نقد این نظریه

نقد این نظریه

 

اشاره

بسیار عجیب است که کسی این عقیده را از مسلّمات و امورِ آشکار به حساب آورد، درحالی که سه نکته آشکار در آیات موجود است که این گونه فهم از آنها را نفی کرده و با آنها در تعارض است:

 

نکته اول- تصریح آیات و روایات بر اعتقاد مشرکان به سودرسانی و زیان رسانی خدایانشان

در اینجا تعداد زیادی از نصوص وجود دارد که بر این نکته تصریح دارد که مشرکان، خدایان خود را منشأ سود و زیان می دانستند. این نصوص را به دو بخش می توانیم تقسیم کنیم:
اول: آیات کریمه
1. إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ (هود: 54)
[چیزی] جز این نمی گوییم که بعضی از خدایان ما به تو آسیبی رسانده اند.
این آیه بر اعتقاد مشرکان به این امر دلالت صریح دارد که خدایانشان به پیامبر خدا، حضرت هود (ع) آسیب رسانده اند.

1- مجموعه التوحید، صص 3 و 4؛ همچنین ر. ک: مجموعه الفتاوی، ابن تیمیه، صص ع 1 و 11 ع.

ص31
2. وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا (مریم: 81)
و به جای خدا، معبودانی اختیار کردند تا برای آنان [مایه] عزت باشد.
این آیه نیز بر این امر دلالت آشکار دارد که مشرکان به عبادت غیر خدا می پرداختند؛ چون خدایان خود را به طور مستقل، منشأ تحقق عزت و پیروزی و به عقیده باطلِ خود، دارای قدرتی خارق العاده می دانستند.
3. إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکُرُوا لَهُ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (عنکبوت: 1 (ع))
واقعاً آنچه را شما سوای خدا می پرستید، جز بتانی [بیش] نیستند و دروغی می سازید. در حقیقت، کسانی را که جز خدا می پرستید، اختیار روزی شما را در دست ندارند. پس روزی را پیش خدا بجویید و او را بپرستید و وی را سپاس گویید؛ که به سوی او بازگردانیده می شوید.
این آیه نیز به این معنا اشاره دارد که آنها معتقد بودند خدایانشان، روزی دهنده هستند. چون معقول نیست به کسی که معتقد است روزی به دست خداست و این آلهه جز واسطه ای در روزی رسانی خدا نیستند، چنین خطاب شود که: «در حقیقت، کسانی را که جز خدا می پرستید، اختیار روزی شما را در دست ندارند. پس روزی را پیش خدا بجویید». در این صورت، مشرکان به راحتی می توانستند این سخن را رد کنند که ما هم می دانیم این خدایان، روزی دهنده نیستند و روزی دهنده فقط الله تعالی است و این خدایان تنها نزد خدا، واسطه می شوند تا به ما روزی دهد.
4. أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ* وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقامٍ* وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ (سوره زمر: 36- 38)
آیا خدا، کفایت کننده بنده اش نیست؟
و [کافران] تو را از آنها که غیر اویند، می ترسانند و هر که را خدا گمراه گرداند، برایش راهبری نیست، و هر که را خدا هدایت کند، گمراه کننده ای ندارد. مگر خدا نیست که نیرومندِ کیفرخواه است؟ و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرده است؟» به یقین خواهند گفت: «خدا». بگو: « [هان] چه تصور می کنید، اگر خدا بخواهد صدمه ای به من برساند؛ آیا آنچه را به جای خدا می خوانید، می توانند صدمه او را برطرف کنند؛ یا اگر او رحمتی برای من اراده کند، آیا آنها می توانند رحمتش را بازدارند؟» بگو: «خدا مرا بس است. اهل توکّل تنها بر او توکّل می کنند».
وجه استدلال به آیه شریفه این است که تصریح می کند مشرکان، رسول خدا (ص) را از خدایان خود می ترساندند. «بغوی» در تفسیر آیه وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ؛ «تو را از آنها که غیر اویند، می ترسانند.» می نویسد:

به این صورت که آنها پیامبر اکرم (ص) را از عواقب مبارزه با بت ها بیم می دادند و به آن حضرت عرضه می داشتند: «یا از ناسزا گفتن به خدایان ما دست برمی داری یا آنان، تو را به آشفتگی یا دیوانگی مبتلا خواهند کرد». (1)
بنابراین، سخن آنان به صراحت بیان می کند که زیان رسانی را به خدایان خود نسبت می دادند.
دوم: روایات
1. «ابن هشام» در «سیره» می نویسد:
یکی از اهل علم برایم نقل کرد که «عمرو بن لحی» برای رسیدگی به برخی از کارهایش از «مکه» به «شام» رفت. وقتی به «مآب» در سرزمین «بلقاء» رسید که در آن روزگار، «عمالیق» در آنجا زندگی می کردند، دید که آنها بت پرست هستند و به آنها گفت: این بت ها چه هستند که آنها را می پرستید؟ گفتند: ما این بت ها را می پرستیم، از آنها باران می خواهیم و آنها به ما باران می دهند. از آنها یاری می خواهیم و آنها ما را یاری می کنند. وی به آنها گفت: آیا یکی از این بت ها را به من می دهید تا آن را به سرزمین عرب ببرم و مردم آن را بپرستند؟ آنها بتی به او دادند که «هبل» نام داشت. وی آن را به مکه آورد و نصب کرد و مردم را به پرستیدن و گرامی داشتنِ آن فرمان داد ....(2)
این سخن مشرکان که گفتند: «از آنها باران می خواهیم و آنها به ما باران می دهند، از آنها یاری می خواهیم و آنها ما را یاری می کنند»، به صراحت دلالت می کند که آنها این اعمال را به خدایان

1- تفسیر بغوی، ج 4، ص 69.
2- سیره ابن هشام، ج 1، صص 94 و 95.

خود نسبت می دادند و این تنها به این دلیل بود که آنها معتقد بودند قدرتی ذاتی در خدایانشان هست که آنها را به این کار قادر می کند.
2. «طبری» در تفسیر سخن خدای تعالی که می فرماید:
وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ؛ «تو را از آنها که غیر اویند، می ترسانند» روایت کرده است:
از «قتاده» نقل است که گفت: «رسول خدا (ص) «خالد بن ولید» را به «شِعبِ یسقام» فرستاد تا بُتِ «عُزّی» را بشکند. خادم بت به او گفت: ای خالد، من تو را از شکستن این بت بر حذر می دارم؛ زیرا او قدرتی دارد که هیچ چیز در برابر او تاب مقاومت ندارد. خالد جلو رفت و با تیشه، بینی آن بت را خرد کرد. (1)
چنان که می بینیم، عبارت راویان نیز تصریح در این معنا است که مشرکان معتقد بودند آن بت به خودی خود دارای نیرویی بوده است، نه از راه کمک گرفتن از یک نیروی دیگر.
3. «سهیلی» در بیان مبدأ قصه بت و بت پرستی در قوم نوح و روایت «بخاری» از این جریان می نویسد:
و طبری همین جریان را ذکر کرده و افزوده که: «سُواع»، پسر «شیث» و «یغُوث»، پسر «سواع» بود همچنین «یعُوق» و «نَسر» که چون هر کدام از آنها از دنیا می رفت، برای بزرگداشتِ مقام دینی آن شخص و اینکه همیشه دعاهایش به اجابت می رسید، مجسمه اش را می ساختند. آنها به این کار ادامه می دادند تا اینکه پس از گذشت چند نسل، فرزندانشان گفتند: پدران ما از این جهت به این مجسمه ها احترام می گذاشتند که آنها به ما روزی می دهند و 

1- تفسیر طبری ج 24، ص 9.

سود و زیانِ ما به دست آنهاست و آنها را به عنوان خدایی برگزیدند. (1)
در توضیح باید گفت که تنافی این نصوص با توحید مشرکان در ربوبیت، واضح و آشکار است؛ زیرا آنها اگر موحد در ربوبیت بودند، معتقد نمی شدند که خدایانشان به آنها سود و زیان می رسانند. زیرا وجود خدایانی که به طور مستقل، منشأ سود و زیان برای مردم باشند، با وحدت مدبّر در عالم منافات دارد

Share