مقدّمه [1]
نى را با واصلان كامل و كاملان مكمّل كه از خود و خلق فانى [2] شده اند و بحق باقى گشته، مناسبتى تمام است. امّا از روى اسم: زيرا كه اين كلمه در بعضى مواضع بمعنى نفى استعمال مى يابد[3] و ايشان نفى وجود عارضى خود كرده اند و به عدميّت اصلى بازگشته، امّا از روى ذات: زيرا كه همچنان كه نى [4] از خود تهى شده است و هرچه در[5] صورت بوى مضافست از نغمات و الحان فى الحقيقة صادر از صاحب وى است نه از وى. همچنين اين طايفه عليّه بالكلّيّه از وجود خود خالى شده اند و هرچه بديشان منسوبست از افعال و اخلاق و اوصاف، كمالات [6] حضرت حق است سبحانه كه در ايشان ظاهر شده است و ايشان را مرتبه مظهريّت بيش نيست و لهذا قال الحضرة المولويّة[7] في مفتتح كتاب [8] المثنوىّ مشيرا الى نفسه و امثاله الفانين فى الحقّ و الباقين به قدّس اللّه اسرارهم.
-------------------------------------------------
[1] ص، م، چ: تمهيد
[2] م: خالى
[3] ص، چ: مى يابد
[4] چ: نى همچنان كه
[5] ص: به صورت؛ م:- در
[6] چ: و كمالات از
[7] چ: المولوى
[8] ص، م، چ: كتابه