غلو و غالیان
در دنیاى اسلام فرقه هایى پدید آمده اند که درباره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله یا ائمه اهل بیت علیهم السلام راه غلو را پیموده و علماى اسلامى - اعم از شیعه و اهل سنت - آنان را مرتد و کافر دانسته اند. مؤلف کتاب «الفرق بین الفرق» باب جداگانه اى از کتاب خود را به غالیان اختصاص داده و گفته است: «باب چهارم از ابواب این کتاب در بیان فرقه هایى است که به اسلام نسبت داده شده اند، ولى در واقع از امت اسلامى نیستند»، آنگاه 20 فرقه از آنان را نام برده است. (الفرق بین الفرق، ص 230- 233)
اسفرایینى نیز باب سیزدهم از کتاب خود را به ذکر فرقه هاى غلات اختصاص داده است. (التبصیر فى الدین، ص 123)
فرقه هایى که در این دو کتاب، و نظایر آن آمده، منقرض شده اند، و بیان تاریخ و سرگذشت آنان فایده چندانى نخواهد داشت، ولى لازم است ویژگى هاى کلى غلو و غالیان و موضع ائمه اهل بیت علیهم السلام و علماى شیعه را درباره آنها یادآور شویم، آنگاه به معرفى برخى از فرقه هایى که هم اکنون در جهان اسلام یا ممالک دیگر وجود دارند و از غلات به شمار مى روند بپردازیم.
غلو چیست؟
شیخ مفید -رحمه الله- در تعریف غلو چنین گفته است: «غلو در لغت گذشتن از حد و خارج شدن از اعتدال است. خداوند متعال نصارى را از غلو درباره حضرت مسیح -علیه السلام- نهى کرده و مى فرماید: «یا اهل الکتاب لا تغلوا فى دینکم و لا تقولوا على الله الا الحق » . (نساء / 171)
آنگاه درباره غلات و مفوضه چنین گفته است: «غلات گروهى از متظاهرین به اسلامند که امیر المؤمنین و امامان و فرزندان او را به الوهیت و نبوت توصیف کردند، و در حق آنان از حد اعتدال تجاوز کردند، و مفوضه عده اى از غلات اند، و تفاوت آنها با غلات در این است که ائمه را حادث و مخلوق دانسته و گفته اند خداوند آنان را آفریده و امر خلق را به آنها تفویض کرده است » . (تصحیح الاعتقاد، ص 109)
علامه مجلسى -رحمه الله- مظاهر غلو را در اعتقاد به امور زیر برشمرده است:
1- الوهیت پیامبر و ائمه طاهرین علیهم السلام.
2- در معبودیت یا خالقیت و رازقیت شریک خدایند.
3- حلول خداوند در آنها یا اتحاد خداوند با آنان.
4- آنان بدون وحى و الهام الهى، از غیب آگاهند.
5- نبوت درباره ائمه طاهرین علیهم السلام.
6- تناسخ ارواح ائمه در بدنهاى یکدیگر.
7- با معرفت آنان، اطاعت خداوند و ترک معصیت الهى لازم نیست. (بحار الانوار، ج 25، ص 346)
موضع ائمه اهل بیت درباره غالیان
امامان شیعه با شدیدترین وجه غلو را مردود دانسته و غالیان را نکوهش و تکفیر کرده اند. علامه مجلسى -رحمه الله- حدود 100 روایت از آنان را در این باره در کتاب بحارالانوار نقل کرده است که سه نمونه را یادآور مى شویم:
الف: امام على علیه السلام فرموده است: «اللهم انى برىء من الغلاه کبرائه عیسى بن مریم من النصارى، اللهم اخذلهم ابدا و لا تنصر منهم احدا».(بحارالانوار، ص 365)؛ خداوندا: من از غلات بیزارى مى جویم، همان گونه که عیسى بن مریم از نصارى بیزارى جست. خدایا آنان را خوار گردان، واحدى از آنها را یارى مکن.
ب: امام صادق علیه السلام فرموده است: «احذروا على شبابکم الغلاه لا یفسدوهم فان الغلاه شر خلق الله، یصغرون عظمه الله و یدعون الربوبیه لعباد الله ».(بحارالانوار، ص 296)؛ بر جوانان خود از خطر غلات بر حذر باشید، مبادا عقیده آنان را تباه سازند، زیرا غلات بدترین خلق خدایند، عظمت خدا را کوچک نشان داده و براى بندگان خدا دعوى ربوبیت مى کنند.
ج: در جاى دیگر از معاشرت با غلات نهى کرده و فرموده است: «لا تقاعدوهم و لا تؤاکلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تؤارثوهم ».(بحارالانوار، ص 296)
علماى امامیه و تکفیر غلات
علماى امامیه نیز با شدت غلات را نکوهش و تکفیر کرده اند. شیخ صدوق -رحمه الله- در این باره مى گوید:
«اعتقاد ما درباره غلات و مفوضه این است که آنها کافرند، و بدتر از یهود و نصارى و مجوس و قدریه و حروریه و دیگر فرقه هاى گمراهند» . (الاعتقادات فى دین الامامیه، ص 71)
شیخ مفید نیز آنان را گمراه و کافر دانسته و تاکید کرده است که ائمه اهل بیت علیهم السلام به کفر و خروج آنها از اسلام حکم کرده اند. (تصحیح الاعتقاد، ص 109)
علامه مجلسى -رحمه الله- پس از ذکر اقسام و مظاهر غلو، گفته است:
«اعتقاد به هر یک از آنها سبب الحاد و کفر و خروج از دین است، چنانکه ادله عقلیه و آیات و اخبار بر آن دلالت مى کند، و اگر احیاناً در روایات، حدیثى یافت شود که موهم یکى از اقسام غلو باشد، باید تاویل شود، و اگر قابل تاویل نباشد، از افترائات غالیان است. (بحار الانوار، ج 25، ص 346)
اصل اعتدال را رعایت کنیم
همان گونه که غلو در حق پیامبران، امامان و اولیاى الهى نادرست و مایه کفر و الحاد است، زیاده روى در نسبت غلو و غالى دانستن افراد نیز نادرست و بهتان خواهد بود، چنانکه برخى اعتقاد به علم غیب درباره اولیاى خاص خداوند، و یا عصمت درباره غیر پیامبران و قدرت آنان بر انجام معجزات و کرامات را از مصادیق غلو در دین انگاشته اند، و گاهى شیعه را که مقامات مزبور را در حق ائمه اهل بیت قائل است، متهم به غلو کرده اند.
این عقیده هیچگونه دلیل عقلى و نقلى ندارد، بلکه اصول عقلى و نصوص دینى بر خلاف آن دلالت مى کند. و لذا علماى اسلامى- اعم از شیعى و سنى- براى اولیاى الهى به کرامت و علم غیب و مانند آن عقیده داشته اند. در صحیح بخارى و مسلم از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت شده که بر محدث بودن عده اى از انسانها که پیامبر نبوده اند تصریح کرده است. (صحیح بخارى، ج 3، ص 295، صحیح مسلم، ج 4، ص 1864، کتاب فضائل الصحابه)
سعد الدین تفتازانى پس از بیان اینکه ظهور کارهاى خارق العاده از اولیاى خداوند از نظر عقلى ممکن است، به آنچه در قرآن کریم درباره حضرت مریم -سلام الله علیها- و آصف بن برخیا وارد شده و نیز آنچه درباره کرامات صحابه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خصوصاً على علیه السلام نقل شده، بر وقوع آن استدلال کرده و گفته است:
«ظهور کرامات اولیا از نظر وضوح، بسان ظهور معجزات پیامبران است» .(شرح المقاصد، ج 5، ص 74- 75)
بدین جهت، شیخ مفید -رحمه الله-، کسانى را که علم غیب را درباره ائمه اهل بیت علیهم السلام انکار کرده و گمان کرده اند که آنان در احکام دینى به رأى و ظنّ خویش عمل مى کرده اند، مورد انتقاد قرار داده و این عقیده را تقصیرى آشکار در حق آنان دانسته است. (تصحیح الاعتقاد، ص 109)
بنابر این مقتضاى ایمان و انصاف این است که آنچه را از فضایل و کمالات و معجزات درباره ائمه طاهرین علیهم السلام نقل شده است- جز آنچه با ضروریات دین و براهین قطعى و محکمات قرآن و احادیث مسلم اسلامى منافات دارد- پذیرا شویم. ( بحار الانوار، ج 25، ص 347)