تفاوت حمد و مدح و شکر در قرآن

تعداد کلمات 1326 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تفاوت حمد و مدح و شکر در قرآن
آیت الله جوادی آملی ضمن بیان تفاوت شکر و مدح و حمد، سپاسگزاری از پدر و مادر را از مصادیق شکر الهی برشمرد و گفت: شکر پدر و مادر شرک نیست؛ در حقیقت شکر پدر و مادر به فرمان خدای سبحان است و امتثال فرمان خدا، شکر خدای سبحان به شمار می آید.

تفاوت حمد و مدح و شکر در قرآن

در این نوشتار سعی داریم تفاوت حمد و مدح و شکر در قرآن را بررسی کنیم. با ما همراه باشید تا درباره تفاوت حمد و مدح و شکر در قرآن بیشتر بخوانید.

تفاوت حمد و مدح و شکر در قرآن

آیت الله جوادی آملی حفظه الله در بخشی از تفسیر آیه 151 بقره « فاذکرونى اذکرکم و اشکروا لى و لا تکفرون » در بیان تفاوت شکر و مدح و حمد می گوید: بین شکر و مدح و حمد معمولاً فرقهایی در کتاب های ادبی از نظر مورد و مصداق ذکر کرده اند و امّا دیگران گفته اند: «حمد برای ذات است، مدح، برای صفت است، شکر برای فعل» . یک وقت انسان گوهر ذات یک مبدئی را در اثر اینکه کمال محض است می ستاید؛ ذاتش را حمد می کند صفتش را مداحی می کند، کارش را شکر گزاری می کند؛ چون شکر معمولاً در برابر نعمت است. نعمت، کار خداست.

وی تأکید می کند: صفات خدا را انسان مدح می کند، ذات خدا را حمد می کند و فعل خدا را شکرگزاری می کند؛ چون اگر نعمتی به انسان نرسد شکر نمی کند. شکر در برابر نعمتی است که به انسان می رسد، محدوده اش بسته تر است، برخلافِ مدح که انسان صفتی را مدح می کند، خواه چیزی به انسان برسد، خواه نرسد، یا ذاتی را حمد می کند چیزی به انسان برسد یا نرسد، لذا گاهی خدای سبحان حمد را به ذات نسبت می دهد می گوید: ﴿اَلْحَمْدُ لِلّهِ﴾ [و] گاهی هم به صفت و فعل نسبت می دهد: ﴿رَبِّ الْعالَمِینَ ٭ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ٭ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ ؛ حمدی که برای الله است، غیر از آن حمدی است که برای ﴿رَبِّ الْعالَمِینَ﴾ است، غیر از آن حمدی است که برای «رحمن و رحیم» است، غیر از آن حمدی است که برای ﴿مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ است.

این مفسر قرآن در ادامه در بیان پاداش شکر می گوید: یک وقت خدای سبحان می فرماید: شما اگر شکر کردید من اضافه می کنم، این ناظر به همان است که ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا﴾ ، این را در سوره مبارکه ابراهیم بعنوان پاداش شکر ذکر کرد آیه 7 و 8 سوره ابراهیم: ﴿وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ﴾ ، این اعلان عمومی است؛ فرمود: اگر شکرگزاری کردید، ما نعم را افزوده خواهیم کرد یعنی خود این شکر که عبادت است، نه تنها جزای این شکر را خواهیم داد، آن نعمی که شما به پاس احترامِ آن نعمت شکرگزاری کردید، آن نعمت را هم افزوده می کنیم.

آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه خدای متعال بعض از اوصاف را زمینه پاداش شخصی قرار داد، تأکید می کند: ... [خداوند]فرمود: من شخصاً جزای او را می دهم. اگر کسی شکر برای او ملکه باشد (جزء شاکرین به شمار بیاید)، خدا جزای او را می دهد، امّا نگفت «من به او چه جزا می دهم»، گاهی مثل صابرین می فرماید: ﴿بِغَیْرِ حِسَابٍ﴾ یعنی آن قدر جزا می دهم که به حساب در نمی آید؛ نه من کارم بی حساب است ـ معاذ الله ـ، چون فرمود: ﴿إِنَّا کُلَّ شَى‏ءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾ ؛ نه یعنی حساب نشده به او پاداش می دهم یا بی حساب به او پاداش می دهم، نه، بلکه مراد آن است آن قدر به انسان صابر پاداش می دهیم که به حساب در نمی آید و حساب او را خدای سریع الحساب به عهده دارد، در یک چشم برهم زدن همهٴ مسائل او مطرح است [حل می شود]، آنگاه ﴿إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ﴾ ، گاهی هم دارد ﴿یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بغَیْرِ حِسَابٍ﴾ ، آنجا که دارد بی حساب وارد بهشت بشوید، یعنی برای حساب معطلی ندارید و خدای سریع الحساب حساب شما را بررسی کرد. آنجا که دارد اجر آنها را ﴿بِغَیْرِ حِسَابٍ﴾، می دهیم یعنی آن قدر می دهیم که به حساب در نمی آید؛ به اندازهٴ عمل او ما اجر نمی دهیم، به قدری اجر می دهیم که قابل حساب و شمارش نیست.

وی درباره سرّ عدم ذکر پاداش شاکران می گوید: [خداوند]درباره شاکرین فرمود: ما جزای شاکرین را می دهیم. شاکر اسم فاعل نیست صفت مشبهه است کسی که شاکر است (کسی که این صفت برای او ملکه شد) خدا جزای او را می دهد. در سوره مبارکه آل عمران در دو جا فرمود: ما جزای شاکرین را می دهیم، امّا جزای شاکرین چقدر است؟ خدا می داند.

آیت الله جوادی آملی با تأکید بر سبقت رحمت خدا بر غضب الهی تصریح می کند: ... [خداوند] فرمود: ﴿وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ﴾؛ از باب اینکه رحمتش سابق بر غضب است، وعده را بالصراحه کند و وعید را تلویحاً و ضمناً، وگرنه سیاق اقتضا می کرد که بفرماید «لئن کفرتم لأعذّبنکم»، امّا تعذیب را بالتلویح ذکر می کند، وعده را بالتصریح. درباره وعده بالصراحة فرمود: ﴿لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ﴾، اما درباره وعید نفرمود «لئن کفرتم لأعذبنّکم»، فرمود: اگر کفران نعمت کردید من یک عذاب دردناکی دارم، امّا حالا تعذیب می کنم یا نه، یک مطلب دیگر است این یک هشدار ضمنی است، اعلام خطر ضمنی است؛ نه اعلام خطر رو در رویی و بالمطابقه. گرچه اگر هم بالمطابقه بکند (وعید بالمطابقه داشته باشد) باز خلف وعید مخالف حکمت نیست و محال نیست، گرچه خلف وعده محال است.

وی در ادامه می افزاید:  ممکن است خدای سبحان وعیدی بدهد و اعمال نکند، این به جایی آسیب نمی رساند، امّا خدا میعاد را (وعده را) تخلف نمی کند؛ چون عقلاً و نقلاً محال است، او خلف وعده ندارد نه خلف وعید. حالا اگر وعید کرد (تهدید کرد) فرمود: اگر این گناه را کردید. من شما را عذاب می کنم. خب. شاید نکند، شاید عفو کند اینها چه تصریحش، چه تلویحش در حد یک اعلام خطر است، ولی درباره وعده در حد یک اعلام پیمان است. محال است خدای سبحان خلف وعده بکند. اما خلف وعید هیچ استحاله ای ندارد؛ او عفوّ است، او رحیم است و مانند آن. لذا معمولاً وعده را بالصراحة و وعید را تلویحاً، گاهی هم بالصراحه ذکر می کند در این کریمه فرمود: ﴿وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ﴾ ، آن گاه فرمود: این شکر نعمت، نعمت را هم افزوده می کند و سعی شما هم مشکور خواهد بود.

این مفسر قرآن شکر را یکی از مظاهر حکمت توصیف کرده و می گوید: ...  اگر کسی به مقام شکر برسد به نوبه خود حکیم است؛ وقتی خدای سبحان لقمان را با حکمت می ستاید که ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ﴾ ، آن گاه مسأله شکر را مطرح می کند اگر این ﴿أَنِ اشْکُرْ﴾ تفسیر حکمت باشد یعنی یکی از بارزترین مظاهر حکمت، همان شکرگزاری خدای سبحان است: ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ﴾؛ خب، شکر عبارت از «صرف النعمة فی ما أمر به المنعم» اگر کسی الله را نشناسد که نمی تواند نعم او را در راه او صرف کند، باید الله را بشناسد، احکامش را بشناسد، حِکمش را بشناسد و حلال و حرامش را بشناسد تا آن نعمت را در حلالش صرف کند، پس هم شناخت علمی لازم است، هم کار عملی تا جمعاً بشود شکر، و گرنه انسان که زبانی بگوید «شکراً لله» یا «الحمد لله» که شکر نشد. شکر آن است که نعمت را بجا صرف بکند؛ خب، تا خدا را نشناسد دینش را نشناسد، حلال و حرامش را نشناسد که نمی تواند نعمت را در جای مخصوص خود صرف کند.پس این می شود حکمت: ﴿أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ﴾.

آیت الله جوادی آملی سپاسگزاری از پدر و مادر را از مصداق شکر خدا برشمرده و تأکید می کند: شکر را خدای سبحان بعنوان دستور به انسانها داد، در همین آیه 14 لقمان فرمود: ﴿وَوَصَّیْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِى عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِى وَلِوَالِدَیْکَ﴾، و این شکر پدر و مادر شرک نیست؛ برای اینکه خدا دستور داد ما آنها را احترام کنیم، به فرمان خدا انسان پدر و مادر را حق شناسی می کند و این امتثال فرمان خداست. اگر خدا دستور داد که ما از مجرای نعمت حق شناسی کنیم، این امتثال فرمان خداست، فرمود: ﴿أن اشْکُرْ لِى وَلِوَالِدَیْکَ إِلَىَّ الْمَصِیرُ﴾، و در حقیقت شکر پدر و مادر به فرمان خدای سبحان است و امثال فرمان خدا، شکر خدای سبحان به شمار می آید.

تفاوت حمد و مدح و شکر در قرآن

« برگرفته از بیانات آیت الله جوادی آملی »

Share