حالي مشرق زمين بنيانگذار تمدن بوده و سابقه اين تمدن به هفت هزار سال مي رسد مانند تمدنهاي بين النهرين، ايران، مصر، چين و هند. تمدن شرق بر روي غرب تاثير گذاشت و موجب شكل گيري تمدن مغرب زمين گرديد. اما در برهه اي از تاريخ تمدن غرب بسرعت از شرق پيشي گرفت بنابراين كشورهاي شرقي كه كشورهاي اسلامي نيز بخشي از آن هستند، عقب ماندند. در اين رابطه امام خميني(ره) مي فرمايند: "... شرق تمدن را صادر كرد به غرب، حالا ما به واسطه يك كارهاي ناشايسته اي بايد عقب افتاده باشيم و دستمان را طرف غرب دراز كنيم". 10اين عقب ماندگي ناشي از تفرقه است، زيرا "... امريكا و شوروي براي تضعيف اسلام ودولتهاي اسلامي مشغول فعاليت از قبيل تفرقه افكني و ايجاد تشنجات داخلي به دست عمال مزدور يا فريب خورده و برافروختن جنگ بين كشورها و ديگر شيوه هاي استعماري هستند."11
"آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرتهاي تابع اين قدرتها با هم اتفاق دارند ـ و هيچ گاه از اين اتفاق دست بردار نيستند ـ عقب نگه داشتن كشورهاي جهان سوم، خصوصاً كشورهاي پهناور و غني اسلامي در ابعاد فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و سياسي و نظامي است و تحميل جهات استعماري در تمامي امور مذكور، بر جهان سوم مي باشد و براي اين مقصد كه در نظر آنان بسيار داراي اهميت است زحمتها متحمل شدند و وقتها و پولهاي بسيار صرف نموده اند و مي نمايند."12
تنها اختلاف آنها، "اختلاف بر سر تقسيم طعمه ها و كشورهاي جهان سوم" 13است و "بدست آوردن سلطه استعماري نو"14 در سرلوحه سياستهاي آنها قرار دارد، و براي رسيدن به اهداف خود، بهترين راه را در حمله به فرهنگ ملتها دانسته و دانشگاههاي آنها را به خدمت گرفته اند. در نتيجه "طمانينؤ روحي" 15ناشي از استقلال از ملتهاي مستضعف و مسلمان رخت بربسته است. به عبارت ديگر به علت خدشه دار شدن استقلال مستضعفين و مسلمين، اعتماد به نفس آنان نيز پايمال شد، و تن به ذلت استعمار داده اند. بنابراين اسارت و غارتگري جايگزين وحدت كلمه شده است16 و شرايطي بوجود آمده است كه :
"عملاً بردگي جديدي بر همه ملتها تحميل شده و اكثريت جوامع بشري در زندگي روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خورده اند و حق تصميم گيري در مسايل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و عليرغم منابع سرشار طبيعت و سرزمينهاي حاصلخيز جهان و آب ها و درياها و جنگل ها و ذخاير، به فقر و درماندگي گرفتار آمده اند... حق حيات و ابتكار عمل را از عامه مردم سلب كرده اند ... اين مصيبتي است كه جهانخواران بر بشريت تحميل كرده اند".17
شرايط تفرقه آميزي كه در بين ملل مستضعف و مسلمان بوجود آمد، كاملاً به نفع مستكبران و سلطه جويان ابر قدرت تمام شد، زيرا "اين تفرقه باعث شد كه آنها به آمال خودشان رسيدند و با آزادي همه ذخاير ما را بردند و با آزادي و بدون مزاحم مملكت ما را به عقب راندند و عقب مانده نگه داشتند و نيروهاي انساني ما را نگذاشتند شكوفا بشود." 18پس رمز موفقيت ابر قدرت ها در ايجاد تفرقه است19 و با توجه به اين نتايج زيانبار و خانمان برانداز تفرقه است كه امام خميني سران و دولتهاي اسلامي را به اتحاد و برادري فرا مي خواند:
"كراراً دولتهاي اسلامي را دعوت به اتحاد و برادري نموده ام در مقابل اجانب و ايادي آنها كه مي خواهند با ايجاد نفاق در بين مسلمين و دولتهاي اسلامي ممالك عزيز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگهدارند و از مخازن معنوي و مادي آنها استفاده كنند."20
بنابراين مي توان گفت كه تفرقه در ميان امت اسلامي در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي تاثيرات منفي بسياري بر جاي گذاشته است كه رفع آنها بسيار مشكل است و نياز به زمان زيادي دارد و تنها راه جلوگيري از صدمات و لطمات ناشي از اين تفرقه وحدت و برادري است كه بايد حول محور اسلام عزيز و تعاليم حيات بخش آن صورت گيرد كه در دوران معاصر حضرت امام خميني(ره) منادي آن بود.
3ـ ضرورت وحدت
امام خميني(ره)كه پيامدهاي تفرقه را بخوبي شناخته بود، ضرورتهاي وحدت را نيز تشخيص داده بود تا بدان وسيله امت اسلامي را به مسير و صراط مستقيم الهي رهنمون گردد و آنها را از خسارات دنيوي و اخروي در امان نگه دارد. اولين ضرورت وحدت از ديدگاه امام، قيام در راه خدا بود تا جامعه بشري بطور كلي اصلاح گردد:
"قال تعالي: قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا للّه مثني و فرادا. خداي تعالي در اين كلام شريف از سر منزل تاريك طبيعت تا منتهاي سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظه هايي است كه خداي عالم از ميان تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يك كلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين كلمه تنها راه اصلاح در جهان است".21
در اين راستا بايستي ، عدالت در جهان گسترش يابد 22و حزب مستضعفين جهان تشكيل گردد: "اگر يك حزبي در عالم پيدا بشود، يك حزب عالمي، حزب مستضعفين كه همان حزب اللّه است، اينهمه مشكل رفع بشود." 23و مسلمين جهان به رشد سياسي كافي برسند.24 و با بازگشت به فرهنگ خودي و خودباوري و سعي در خودكفايي از غرب نهراسند 25و در برابر ابرقدرتها ايستادگي نمايند.26
ضرورت بعدي وحدت جلوگيري از توطئه و تفوق استكبار جهاني به سركردگي آمريكا است كه با ايجاد تفرقه و اختلاف بين مسلمين سعي در رسيدن به هدف خود دارد امام راحل مي دانست كه:
"دشمن اصلي اسلام و قرآن كريم و پيامبر عظيم الشان صلي اللّه عليه و آله وسلم، ابرقدرتها خصوصاً آمريكا و وليده فاسدش اسرائيل است كه چشم طمع به كشورهاي اسلامي دوخته و براي چپاول مخازن عظيم زيرزميني و روي زميني اين كشورها از هيچ جنايت و توطئه اي دست بردار نيستند و رمز موفقيت آنان در اين توطئه شيطاني تفرقه انداختن بين مسلمانان به هر شكل كه بتوانند مي باشد."27
امام مي خواست با وحدت و ايجاد همبستگي اسلامي بين مسلمانان،28 همه ملل اسلامي به استقلال آزادي دست يابند. زيرا "... مسلمين بايد براي به دست آوردن استقلال و آزادي اين كليد پيروزي را بدست آورند و براي وحدت كلمه تلاش كنند." 29و به استكبار جهاني اجازه ندهند كه در مقدّرات كشورهاي اسلامي دخالت كنند.30
امام خميني براي ايجاد صلح و صفا، وحدت را ضروري مي دانست و مي فرمود: "جمهوري اسلامي مايل است با همه همجواران و ديگران با صلح و صفا زندگي كند." 31و در جاي ديگري نيز فرمودند: "... اميدوارم صلح جهاني برپايه استقلال ملتها و عدم مداخله در امور يكديگر و مراعات اصل حفظ تماميت ارضي كشورها بنا گردد".32 از نظر امام(ره) لازمه صلح و صفاي جهاني زيست مسالمت آميز با همه كشورهاي عالم است. "دولت و ملت جمهوري اسلامي ، طالب اخوت ايماني با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زيست مسالمت آميز با همه كشورهاي عالم است."33 بنابراين، خواهان گسترش روابط براساس اصل احترام متقابل است: "روابط ما با تمام خارجي ها براساس اصل احترام متقابل خواهد بود. در اين رابطه نه به ظلمي تسليم مي شويم و نه به كسي ظلم خواهيم كرد."34 "ما با همه ملتهاي عالم مي خواهيم دوست باشيم، با همه دولتهاي عالم به حسب طبع اولي مي خواهيم دوست باشيم مي خواهيم كه روابط حسنه با احترام متقابل نسبت به هم داشته باشيم."35 امام خميني(ره) بر اين اعتقاد است كه "حكومت اسلامي، حكومتي است آزاد و مستقل و روابطش با شرق و غرب به يك نحو است و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند، دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد و اجازه نمي دهيم كسي در مقدرات مملكتمان دخالت كند." 36بنابراين، "... با همه اقشار بشر و با تمام مستضعفين عالم روابط حسنه داريم به شرط اينكه روابط متقابل و احترام متقابل باشد."37
پس مي توان گفت امام خميني با توجه به وظايف شرعي خود براي اصلاح بشر، ايجاد همبستگي بين همه مستضعفين جهان و مسلمانان دنيا، گسترش عدالت اجتماعي، بوجود آوردن صلح و صفا در همه جهان، خودباوري و نفي سبيل، جلوگيري از دخالت ابرقدرتها در مقدرات كشورهاي ضعيف و مسلمان و چپاول ذخاير آنها و گسترش روابط مبتني بر احترام متقابل و حسن همجواري وحدت مسلمين و مستضعفين جهان را ضروري مي شمرد و آن را تنها عامل و رمز پيروزي و بقاي هر امتي مي دانست و بنابراين بر ايجاد وحدت تاكيد فراواني مي نمود.
4ـ لوازم و امكانات وحدت
هر آرمان و هدفي لوازمي دارد كه بدون آنها تحقق ناپذير است و علاوه بر اينكه براي نيل به آرمان و اهداف بايستي امكانات مورد نياز نيز فراهم شود تا آرمان و اهداف در حد آمال و آرزو باقي نماند، بلكه بوسيله اين امكانات مورد نياز انسان به اهداف خود و سر منزل مقصود برسد. انديشه وحدت امام خميني نيز آرمان امام، و داراي لوازمي بود كه امكانات تحقق آن بايد فراهم مي گرديد. ضروري ترين مساله د راين رابطه عدالت است زيرا "عدالت لازمه توحيد است" و براي ايجاد وحدت اسلامي، بايستي عدالت اسلامي به عنوان زمينه اصلي وحدت گسترش يابد. زيرا در جهان پر ظلم و داد و هر جامعه ظلمانه اي، وحدت هرگز تحقق نخواهد يافت، امام مي فرمودند كه "انبياي عظام سلام اللّه عليهم از آدم تا خاتم تشريف آوردند... براي اينكه پرچم توحيد را و عدالت را در بين ملتها برپا كنند."38
استقلال و آزادي از ديگر لوازم وحدت است و حتي مي توان گفت استقلال عمل كشورهاي اسلامي از مهمترين آنهاست. زيرا "... وقتي ما مي توانيم در مقابل همه دنيا بايستيم بگوئيم ما نه طرف "مغضوب عليهم" مي رويم، نه طرف "ضالين"، نه طرف غرب مي رويم، نه طرف شرق مي رويم، وقتي ما مي توانيم اين طور باشيم و به صراط مستقيم عمل بكنيم كه همه مان با هم باشيم، همه يد واحده باشيم."39
مي دانيم كه انسان ها به طور فطري شعبه شعبه و در فرقه هاي مختلف آفريده شده اند و داراي عقايد و سلائق گوناگوني مي باشند. مسلمانان نيز بر اين اساس داراي عقايد و نظرات متفاوتي مي باشند كه اين اختلاف عقيده موجب تنش ها و درگيري هاي زيادي مابين آنها شده است. اما از نظر امام خميني اختلاف عقيده نبايد مانع وحدت شود و مي توان با داشتن عقايد متفاوت، وحدت نيز داشت: "عقايد مختلف اسباب اختلافات خارجي چرا بشود."40 بنابراين همه انسانها و به تبع آن همه مسلمانان بايد عقايد و سلائق شخصي و فرقه اي و نژادي و... خود را ناديده گرفته و با تاكيد بر اصول مشترك انساني و اسلامي خود، حول محور توحيد اعتصام به حبل اللّه نمايند تا زمينه هاي پياده شدن مقاصد اسلام و حاكميت همه جانبه اسلام فراهم گردد. بفرمودؤ امام راحل(ره) "پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه هاي اقتصادي آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايه داري غرب و اشتراكي شرق بدون حاكميت همه جانبه اسلام ميسر نيست و ريشه كن شدن آثار سوء و مخرب آن چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حكومت الهي همچون جمهوري اسلامي نيازمند به زمان باشد، ولي ارايه طرح ها و اصولاً تبيين جهت گيري اقتصاد اسلام در راستاي حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومي آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادي انسان از اسارت فقر و تهيدستي بشمار مي رود."41
امام خميني براي تحقق آرمان وحدت خويش از امكانات موجود بهره مي جست و حتي امكانات جديدي را فراهم مي نمود، يكي از اين امكانات مساله فلسطين و اشغال آن توسط رژيم اشغالگر قدس يعني اسرائيل بود كه اعتقاد تشكيل "اسرائيل بزرگ يعني از نيل تا فرات"42 را در سرداشت و براي تحقق اين خواست منحوس خود به كشورهاي اسلامي تجاوز مي نمود و مسلمانان ساكن اين سرزمين را كشتار مي نمود و يا از خانه و كاشانه خود آواره مي كرد. امام براي مقابله با خوي تجاوزگري و خونخواري رژيم اشغالگر قدس و محو اسرائيل از صحنه روزگار، آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را به عنوان روز جهاني قدس اعلام نمود تا همه مسلمانان در يك روز بر عليه اسرائيل به حركت و خروش درآيند.
"... من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم(ص) مي دانم و روزي است كه بايد ما، تمام قواي خودمان را مجهز كنيم و مسلمين از آن انزوايي كه آنها را كشانده بودند، خارج شوند و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بايستند و ما در مقابل اجانب با تمام قوا ايستاده ايم و نخواهيم اجازه داد كساني ديگر در ممالك ما دخالت كنند و مسلمين نبايد اجازه بدهند كه كسان ديگر در ممالكشان دخالت كنند."43
امام(ره) آزادسازي قدس را تكليف همه مسلمانان مي دانستند "...اصولاً اين تكليف همه مسلمين است كه قدس را آزاد كنند و شر اين جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامي قطع كنند." 44 كه اين امر جز با اتحاد همه مسلمين امكان پذير نمي باشد.
مراسم سالانه حج ابراهيمي از ديگر امكاناتي بود كه امام براي تحقق وحدت امت اسلامي از آن بهره گرفت و مراسم برائت از مشركين را كه مي رفت به حافظه تاريك تاريخ و فراموشي ابدي سپرده شود دوباره احيأ نمود. تا همه حجاج از هر كشوري كه باشند: سياه و سفيد، آسيايي و افريقايي، اروپايي و آمريكايي، شيعه و سني و ... با شركت در راهپيمايي برائت از مشركين گوشه كوچكي از وحدت امت اسلامي را جلوه گر سازند و با اجتماع در كنار همديگر، از امور مسلمين و دردها و آلام آنها آگاه شده و براي رسيدگي به اين دردها چاره جويي كنند و توجه داشته باشند "... كه مكه معظمه و شاهد مشرفه آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت پيامبر اكرم است...".45
"اين كنگره سراپا سياست كه به دعوت ابراهيم و محمد صلي اللّه عليهما و آلهما برپا مي شود و ازهر گوشه دنيا و از هر فج عميق در آن اجتماع مي كنند براي منافع ناس است و قيام به قسط است و در ادامه بت شكنيهاي ابراهيم و محمد است و طاغوت شكني ها و فرعون زدودن هاي موسي است. و كدام بت به پايه شيطان بزرگ و بت ها و طاغوتهاي جهانخوار مي رسد كه همه مستضعفان جهان را به سجده خود و ستايش خويش فرا خوانند و همه بندگان آزاد خداي تعالي را بنده فرمانبردار خويش دانند؟"46
بنابراين امام(ره)استقلال ، آزادي و عدالت را لازمه و زمينه ساز وحدت اسلامي و همه مستضعفين جهان مي دانست و اصولاً اختلاف عقيده را مانع تحقق وحدت تلقي نمي كرد و براي پياده شدن مقاصد اسلام و حاكميت همه جانبه آن وحدت را تنها وسيله ممكن مي دانست و براي جامه عمل پوشانيدن به آرمان وحدت اسلامي از امكاناتي نظير مساله فلسطين و آزادي قدس و مراسم حج و برائت از مشركين كه مورد اتفاق همه فرق و مذاهب اسلامي استفاده مي كرد و مسلمانان جهان را به تفاهم و اتحاد همه جانبه دعوت مي نمود.
پي نوشت :
1. امام خميني. صحيفه انقلاب ، وصيت نامه سياسي ـ الهي رهبر كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران. چاپ چهارم، [تهران]: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، [1368]، ص8.
2. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص91.
3. امام خميني. صحيفه نور، جلد پنجم، ص37.
4. امام خميني. صحيفه نور، جلد ششم، ص169.
5. امام خميني. صحيفه نور، جلد يكم، ص192.
6. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، ص35.
7. امام خميني. صحيفه نور، جلد شانزدهم، ص37.
8و9. امام خميني. صحيفه نور، جلد چهاردهم، ص76.
10. امام خميني. صحيفه نور، جلد دهم، ص72.
11. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص122.
12و13و14. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص203.
15. امام خميني. صحيفه نور، جلد دهم، ص186.
16. امام خميني. صحيفه نور، جلد پنجم، ص24.
17. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، ص128.
18. امام خميني. صحيفه نور، جلد پنجم، ص100.
19. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص46.
20. امام خميني. صحيفه نور، جلد اول، ص129.
21. همان منبع، ص3.
22. امام خميني. صحيفه نور، جلد هفدهم، ص77.
23. امام خميني. صحيفه نور، جلد هشتم، ص278.
24. امام خميني. صحيفه نور، جلد اول، ص175.
25. امام خميني. صحيفه نور، جلد يازدهم، ص186.
26. امام خميني. صحيفه نور، جلد پانزدهم، ص125.
27. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص46.
28. امام خميني. صحيفه نور، جلد هفدهم، ص137.
29. امام خميني. صحيفه نور، جلد ششم، صص123 ـ 122.
30. امام خميني. صحيفه نور، جلد پانزدهم، ص125.
31. امام خميني. صحيفه نور، جلد هفدهم، ص228.
32. امام خميني. صحيفه نور، جلد يازدهم، ص267.
33. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص13.
34. امام خميني. صحيفه نور، جلد دوم، ص259.
35. امام خميني. صحيفه نور، جلد دهم، ص252.
36. امام خميني. صحيفه نور، جلد چهارم، ص199.
37. امام خميني. صحيفه نور، جلد پنجم، صص115 ـ 114.
38. امام خميني. صحيفه نور، جلد هفدهم، ص77.
39. امام خميني. صحيفه نور، جلد نوزدهم، ص194.
40. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، ص34.
41. همان منبع، ص128.
42. امام خميني. صحيفه نور، جلد هيجدهم، ص101.
43. امام خميني. صحيفه نور، جلد هشتم، صص234 ـ 233.
44. امام خميني. صحيفه نور، جلد چهارم، ص31.
45. امام خميني. صحيفه نور، جلد بيستم، ص132.
46. همان منبع، ص18.
ادامه دارد ......