مسیح علیه السلام در عهد عتیق/بخش اول
مقدمه
اصل نبوّت برای معتقدان به تورات و تلمود(1) امری مسلّم است. اساس ایمان دانشمندان یهود این است که خداوند اراده و خواست خود را به وسیله سخنگویانی از میان خود مردم، که پیامبر خوانده می شوند، به انسان ها اطلاع داده است. در مقابل، انسان ها موظّف و مکلّف به انجام خواست و اراده او هستند.
کلمه «نبوت» در کتاب مقدس دارای معانی متفاوتی است. در قاموس کتاب مقدس چنین آمده است: «نبوّت لفظی است که مقصود از آن اخبار از خدا و امورات دینیه به تخصیص اخبار از امور آینده است.»(2) این کلمه به معنای سخنگو و بازگوینده سخن هم به کار رفته است.(3) علاوه بر آن، در مورد جادوگران و مزدبگیرانی که می توانستند آینده افراد را حدس بزنند نیز استعمال شده است.(4) در متون قدیمی تر عهد عتیق،(5) «نبوّت» بیش تر به معنای برانگیختن، الهام گرفتن و انذار دادن است،(6) ولی در متون بعدی به معنای فرمان دادن و بیش از همه، به معنای پیش گویی و اخبار از آینده است، به گونه ای که نبوّت و پیش گویی با هم آمیخته شده اند. این پیشگویی ها سبب جلب اعتماد مردم به نبی می شد و نبی نیز از همین عامل برای جلب مردم به خداشناسی و ایجاد ترس از ارتکاب گناه و تقویت روحیه مؤمنان بهره می گرفت.(7) بعضی از پیشگویی ها آمیخته ای از وعد و وعید و یا به صورت تفسیر عباراتی بود که بر تقوی و نیکوکاری دلالت می کرد.(8)
آنچه در طول تاریخ نبوّت انبیای بنی اسرائیل فوق العاده دارای اهمیت بوده تأکید بر دو مطلب است:
1 یکتاپرستی
از مهم ترین وظایف انبیای الهی اعلام توحید، ترویج یکتاپرستی و مبارزه با بت و بت پرستی بوده است. انبیای بنی اسرائیل از همان ابتدا و پس از آن، در طول تاریخ، به این وظیفه خطیر خود جامه عمل پوشانده اند.(9)
در عصری که فراعنه مصر به پرستش ربة النوع ها مشغول بودند، در یونان، خدایان المپ سلطه مطلق داشتند؛ در بابل، مردوخ در رأس خدایان دیگر حکومت می کرد؛ در سرزمین کنعان فینیقی، بعل پرستش می شد و بت و بت پرستی با اشکال متنوع در همه جا رواج داشت، حضرت ابراهیم علیه السلام صلای یکتاپرستی در داد و خدای یگانه را به عنوان سلطان زمین و آسمان مطرح کرد.(10) ظاهر شدن یهوه بر حضرت ابراهیم علیه السلام و پیمان یکتاپرستی او اجتماع دینی جدیدی را بنیان نهاد، ولی البته کارها به سادگی پیش نرفت.
پس از حضرت ابراهیم، علیه السلام قوم یهود به مصر مهاجرت کردند و در دوران حضرت موسی علیه السلام به فلسطین بازگشتند. بدآموزی های همسایگان و خرافات زمان اقامت در مصر، تغییرات بسیاری در اعتقادات آن ها به وجود آورد. لذا، لازم بود یک بار دیگر تصفیه شوند. از این رو، حضرت موسی علیه السلام شارع و بانی مذهب، در کوه طور ده فرمان دریافت داشت. نخستین فرمان این بود: «تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.»(11) این پایه و اساس اجتماع جدیدی بود که تنها بر پایه فکری «وجود خدای یکتا» بنا نهاده می شد. دعوت به یکتاپرستی در فرازهای بعدی صراحت بیش تری به خود گرفت: «ای اسرائیل، بشنو! یهوه خدای ما، یهوه واحد است. پس یهوه، خدای خود، را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما.»(12) این سخنان به منزله شهادت نزد آن قوم است و همه روزه غالبا آن را تکرار می کنند و در هنگام مرگ میّت تلقین می نمایند.(13)
دعوت به توحید و یکتاپرستی در سراسر دوران نبوّت اسرائیل ادامه یافت، به خصوص توسط اشعیای نبی علیه السلام مورد تأکید قرار گرفت: «خداوند به مسیح خود، کورش، چنین می گوید: ... من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نیست. من کمر تو را بستم، هنگامی که مرا نشناختی تا از مشرق آفتاب و مغرب آن بدانند که سوای من احدی نیست. من یهوه هستم و دیگری نی؛ پدید آورنده نور و آفریننده ظلمت؛ صانع سلامتی و آفریننده بدی. من، یهوه، صانع همه این چیزها هستم، دیگری نیست.»(14) همچنین در اشعیاء می خوانیم: «زیرا من قادر مطلق هستم و دیگری نیست، خدا هستم و نظیر من نی. آخر را از ابتدا و آنچه را که واقع نشده از قدیم بیان می کنم و می گویم که اراده من برقرار خواهد ماند.»(15) و «بدانید تنها من خدا هستم و خدای دیگری غیر از من نیست. می میرانم و زنده می سازم، مجروح می کنم و شفا می دهم و کسی نمی تواند از دست من رهایی بخشد؛ من که تا ابد زنده هستم.»(16) «من اول هستم و من آخر هستم و غیر من خدایی نیست.»(17)
2 بشارت به منجی
پس از توحید و یکتاپرستی و شاید در حدّ آن، آنچه در طول تاریخ انبیای بنی اسرائیل فوق العاده مورد تأکید بوده بشارت به «منجی» است. یهودیان معتقدند که او برای بنی اسرائیل آینده فرحبخش ایجاد خواهد کرد. تلمود صدها بار به ماشیح(18) و مأموریت او اشاره کرده است.(19) این امر تا بدان حد مورد عنایت بوده است که هدف بعثت انبیای بنی اسرائیل را منحصر در بشارت به منجی و آینده مطلوبی که او فراهم خواهد کرد، می داند: «کلیه پیامبران فقط درباره خوشی های دوران ماشیح و سعادت توبه کاران نبوّت کرده اند.»(20)
اعتقاد یهود بر این است که ظهور حضرت مسیح علیه السلام و فعالیت های او درباره بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر قسمتی از نقشه خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است: «پیش از آن که عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد: تورات، توبه، باغ عدن، جهنم، اورنگ جلال الهی، بیت همیقداش و نام "ماشیح".»(21) آنان همچنین معتقدند: «از آغاز خلقت عالم، پادشاه "ماشیح" به دنیا آمد؛ زیرا (لزوم وجود او) حتی پیش از آن که جهان آفریده شود، به ذهن (خداوند) خطور کرد.»(22) بنابراین، با آن که پیوسته منتظر ظهور «ماشیح» بوده اند، لکن امید به ظهور او هنگام بدبختی های ملی شدت می یافته است. وقتی ظلم و تعدّی یک دولت فاتح، که ملت اسرائیل را زیر سلطه خود داشت، غیرقابل تحمل می شد، یهودیان از روی غریزه به پیشگویی های کتاب مقدس درباره ظهور حضرت مسیح علیه السلام توجه می کردند.
یوسفوس، مورخ مشهور یهود، در تاریخ خود شرح داده است که چگونه در سال های پیش از خرابی بیت المقدس افرادی ادعا می کردند که همان نجات دهنده ای هستند که انبیا ظهور او را از پیش خبر داده اند. یکی از این افراد، برکوخوا(Barkokhva) است که بعضی او را برکوزیوا (Barkoziva) نامیده اند. وی رهبر شورش یهودیان علیه رومیان بود. ربی عقیوا او را ماشیح خوانده است.(23)
منبع: فصلنامه معرفت، شماره 23 , پور محمد، محسن
-------------------------------------
پی نوشت:
1 کلمه «تَلمُود» به معنای «آموزش» از کلمه عبری «لامد» به معنای «یاد داد» با واژه عبری «تَلمَذَ، یُتَلْمِذ، تلْمَذَةً» همریشه است. در اصطلاح، «تَلْمُود» به کتابی بسیار بزرگ که احادیث یهود را در بر دارد، اطلاق می شود.
2 هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 873
3 سفر خروج، 7:1 و 4:16 (باب 7، آیه 1 و باب 4، آیه 16)
4 میکای نبی، 3:11
5 کتاب مقدس مسیحیان دارای دو بخش است: عهد عتیق و عهد جدید. عهد عتیق در حقیقت، کتاب آسمانی یهودیان است که مسیحیان برای آن احترام قائل شده و آن را در آغاز کتاب خود قرار داده اند. یهودیان، که عهد جدید را انکار می کنند، بخش مورد اعتقاد خود را «عهد» می نامند. عهد عتیق مشتمل بر 39 کتاب و عهد جدید مشتمل بر 27 کتاب است.
6 قاموس نبی، 3:8 و شماره های بعد
7 تواریخ ایام، کتاب دوم، 15:8
8 اشعیاء: 10:16، 17
9 برخی از مورخان ادیان در این که یهودیان از ابتدا موحّد بوده اند، تردید کرده و گفته اند که یهودیت از بدو تکوّن، قایل به وحدت خداوند نبوده است، بلکه در طول قرون متوالی در این دین کثرت به وحدت تبدیل شده و از قرن ششم پیش از میلاد، که اشعیای نبی بر وحدت خداوند تأکید کرده، در دین یهود بر آن پافشاری شده است. علاوه بر آن، کتاب دیگری که نشان دهد یهودیان از ابتدا قایل به وحدت خداوند بوده اند، نداریم. ولکن کلام آقای اون دست نیست. (ر. ک. به: of Deity Owen, Concepts)
10 پیدایش، 24:3
11 خروج، 20:3
12 خروج، 4:6
13 محمود رامیار، بخشی از نبوت اسرائیلی و مسیحی، ص 65
14 اشعیاء، 45:1 8 و 18
15 اشعیاء، 46: 9، 10
16 تثنیه، 32:4
17 اشعیاء، 44:6
18 واژه عبری «ماشیح» به معنای «مسح شده» می باشد. این کلمه لقب پادشاهان بنی اسرائیل بود. بر اساس یک سنّت پیامبران در حضور جمع اندکی روغن بر سر پادشاهان می مالیدند و بدین شیوه، نوعی قداست برای آن ها پدید می آمد. معادل یونانی «ماشیح»، کریستوس، به همین معناست. یهودیان به جای واژه مسیح همان تعبیر «ماشیح» را به کار می برند تا انکار خود را از حضرت عیسی مسیح علیه السلام نشان دهند.
19 ر.ک.به: 1. کهن، گنجینه ای از تلمود، ترجمه فریدون گرگانی، تطبیق با متن عبری یهوشوع، نتن الی (تهران: یهودا حی، 1350)، ص 352
20 گنجینه ای از تلمود، ص 142 و 370
21 گنجینه ای از تلمود، ص 352؛ منظور از بیت همیقداش، بیت المقدس است.
22 الی 23. گنجینه ای از تلمود، ص 352؛ ص 354؛ 354 به بعد؛ ص 354؛ ص 355.
افزودن دیدگاه جدید