بخش پنجم:

بخش پنجم:

شرایط مجازو غیر مجاز عقد ازدواج

1

کلیات و شرایط لازم در عقد ازدواج

سؤال 350. شرایط عقد ازدواج کدام است؟
جواب: عقد ازدواج شرایطی دارد از جمله:
الف) احتیاط آن است که صیغه آن به عربی صحیح خوانده شود، ولی در صورتی که مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی بخوانند می‌توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وکیل برای خواندن صیغه به زبان عربی واجب نیست، ولی باید لفظی بگویند که معنی همان صیغه عربی را بفهماند.
ب) کسی که صیغه را می‌خواند باید قصد انشاء داشته باشد یعنی قصدش این باشد که با گفتن این الفاظ همسری در میان آن دو برقرار گردد، زن خود را همسر مرد قرار دهد و مرد این معنی را قبول کند، وکیل نیز باید چنین قصدی را داشته باشد.
ج) کسی که صیغه عقد را می‌خواند باید عاقل و احتیاطاً بالغ باشد هر چند از طرف دیگری وکیل باشد.
د) ولی یا وکیل در اجرای صیغه عقد باید زن و شوهر را معین کند، بنابراین اگر کسی چند دختر دارد نمی‌تواند به مردی بگوید:
«زَوَّجْتُکَ احْدی بَناتی
» (یکی از دخترانم را به همسری تو درآوردم).
ه) زن و مرد باید از روی اختیار به ازدواج راضی باشند ولی اگر یکی از آن دو ظاهراً با کراهت اجازه می‌دهد، امّا می‌دانیم قلباً راضی است عقد صحیح است.
و) صیغه عقد باید صحیح خوانده شود و اگر طوری غلط بخوانند که معنی آن را عوض کند عقد باطل است، امّا اگر معنی عوض نشود اشکالی ندارد.
سؤال 351. آیا صیغه عقد فضولی صحیح است؟
جواب: اگر عقد زنی را برای مردی بدون اجازه آنها بخوانند و بعداً آنها راضی شوند و اجازه دهند عقد صحیح است.
سؤال 352. زن و مردی یا یکی از آن دو را مجبور به ازدواج نمایند ولی بعد از خواندن عقد راضی شوند، عقد صحیح است؟
جواب: اگر زن و مردی یا یکی از آن دو را مجبور به ازدواج نمایند ولی بعد از خواندن عقد راضی شوند و اجازه دهند احتیاط واجب آن است که صیغه عقد را از نو بخوانند.
سؤال 353. آیا پدر و جدّ پدری می‌توانند برای فرزند نابالغ یا دیوانه خود ازدواج کنند؟
جواب: پدر و جدّ پدری می‌توانند (در صورت ضرورت) برای فرزند نابالغ یا دیوانه خود ازدواج کنند و بعد از آن‌که طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید بنابر احتیاط واجب نباید آن را به هم زد.
سؤال 354. آیا دختری که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است، می‌تواند بدون اجازه خانواده ازدواج نماید؟
جواب: دختری که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می‌دهد چنانچه باکره باشد باید با اجازه پدر یا جدّ پدری ازدواج نماید ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و به تایید بزرگان فامیل پدر بدون دلیل مخالفت کند اجازه او شرط نیست، همچنین اگر به پدر یا جدّ پدری دسترسی نباشد و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد و همسر مناسبی برای دختر پیدا شود می‌تواند با اطلاع بزرگان فامیل ازدواج کند، یا این‌که دختر قبلًا شوهر کرده باشد که در این صورت اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.
سؤال 355. مرد مقلّد مرجعی است که مثلًا تعدد موجب و قابل را شرط می‌داند و زن از مجتهدی تقلید می‌کند که اتّحاد موجب و قابل را کافی می‌داند، در این جا طبق نظر کدام یک از این دو مرجع باید عمل کرد؟
جواب: در چنین مواردی احتیاط آن است که مطابق فتوای مرجعی که تعدد را شرط می‌داند عمل کنند.
سؤال 356. به دختری گفتند مهریه شما 15 هزار روپیه هندی است و او به این مهریه راضی شد ولی در عقد نامه 10 هزار نوشته شد، وکیل بعد از خواندن عقدنامه، بر مهریه نوشته شده صیغه جاری کرد، آیا این صیغه (ازدواج دائمی) صحیح است؟
جواب: احتیاط آن است که صیغه عقد را مجدّداً با مهریه مورد توافق جاری کنند.
سؤال 357. اگر زن، مرد را وکیل در اجرای عقد دائم کند و مرد مدعی اجرای عقد موقّت باشد (آن هم بعد از چند سال) حکم عقد، مهر و توارث بین زن و شوهر و فرزندان چیست؟
جواب: چنانچه یقین داشته باشد که مرد راست می‌گوید و عقد موقّت خوانده است، عقد باطل است و زن و مرد از هم ارث نمی‌برند ولی فرزندان آنها از آنها ارث می‌برند مگر این‌که مرد عالم بوده به بطلان عقد بوده باشد، که در این صورت فرزندان، تنها از زن ارث می‌برند نه از مرد و حدّ زنا بر مرد جاری می‌شود و در هر حال باید مهرالمثل زن را بپردازد.
سؤال 358. آیا یک نفر می‌تواند عقد را به فارسی یا عربی اصالتاً از طرف خود و وکالتاً از سوی طرف مقابل اجرا کند؟
جواب: مرد می‌تواند از طرف زن وکیل شود و عقد را بخواند و از طرف خودش قبول کند مثل این که بگوید: موکله خودم فلان کس را به عقد موقّت خودم در فلان مدّت به فلان مبلغ مهر در آوردم سپس بگوید قبول کردم، در صورتی که عربی بتواند، به‌عربی بخواند و اگر نتواند به فارسی بخواند و زن هم می‌تواند از طرف مرد وکیل شود.
سؤال 359. کسی که بدون انقضای عقد موقّت، عقد دائم اجرا کند و بعداً متوجّه شود، آیا عقد دائم او باطل است؟
جواب: احتیاط واجب آن است که مجدّداً عقد را بخواند ولی اگر قبلًا فرزندانی به وجود آمده باشند، حلال زاده‌اند.
سؤال 360. آیا تعدّد وکیل از سوی مرد و زن در اجرای عقد لازم است؟
جواب: تعدّد وکیل در اجرای عقد احتیاط مستحب است.
سؤال 361. همان‌گونه که مستحضرید در احکام عقود از قبیل بیع و اجاره و نکاح و ... طرفین عقد (یا وکیل آنها) به منظور ایجاب و قبول باید صیغه بخوانند مخصوصاً در عقد ازدواج و منظور از صیغه کلمات و جملات به هر لفظ و زبانی که باشد، البتّه مقصود و مطلوب بالذّات، معانی و مفاهیم و مفاد کلمات و جملات می‌باشد، بنابراین عقل و منطق حکم می‌کند که صیغه به زبانی باشد که طرفین ازدواج و شاهدان قضیه و حضّار مجلس با آن زبان آشنایی داشته باشند؛ سؤال این است که برای غیر عرب چه لزومی دارد که این صیغه به عربی باشد در حالی که هر شخصی با زبان مادری و رسمی خودش بهتر می‌تواند مطلبی را بیان و تفهیم و یا تفهّم نماید؟
جواب: اجرای صیغه به هر زبانی که برای طرفین مفهوم باشد جایز است، فقط در نکاح و طلاق احتیاط اجرای صیغه به زبان عربی است مشروط بر این که معنای آن را بدانند بنابراین اگر مجری صیغه آشنا به عربی نباشد می‌تواند آن را هم به زبان خودش اجرا نماید.
سؤال 362. اگر صیغه به زبان غیر عربی خوانده شود، آیا عبارتی که خوانده می‌شود، باید حتماً مطابق عبارت عربی باشد؟
جواب: همین مقدار که زن به مرد برای خواندن عقد وکالت دهد، و مرد بگوید: «این زن را برای همیشه، یا برای فلان مدّت، به فلان مبلغ مهریه به عقد خود درآوردم» و بعد بگوید: «از سوی خودم قبول کردم»، کافی است.
سؤال 363. آیا اجرای صیغه عقد دائم، یا غیر دائم از طریق مکالمه تلفنی و امثال آن، توسّط مرد و زن، یا وکیل آن دو صحیح است؟
جواب: هرگاه شرایط رعایت شود، اشکالی ندارد.
سؤال 364. نظر شریفتان راجع به عقد معاطاتی نکاح چیست؟ منظور این است که معیار حلّیت در نکاح، آیا صرفاً لفظ «انکحت» و مانند آن می‌باشد، یا این که فقط نیت و قصد انشا و رضایت قلبی طرفین کفایت می‌کند؟ اگر ملاک روح توافق و قصد انشای طرفین است، در این فرض چه لزومی به ادای الفاظ مخصوص است؟ بویژه آن که به جای آن الفاظ مخصوص، می‌توان به وسیله حرکات نیز از قصد و رضایت طرفین مطّلع شد.
جواب: اوّل این که درست است که عقد نکاح از نظر قرارداد مانند سایر عقود است؛ ولی اجماع علمای اسلام بر این است که در نکاح باید صیغه عقد خوانده شود و روایات نیز شاهد بر اعتبار صیغه است؛ بلکه در میان عقلای اهل عرف نیز همیشه در عقد نکاح نوعی قرارداد لفظی یا کتبی وجود داشته و دارد و این نشان می‌دهد که نکاح وضعی مخصوص به خود دارد.
دوم این که معروف در میان فقها این است که نکاح به عبادات شبیه‌تر است تا به معاملات؛ منظور این است که نکاح در شرع مقدّس قیود تعبّدی زیادی دارد که آن را شبیه به عبادات می‌کند که جنبه توقیفی دارد.
سؤال 365. بعضی از سردفتران ازدواج به گمان این که چون لفظ «انکحت و زوّجت» گاهی بنفسه وگاهی به حروف «مِن» و «باء» متعدّی می‌شود، در جواب «أنکحت موکلتی فلانه من موکلک فلان» این طور می‌خوانند «قبلت النکاح من موکلی، و یا قبلت التزویج بموکلی» با این که به آنها تذکر داده می‌شود که این عبارت غلط است و باید گفته شود «قبلت النکاح یا قبلت التزویج لموکلی» باز به اشتباه خود ادامه می‌دهند. خواهشمند است مرقوم فرمایید در صورت غلط بودن چنین صیغه‌ای، آیا عقد صحیح است؟
جواب: اجرای عقد با صیغه مزبور اشکالی ندارد؛ هرچند بهتر است که صیغه بطور صحیح‌تر، طبق موازین ادبیات عرب خوانده شود.
سؤال 366. آیا عقد نکاح دائم، الفاظ معینی دارد، یا با هر لفظی که معنا و مفهوم آن را برساند جاری می‌شود؟
جواب: عقد را با هر عبارتی که مفهوم آن را به وضوح برساند می‌توان جاری نمود؛ ولی اگر انسان به عربی آشنا باشد، احتیاط آن است که صیغه را عربی بخواند.
سؤال 367. در اجرای صیغه عقد دائم، زوج باید مقدّم شود، یا زوجه؟
جواب: تفاوتی نمی‌کند؛ ولی تقدّم زوجه بهتر است.
سؤال 368. «نَکحَ» در لغت چندین معنا دارد، و از الفاظ مشترکه است. هنگام قصد انشاء، کدام معنا را باید قصد کنیم؟ در حالی که «به زنیِ دائمی دادم ...» از معانی لغویه آن نیست؟
جواب: معنای مشهور نکاح همان عقد ازدواج است؛ و اگر زمان خاصّی در آن قید نشود، ظهور در عقد دائم دارد.
سؤال 369. نکاح دائم چند رکن دارد؟ آیا صداق نیز از ارکان آن است؟
جواب: صداق از ارکان عقد دائم نیست؛ و اگر ذکر نشود باید مهرالمثل پرداخت شود.
سؤال 370. آیا در عقد نکاح، تقدّم ایجاب بر قبول لازم است؟
جواب: لازم نیست؛ ولی بهتر است ایجاب مقدّم شود.
سؤال 371. اگر روحانی سُنّی عقد نکاح پسر یا دختر شیعه را بخواند، حکمش چیست؟
جواب: در صورتی که شرایط معتبر نزد شیعه در آن رعایت شود اشکالی ندارد.
سؤال 372. صیغه محرمیت بین زن و مرد نامحرم (صیغه برادری و خواهری) چگونه است؟
جواب: چیزی به نام صیغه برادری و خواهری نداریم. و صیغه محرمیت یا به وسیله ازدواج دائم، و یا ازدواج موقّت حاصل می‌شود؛ (البتّه با شرایطش) و غیر آن ممنوع است.
سؤال 373. اگر دختر باکره بدون اجازه پدر و یا جدّ پدری شوهر کند شرعاً تکلیف چیست؟
جواب: احتیاط آن است که دختر اجازه پدر را به دست آورد.
سؤال 374. طبق فتوای علما در صورتی که پدر و یا جدّ پدری غایب باشد و دختر باکره احتیاج به شوهر داشته باشد، اجازه ساقط می‌شود، معنای احتیاج داشتن به شوهر چیست؟
جواب: منظور این است که به سنّی رسیده باشد که اگر شوهر نکند به زحمت یا به خطر می‌افتد.
سؤال 375. آیا برای ازدواج با دختر باکره، اذن پدر یا ولی لازم است؟ آیا در این مسأله، ازدواج موقّت با دائم فرق دارد؟
جواب: واجب است که اجازه بگیرند و تفاوتی میان ازدواج موقّت و دائم نیست.
سؤال 376. دختر جوانی بدون اذن پدر و مادر خود به خانه کسی می‌رود و به درخواست پسر و دختر عقد نکاح بدون رضایت پدر خوانده می‌شود و اعمال مترتّب بر نکاح انجام می‌گیرد، در حالی که اگر دختر با پدر مشورت می‌کرد مانعی هم وجود نداشت، در این دو صورت (تحصیل رضایت پدر بعد از عقد و عدم تحصیل رضایت)، حکم عقد چیست؟
جواب: بهتر این است که بعداً رضایت پدر را جلب نماید.
سؤال 377. دختری قبل از نه سالگی به عقد شخصی در آمده است در حالی که دختر از موضوع خبر نداشته و عقد را پدر دختر جاری کرده است و در ضمن، فاصله سنّی بین این دختر و آن مرد حدود 25 سال است و آن مرد زن دیگری نیز دارد و حتی دخترش با این زن دوم هم سن است. وقتی دختر بالغ می‌شود عدم رضایت خود را از این عقد اعلام داشته و اصرار می‌کند که این ازدواج به مصلحت من نیست و من طلاق می‌خواهم ولی مرد حاضر به طلاق نمی‌شود، آیا این عقد درست است و باید به این عقد ملتزم باشد یا می‌تواند با کسی دیگر ازدواج کند با توجّه به این‌که دختر به حدّی رسیده که احتیاج به شوهر کردن دارد؟
جواب: چنانچه این عقد به مصلحت دختر نبوده، باطل است و دختر می‌تواند بدون طلاق شوهر کند ولی اگر دختر بعد از بلوغ رضایت داده نمی‌تواند آن را به هم بزند.
سؤال 378. اگر دختری با پسر هم شأن شرعی و عرفی خود قصد ازدواج داشته باشد، آیا اذن پدر ساقط است؟
جواب: در فرض مسأله اگر به تایید بزرگان فامیل پدر بدون دلیل مخالفت کند اذن او ساقط می‌شود.
سؤال 379. برای خاله بنده خواستگارهای زیادی آمده که بیشتر آنها افرادی متدین بوده‌اند ولی پدر ایشان آنها را رد کرده، و می‌گوید فقط با فامیل من باید ازدواج کند تکلیف او با چنین پدری چیست؟
جواب: هرگاه خواستگاران با او تناسب داشته‌اند و کفو شرعی و عرفی بوده‌اند، او حق نداشته آنها را رد کند همچنین حق ندارد اصرار بر ازدواج با فامیل کند و اجازه و اذن او در این صورت‌ها ساقط است، در عین حال اگر بتواند رضایت پدر را به دست آورد کار خوبی کرده است.
سؤال 380. اگر مرد، مقلّد مرجعی باشد که معتقد است ازدواج موقّت دختر باکره بدون اجازه پدرش جایز است ولی دختر مقلّد کسی است که می‌گوید اجازه پدر لازم است، آیا آن مرد می‌تواند این دختر را بدون اجازه پدرش عقد کند؟
جواب: دختر نمی‌تواند بدون اجازه پدر ازدواج کند.
سؤال 381. آیا شرایط نکاح باید در متن عقد ذکر شود، یا در خارج عقد؟
جواب: شرایط باید در متن عقد باشد؛ مگر این که قبلًا بر آن توافق شود و عقد را مبنی بر آن شرایط بخوانند.
سؤال 382. با توجّه به این که طبق بند 3 مادّه 15 کنوانسیون محو اشکال تبعیض علیه زنان، کلّیه قراردادها و اسناد خصوصی که در جهت محدود کردن اختیارات و اهلیت قانونی زنان است ملغی اعلام می‌شود، آیا زن و مرد هنگام ازدواج می‌توانند شروطی را در ضمن عقد بگنجانند که مفاد آن محدود کردن اختیارات همسر باشد؟
جواب: در بعضی از موارد می‌توان از طریق شرطی حقّ همسر را محدود کرد، مانند حقّ سکنی و امثال آن؛ امّا در مواردی که شرط بر خلاف کتاب و سنّت یا مقتضای عقد باشد جایز نیست، خلاصه موارد مختلف است.
سؤال 383. اگر مردی قبل از جاری شدن صیغه عقد، و به هنگام گفتگوهای مقدّماتی ازدواج، توافقنامه‌های شروط ضمن عقد کتبی با دختر امضا کند، که متضمّن شروط رفتاری و فعلی باشد. یعنی در زندگی این کار را بکند یا نکند، و مخالف مقتضای عقد هم نباشد. از جمله «با دار و ندار شوهر بسازد» و «تا قبل از بچّه‌دار شدن و سر و سامان گرفتن زندگی، ما بقی مهریه را از او مطالبه نکند» و دختر پس از گفتگو و مطالعه آنها، کتباً بنویسد: «من با تمام آنها موافقم» و امضا کند. ولی این شرط در ذیل قباله رسمی نوشته نشود. آیا این شروط اعتبار و سندیت دارد؟ اگر زن جهت فریب و جلب رضایت مرد آنها را قبول کرده، ولی پس از ازدواج تخلّف و عهد شکنی کند، و آنها را به تمسخر بگیرد، و سه ماه بعد از عروسی مهریه خود را به اجرا بگذارد، با توجّه به این که با عدم قبول شروط، عقد واقع نمی‌شد، وضعیت این عقد چگونه است؟ آیا زوجه تدلیس کرده است؟ آیا وی می‌تواند علی رغم این که سه دانگ از منزل مسکونی به نام وی شده، و مبالغ هنگفتی طلاجات و جواهرات و بقیه اقلام مهریه خود را گرفته، بقیه آن را طلب کند؟ آیا منزل مسکونی و محلّ کسب شوهر از مستثنیات دین و مهر زوجه محسوب می‌شود؟
جواب: هرگاه قبلًا توافق بر شروطی شده و طرفین آن را امضا کرده‌اند، سپس عقد خوانده شده، این شروط لازم الاجراست و به اصطلاح فقهی از قبیل شروط مبنیّ علیها العقد است.
سؤال 384. آیا کسی که دستور زبان عربی را نمیداند میتواند عقد را بخواند؟
جواب: کسی که دستور زبان عربی را نمی‌داند ولی کلمات عقد را صحیح ادا می‌کند و معنی آن را نیز می‌داند عقد او صحیح است.
***

2


شرایط مجاز عقد ازدواج

سؤال 385. اگر زنی خواسته باشد با مردی با این شرط ازدواج کند که مرد او را در طلاق دادن از طرف خود وکیل کند، آیا چنین شرطی صحیح است؟ آیا این شرط در ضمنِ عقد ازدواج هم تحقّق می‌یابد؟ یا باید در ضمن یک معامله لازم دیگری تحقّق یابد؟
جواب: این شرط می‌تواند در ضمن عقد ازدواج، یا عقد لازم دیگری باشد.
سؤال 386. آیا زن می‌تواند حقّ وکالت در طلاق دادن از طرف مرد را نه برای خود، بلکه برای یک فرد ثالث، مثلًا برای پدر خود، به عنوان شرط عقد ازدواج قرار بدهد؟ آیا در این صورت نیز چنین شرطی در ضمن عقد ازدواج تحقّق می‌یابد، یا باید در ضمن معامله مستقلّ دیگری تحقّق یابد؟ و آیا زن بعد از عقد ازدواج می‌تواند حقّ وکالت در طلاق را برای خود، یا فرد ثالثی در ضمن معامله‌ای، یا مستقلًّا از شوهرش بگیرد؟
جواب: قرار دادن وکالت برای فرد ثالث در عقد ازدواج اشکال ندارد، و بعداً نیز می‌توان آن را در ضمن معامله دیگری، هرچند بعد از ازدواج باشد، قرار داد.
سؤال 387. چنانچه زوج در سند ازدواج شرط کند که ازدواج مجدّد ننماید و این شرط مطلق باشد، پس از آن برای یک روز زنی را به عقد موقّت خود درآورد، آیا در این فرض با شرط مذکور مخالفت شده است؟
جواب: اگر منظور شرط وکالت طلاق است که در عقد نامه‌های کنونی در این‌گونه موارد به زوجه داده می‌شود، ظاهراً شامل چنین ازدواج کوتاه مدّتی نمی‌شود.
سؤال 388. اگر زن مهریّه خود را به مردش ببخشد و بگوید: «به شرط آن که تا وقتی که من زنده هستم زن دوّمی نگیری»؛ در این صورت:
الف) آیا این شرط از نظر شرعی صحیح است؟
جواب: اشکالی ندارد.
ب) آیا در طول عمل کردن مرد به این شرط مهریه از گردن او ساقط می‌شود؟
و اگر مرد خلاف شرط عمل کند، زن اوّل و زن دوم نسبت به مرد چه حکمی پیدا می‌کنند؟ آیا زن دوم حرام می‌شود؟
جواب: چنانچه مرد از این شرط تخلّف کند و ازدواج نماید ازدواجش صحیح است؛ ولی زن می‌تواند مهریه‌اش را بازپس بگیرد، بنابراین زن دوم حرام نیست.
سؤال 389. شخصی جهت ازدواج از دختری خواستگاری می‌کند، خانواده عروس از اوّل با داماد شرط می‌کند که مثلًا مقدار چند من برنج، چند عدد روغن بزرگ و فلان مقدار چیزهای دیگر جهت خرج مطبخ، یا یکصد هزار تومان پول باید بدهد، در صورتی که داماد شرایط فوق را بپذیرد آیا عمل به آن لازم است؟
جواب: هرگاه در ضمن عقد یا قبل از آن شرط کرده باشند صحیح و لازم الاجراست و باید بپذیرد.
سؤال 390. با توجّه به این که در قانون مدنی، نکاح اعمّ از دائم و منقطع می‌باشد، در صورتی که زوج شروط مندرج در عقد نامه را پذیرفته باشد، و ازدواج مجدّد (اعم از دائم یا منقطع) نماید، آیا زوجه می‌تواند تقاضای طلاق کند؟ آیا همسر دیگر، شامل نکاح موقّت هم می‌شود؟ آیا در صورت اثبات و تحقّق تخلّف، دادگاه می‌تواند حکم فسخ نکاح را صادر نماید؟
جواب: شرط مزبور منصرف به ازدواج دائم است، و شامل عقد موقّت کوتاه مدّت نمی‌شود. ولی اگر عقد موقّت برای مدّت طولانی، مثلًا چند سال باشد، زن (طبق شرایط عقد نامه) وکیل در طلاق خواهد بود.
سؤال 391. شخصی به شرط آن که همسرش بچّه دار شود با وی ازدواج نموده، و تصریح می‌کند که در صورت تخلّف او را طلاق خواهد داد. آیا چنین شرطی صحیح است؟
جواب: با توجّه به این که جلوگیری از بچّه دار شدن امر حرامی نیست، این شرط هم شرط حرامی نمی‌باشد. ولی سزاوار است در غیر موارد ضرورت چنین شرطهایی نکنند.
سؤال 392. آیا شرط عدم آمیزش و اکتفاء به سایر تمتّعات از سوی زن، مخصوصاً در عقد موقّت، مشروع است؟
جواب: مانعی ندارد.
سؤال 393. اگر زن دائمی شرط کند که هفته‌ای فقط یکی دوبار تمکین کند، آیا این شرط صحیح است؟
جواب: چنانچه طرفین به این شرط راضی‌شده باشند این شرط صحیح است.
سؤال 394. شخصی قبل از ازدواج با دختری صحبت می‌کند و می‌گوید با شما ازدواج می‌کنم به شرط این که به مادر پیری که دارم رسیدگی کنی و او قبول می‌کند ولی آن دختر پس از ازدواج به مادر شوهرش رسیدگی نمی‌کند آیا چنین شرطی قبل از ازدواج الزام آور است؟
جواب: این شرط الزام آور است.
سؤال 395. آیا زن می‌تواند در موقع اجرای عقد نکاح با شوهر شرط کند که امر تدریس یا درس خواندن را همچنان ادامه دهد و در جلسات مختلف شرکت کند؟
جواب: مانعی ندارد.

3


شرایط غیر مجاز عقد ازدواج

سؤال 396. زوجین توافق می‌نمایند که اختیار طلاق مطلقاً با زوجه باشد؛ آیا چنین شرطی منافات با مقتضای عقد دائم ندارد؟
جواب: تنها در صورت شرط وکالت زن از طرف مرد این کار صحیح است، نه شرط واگذاری طلاق به زن.
سؤال 397. آیا مرد می‌تواند در ضمن عقد نکاح، حقّ ازدواج مجدّد را از خود سلب نماید، یا تعهّد نماید که ازدواج مجدّد نکند؟ آیا این شرط از شروط مخالف کتاب خدا می‌باشد؟
جواب: این شرط صحیح نیست؛ ولی می‌توان شرط کرد که در صورت ازدواج مجدّد، زن وکالت در طلاق خود داشته باشد.
سؤال 398. آیا مرد در ازدواج دائم می‌تواند شرط کند که تأمین مخارج زن بطور دائم یا تا مدّتی بر عهده او نباشد؟
جواب: این شرط اشکال دارد؛ ولی زن می‌تواند نفقه خود را به او ببخشد.
سؤال 399. دوشیزه‌ای بطور رسمی به عقد مردی در آمد. زوج علاوه بر شروط ضمن عقد نکاح، شرط زیر را نیز متعهّد گردید: «در ضمن عقد خارج لازم شرط شد که هر زمان زوج خانه ملکی تهیه نمود، دو دانگ آن را به طور رسمی به زوجه انتقال دهد.» علی رغم مرسوم بودن چنین شرطی در محاضر، وکیل زوج
ادّعای باطل بودن آن را می‌نماید. لطفاً در این رابطه بفرمایید: با توجّه به این که مشروط در عقد فوق ملک به عنوان عام نبوده، بلکه به صورت خانه بوده، و آن هم به صورت دو دانگ از شش دانگ تعیین شده است. آیا باز هم شرط مورد نظر مجهول و باطل است؟
جواب: با توجّه به این که مشخّصات خانه از نظر متراژ و قیمت و مانند آن تعیین نشده، شرط مجهول بوده و خالی از اشکال نیست. بهتر آن است طرفین در مورد خانه با هم مصالحه کنند.
سؤال 400. همان طور که امروز در ازدواجها معمول است ازدواج دوم مرد باید با اذن و رضایت همسر اوّل باشد، آیا این شرط واجب‌العمل است؟ هرچند زن نتواند مرد خود را تأمین کند، یا از خواسته او سر باز زند، یا از او دوری گزیند؟
جواب: ازدواج دوم مشروط به اجازه همسر اوّل نیست؛ ولی دادگاه‌ها معمولًا به خاطر مسایلی که بر اثر ازدواج دوم بدون قید و شرط حاصل می‌شود، محدودیت‌هایی برای آن قائل هستند.

Share