تولد حضرت عیسی (علیه السّلام)
حضرت عیسی (علیه السّلام) تولدی منحصر به فرد و شگفت انگیز داشته اند. مادرشان حضرت مریم (سلام الله علیها) دختر حنا و عمران بود. حنا، مریم (سلام الله علیها) را از همان ابتدا به معبد سپرد و او نیز تحت اشراف حضرت زكریا (علیه السّلام) دختری پاكدامن، مؤمن، متقی و پرهیزكار پرورش یافت. مریم (سلام الله علیها) همچنان در معبد به سر می برد تا آنكه روزی جبرائیل (علیه السّلام) از جانب حق تعالی پیام آورد كه:
«ای مریم خداوند تو را به كلمه ای (وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت می دهد كه نامش مسیح عیسی پسر مریم است در حالی كه در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهی) است»[1]
مریم شگفت زده شد، بر خود لرزید و چنین گفت: «پروردگارا ممكن است فرزندی برای من باشد در حالیكه انسانی با من تماس نگرفته است؟! فرمود:
«خداوند اینگونه هر چه را بخواهد می آفریند؛ هنگامی كه چیزی را مقرر دارد (و فرمان هستی آنرا صادر كند) فقط به آن می گوید موجود باشد، آن نیز فوراً موجود می شود»[2]
در كتب و منابع، روایات فراوانی در چگونگی تولد حضرت عیسی (علیه السّلام) بیان شده كه كتاب تاریخ پیامبران تألیف علامه مجلسی از آن جمله است.[3]
پس از آنكه حضرت مریم (سلام الله علیها) حامله شد، در خلوت خویش نه تنها ترس و ناراحتی از تهمتهای آینده او را نگران كرده بود، بلكه تنهائی وضع حمل بدون دوست و یاور او را نیز می آزرد. در این حالات صدائی شنید كه می گفت:
«غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است»[4]
این صدای فرزند او عیسی (علیه السّلام) بود كه می گفت:
«و این تنه نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازه ای بر تو فرو می ریزد (از این غذای لذیذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار و هرگاه كسی از انسانها را دیدی (با اشاره) بگو من برای خداوند رحمن روزه ای نذر كرده ام؛ بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمی گویم (و بدانكه این نوزاد خودش از تو دفاع خواهد كرد)»[5]
مریم (سلام الله علیها) ابتدا از نگرانی و ترس از خدا آرزوی مرگ می كرد؛ امّا به او اطمینان داده شد كسی كه این مولود مقدس را به او داده پشتیبانی و دفاع از او را نیز به عهده خواهد داشت. پس مریم (سلام الله علیها) عیسی را نزد قوم خود برد. قوم او با دیدن مریم (سلام الله علیها) و نوزاد همراهش شگفت زده شدند. گروهی او را سرزنش و ملامت كردند و گروهی نیز در تقوای مریم (سلام الله علیها) شك كردند. بعضی گفتند:
«ای مریم كار بسیار عجیب و بدی انجام دادی»[6]
و بعضی گفتند: «ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدكاره ای»[7]
مریم (سلام الله علیها) به فرمان حضرت حق سكوت كرد و به عیسی (علیه السّلام) اشاره نمود تا آنها جوابشان را از كودك بگیرند و این كار باعث تعجب بیشتر آنها شد و گفتند تو ما را مسخره می كنی. ما چگونه با كودكی كه در گهواره است، سخن بگوئیم.[8]
در این هنگام كودك زبان به سخن گشود و گفت:
«من بنده خدایم، او كتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا (هر جا كه باشم) وجودی پربركت قرار داده و تا زمانی كه زنده ام مرا به نماز و زكات توصیه كرده است و مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است و سلام (خدا) بر من در آن روز كه متولد شدم و در آن روز كه می میرم و از آن روز كه زنده برانگیخته خواهم شد»[9]
عیسی در دفاع از مادر با عالیترین شكل ممكن و منطقی ترین روش گفتار، موضوع را از همان ابتدا تغییر می دهد و به جای هر سخنی به معرفی خود می پردازد.[10]
پیامبری حضرت عیسی (علیه السّلام)
حضرت عیسی از جانب پروردگار به نبوت برگزیده شد و چون دیگر پیامبران ادامه دهنده رسالت عظیم هدایت و راهبری بشر بود. خداوند متعال در آیۀ زیر ویژگیهای حضرت عیسی (علیه السّلام) را به عنوان یك پیامبر چنین می فرماید:
«یاد كن نعمتی را كه به تو و مادرت بخشیدم. زمانی كه تو را با روح القدس تقویت كردم؛ كه درگهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن می گفتی و هنگامی كه كتاب و حكمت و تورات و انجیل را به تو آموختم و هنگامی كه به فرمان من از گِل، چیزی به صورت پرنده می ساختی و در آن می دمیدی و به فرمان من پرنده ای می شد و كور مادر زاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا می دادی و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده می كردی و هنگامیكه بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن موقع كه دلایل روشن برای آنها آوردی. ولی جمعی از كافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشكار نیست»[11]
این آیه علاوه بر بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی (علیه السّلام) به عنوان پیامبر، به مسأله تربیت الهی هر پیامبر صاحب رسالت از ابتدای تولد اشاره می كند.[12]
عروج حضرت عیسی (علیه السّلام)
گرایش روز افزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیه السّلام) ، وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد كشتن عیسی (علیه السّلام) امپراطور روم را با خود همراه كردند، ولی با مشیت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلكه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیه السّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند.[13] قرآن كریم داستان كشتن حضرت عیسی (علیه السّلام) را چنین نقل می كند:
«و گفتارشان كه: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را كشتیم، در حالیكه نه او را كشتند و نه بردار آویختند؛ لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانی كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می كنند؛ و قطعاً او را نكشتند؛* بلكه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حكیم است.»[14]
در حدیث موثقی از حضرت رضا (علیه السّلام) منقول است كه:
«مشتبه نشد امر كشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم به غیر از عیسی بن مریم كه او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض كردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...»[15]
البته نسبت به وفات حضرت عیسی (علیه السّلام) اختلاف نظر وجود دارد و لذا مرحوم مجلسی بعد از ذكر آیه 55 آل عمران كه دربارۀ حضرت عیسی (علیه السّلام) «توّفی» به كار برده شده می فرماید: در تفسیر این آیه بعضی گفته اند «توّفی» به معنی مرگ است و خداوند اول او را می میراند و بعد از سه ساعت او را زنده كرده و به آسمان می برد و بعضی گفته اند كه مردن آن حضرت بعد از آمدن، زمین در آخر الزمان خواهد بود.[16]
وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی (علیه السّلام) بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود كه در این راستا بیشترین زحمتها را متحمل شدند و موفقیتهای زیادی را نیز كسب كردند؛ ولی متأسفانه بعضی از شاگردان ایشان همچون پلوس اولین انحرفات را در دین مسیح به وجود آوردند كه بهترین آن اعتقاد شرك آمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی (علیه السّلام) بود كه طبق بعضی تحلیلها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیین های هنری بوده است.[17]
*********************************************
پی نوشت ها :
[1] . 45، آل عمران.
[2] . 47، آل عمران.
[3] . مجلسی، محمد باقر؛ تاریخ پیامبران و بعضی از قصه های قرآن (حیوة القلوب ج 2) تحقیق سید علی امامیان، انتشارات سرور، 1380 ه. ش، چاپ چهارم.
[4] . 24، مریم.
[5] . 26 و 25، مریم.
[6] . 27، مریم.
[7] . 28، مریم.
[8] . 29، مریم.
[9] . 33 و 30، مریم.
[10] . پور میر، میر جلال؛ داستانهائی از پیامبران (6)، حضرت عیسی (ع)، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، 1374 ه . ش، چاپ دوم، ص 19.
[11] . 110، مائده.
[12] . بهشتی، احمد؛ عیسی (علیه السّلام) پیام آور اسلام، انتشارات اطلاعات، 1373، ه.ش، چاپ اول، ص 268.
[13] . داستانهائی از پیامبران (6) حضرت عیسی (علیه السّلام) ، ص 38.
[14] . 158 و 157، نساء.
[15] . تاریخ پیامبران و بعضی از قصه های قرآنی ، ص 1193.
[16] . تاریخ پیامبران و بعضی از قصه های قرآنی ، ص 1187.
[17] . توفیقی، حسین؛ آشنائی با ادیان بزرگ، سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) و مؤسسه فرهنگی طه و مركز جهانی علوم اسلامی، شركت چاپ و نشر بازرگانی، 1379 ه. ش، چاپ اول، ص 123 و ص 147.
افزودن دیدگاه جدید