یکی از پرسشهای رایج درباره اهل بیت (ع) چرایی و فلسفه شهرت هر یک از آنها به صفت و لقبی خاص است؛ یکی جواد است و دیگری رضا، یکی صادق است و یکی مرتضی. در این خصوص با حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا جباری عضو هیأت علمی و مدیر گروه تاریخ مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) به گفتگو می نشینیم.
سیره و سبک زندگی امام هفتم(ع) دارای چه فضایل اخلاقی و برکات روحی است و این فضایل، زندگانی ایشان را از چه باب متمایز و منحصر می کند؟
در ارتباط با فضایل و سیره اخلاقی معصومین(ع) یا به تعبیر امروزی سبک زندگی آنان در یک تقسیم منطقی می توان محورهای پنجگانه ای را ترسیم کرد که عبارتند از: "سلوک معصوم با خداوند”، "سلوک معصوم با خویشتن”، "سلوک معصوم با خانواده و جامعه” و "سلوک معصوم با طبیعت و حیوانات” که هر یک از اینها محورهای
جزیی تری دارد.
در ارتباط با امام هفتم(ع) وقتی روایات را بررسی می کنیم، در تمامی ابواب نمونه های خوبی می توان یافت که معرف سیره ایشان است، اما لقب برجسته درباره ایشان کاظم است، چنانکه هر یک از معصومین(ع) به رغم داشتن اوصاف و القاب متعدد، به یکی شهره شده اند به عنوان مثال امام پنجم(ع) به باقر و ثامن الائمه(ع) به رضا و عالم آل محمد. البته باید توجه داشت، شهره شدن یکی از معصومین(ع) به یک لقب به معنای نبود آن صفت در دیگر ائمه(ع) نیست، یعنی اگر امام هفتم(ع) کاظم است، سایر ائمه(ع) نیز چنین بوده اند و کظم غیظ داشته اند؛ به تعبیر مقام معظم رهبری همه معصومین(ع) نوری واحدند؛ یعنی همان تعبیر انسان 250 ساله ایشان که به اقتضای زمان، صفتی خاص در آن حضرات(ع) بروز و ظهور بیشتری داشته است. به عنوان مثال در عصر امام چهارم(ع) که مردم دچار دنیاگرایی بودند، ایشان با دعا روح عرفان را به جامعه تزریق کردند، یا امام پنجم(ع) به باقرالعلوم شهره بودند. زیرا فضا برای طرح مباحث علمی و شکوفایی علمی شیعه و رهبران آنها مناسب بود.
با این اوصاف، مگر شرایط دوران حیات پربرکت امام هفتم(ع) چگونه بود که ایشان به کاظم شهرت یافتند؟
درباره امام کاظم(ع) باید گفت، عصر ایشان دوره ای است که امام(ع) نگاهی خاص به جامعه داشتند، آن هم جامعه ای که با حاکمیت بنی عباس در زمانِ اقتدار آن مواجه بود. طبیعتاً فضایل اخلاقی اجتماعی را ایشان ترویج می کردند و در این فضا بویژه در نتیجه برخی قیامهای علویان همچون نفس زکیه در آن عصر، دشمنی هایی نسبت به حضرت(ع) بروز می کرد، اما حضرت(ع) در چنین فضایی باید به گونه ای عمل می کردند که شیعه مهجور و منزوی نشود و بتواند در یک سلوک اجتماعی به وظایف خود به عنوان تنها گروه پیرو مکتب راستین نبوی، عمل کند.
باید توجه داشت، حرکت امام کاظم(ع) استمرار حرکتِ پدرشان است، امام ششم(ع) به شیعیان توصیه می کردند که در تجمع ها و نمازهای جماعت اهل سنت حضور یابند و با جامعه همراه باشند که اینها همه مؤثر بود برای حضور شیعه در جامعه به عنوان یک گروه مطرح.
امام کاظم(ع) در راستای همین سیاست عملاً به شیعه درس مدارا، کظم غیظ و حلم و بردباری می دادند تا در سایه این روش همزیستی صحیح با مخالفان داشته باشند؛ بنابراین، لقب کاظم با توجه به این نکته جای بحث دارد و خود حضرت(ع) عملاً نشان دادند که مصادیق فراوانی در این باره وجود دارد؛ به عنوان مثال ایشان در برخورد با یکی از افراد مخالف که همواره به حضرت(ع) جسارت و اهانت داشت، به گونه ای که گاهی برخی از شیعیان اجازه برخورد با او را می طلبیدند، امام(ع) اجازه نمی دادند.
آیا امام(ع) نسبت به همه کظم غیظ داشتند و دوست و دشمن از این رفتار حضرت(ع) بهره مند بودند یا اینکه افراد و گروه های خاص، مخاطب این رفتار و سیره امام کاظم(ع) قرار می گرفتند؟
موضوع مدارا و کظم غیظ حضرت(ع) نسبت به افراد جاهل بود، گرچه مخالف بودند و به این دشمنی علم نداشتند، نه سردمداران جریان کفر؛ یعنی امام(ع) با دشمنان جاهل و درون جامعه اسلامی که دچار جهل بودند، چنین سیره ای داشتند، اما با معاندان و دشمنان قسم خورده اسلام، کفار و منافقان همان سیره پیامبر(ص) و نیز توصیه قرآن را در پیش می گرفتند، یعنی «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم».
با توجه به اینکه امام کاظم(ع) در شرایط خاص سیاسی اجتماعی و تحت فشار و خفقان شدید زندگی می کردند، چگونه این سلوک رفتاری بویژه کظم غیظ را به جامعه انتقال می دادند؟
این ناظر است به سیره اجتماعی امام(ع)، ایشان با آحاد جامعه در ارتباط بودند؛ در سیره ایشان یک نکته، تکریم انسانها و پرهیز از نگاه تبعیض آمیز به انسانهاست که متأسفانه پس از رحلت در جامعه اسلامی رواج یافته بود و امام هفتم(ع) بویژه با این موضوع مواجهه داشتند و می کوشیدند به شیعه و یاران و در مجموع به جامعه نگاه تکریم آمیز به انسانها را القا کنند و در عمل نیز این گونه رفتار می کردند.
به عنوان مثال یکی از اصحاب روایت می کند، روزی نزد امام(ع) بودم که تعدادی غلام حبشی را نزد ایشان آوردند. حضرت(ع) در گوش یکی از آنها چیزی گفته و فرمودند: «به هر یک از دوستانت 30 درهم بده»
پس از رفتن آنها، حضرت(ع) فرمودند: «او غلامی عاقل و درستکار بود.»
این ماجرا نگاه مساوی ایشان به غلامها و نیز توصیه به احسان و مساوات را در کنار توجه به موضوع درستکاری و عقل را نشان می دهد که این همان سیره قرآن است که دلیل برتری انسانها نسبت به یکدیگر را تقوای آنها معرفی می کند.
ایشان افزون بر کاظم به باب الحوائج نیز در میان معصومان(ع) معروف هستند، دلیل این لقب حضرت(ع) چیست؟
اهتمام امام هفتم(ع) به رفع مشکل دیگران در سیره ایشان بسیار جالب توجه است؛ حضرت(ع) فراوان انفاق داشتند و برای حل مشکلات مردم از 100 تا 300 دینار می پرداختند و بر این مسأله تأکید داشتند که افراد جامعه اسلامی باید به اندازه ای به یکدیگر نزدیک باشند که اگر یکی از آنان نیازی پیدا کرد، به آسانی بتواند این نیاز را به برادرانش عرضه کند.
حتی بیان شده روزی یکی از شیعیان نزد حضرت(ع) آمد و ایشان از او پرسیدند: «رفتار شما شیعیان با هم چگونه است؟»
ایشان فرمودند: در بهترین حال!
حضرت(ع) سپس فرمودند: «یعنی این گونه است که اگر یکی از شما در منزل نبودید و یکی از برادرانتان نیازی داشت و به منزل شما آمد، به اندازه نیاز از پول شما بردارد و رفیق او ناراحت نشود»
فرد پاسخ داد: «نه»
ایشان فرمودند: «پس شما در احسن حال نیستید»
این نگاه امام(ع)، اصل محبت و تلاش برای رفع مشکلات و نیازهای جامعه را تصویر می کند.
بنابراین، گشاده رویی امام هفتم(ع) در هنگام عرضه نیاز دیگران، در کنار گشاده دستی و اهتمام به رفع نیازهای جامعه بحق ایشان را باب حاجات ساخته است.
در تعبیر شیخ مفید از امام کاظم(ع) آمده که فرمودند: «صله های ما در میان مردم ضرب المثل شده بود»، یعنی به فراخور حال افراد به نیازمندان کمک می کردند.
البته دادن حوائج تنها به حیات ایشان محدود نمی شود، بلکه پس از شهادت نیز مزار مطهر ایشان محل حاجات است و در آثار مختلف این مسأله ذکر شده است که به سهولت حاجات را مستجاب می کنند؛ البته همه قبور ائمه(ع) منشأ برکات هستند، اما شاید به اعتبار غربت فضای غیرشیعی محل دفنشان، این چنین شهره شده اند و به سهولت حاجت را عطا می کنند.
توجه به این ابعاد از زندگانی امام هفتم(ع) یعنی موضوع کظم غیظ و توجه به نیازهای دیگران و پاسخ دادن به آنها چه رهاوردی برای سبک زندگی دارد؟
باید توجه داشت، سبک حیات امام کاظم(ع) بر اساس اصول ثابتِ مبانی عقلی قرآنی استوار است که باید برای ما درس باشد و در محورهای مختلف جا می گیرد، چه در حیات فردی شامل ارتباط با خود از جمله خوراک و پوشاک، اقتصاد و معیشت و چه حیات خانوادگی در ارتباط با همسر و فرزندان و خویشان و دیگر ابعاد.
و در مجموع این سبک به گونه ای است که می توان اصولی ثابت را از آن استخراج کرد، یعنی این گونه نیست که در حال رضا به گونه ای خاص رفتار کنند و در خشم به گونه ای دیگر یا در جوانی به شیوه ای و در پیری به شیوه دیگر.
به عبارت بهتر مطالعه حیات معصوم(ع) ما را به اصول ثابت رهنمون می شود و این برای ما درس است، بویژه در اتخاذ سبک زندگی معصوم؛ این طور نباشد که مقطعی خاص اقبال به خداوند داشته باشیم و در وقت آسایش از او دور شویم.
بنابراین، درسی که می توان از سبک زندگی حضرت(ع) گرفت، این است که اصولی ثابت بر زندگانی ایشان حاکم بوده و مجموعه ای از اوصاف در جای جای حیات ایشان دیده می شود.
منبــــع : فرهنگ نیوز / مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا جباری، عضو هیأت علمی و مدیر گروه تاریخ مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)