غدیر از منظر عقل و قرآن - امام باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟
در این نوشتار از سری مقالات «غدیر از منظر عقل و قرآن»، سعی بر آن شده که ضمن اختصار مطالب، با بیانی شیوا و جذاب بدانیم که امام باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟
برای مطالعه مبحث اول «غدیر از منظر عقل و قرآن»، اینجا کلیک کنید.
مبحث دوم : بیان شرایط امامت
مشهور علمای علم کلام، در بحث امامت سه شرط را بیان کرده اند:
1. اولین شرط برای امام آن است که افضل باشد.
امام باید از همه امت در تمام جهات خصوصا در علم برتر باشد و الا «تفضیل مفضول و ترجیح مرجوح» پیش می آید و آن به حسب عقل قبیح است. همچنین خداوند متعال می فرماید: «أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» (35 /سوره یونس) بدین معنا که پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند، برای پیروی شدن شایسته تر است یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه (بدون بصیرت و دانش) داوری می کنید؟
و باز فرموده است که: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» (9/ سوره زمر) یعنی آیا کسانی که معرفت و دانش دارند و کسانی که بی بهره از معرفت و دانش اند، یکسان اند؟ فقط خردمندان متذکر می شوند. و همچنین در آیه 43 سوره نحل فرموده است: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» یعنی سؤال کنید از اهل علم و اهل قرآن اگر نمی دانید.
زمانی که حقتعالی به ملائکه خطاب کرد: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» بدرستی که من میخواهم در زمین خلیفه و جانشینی قرار دهم، ملائکه گفتند: «آیا کسی که در زمین فساد و خونریزی می کند را خلیفه خود قرار می دهی؟ در حالی که ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم». خداوند در پاسخ فرمود: «من می دانم چیزی را که شما نمی دانید» سپس خداوند متعال اسماء را به آدم تعلیم نمود و به وسیله آن، حجت را بر ملائکه تمام کرد که چون او از شما اعلم است به خلافت سزاوارتر است. پس معلوم شد که اعلم بودن موجب استحقاق خلافت است.
همچنین وقتی بنی اسرائیل پادشاهی طالوت را قبول نمی کردند، حقتعالی فرمود: «او را تفضیل داده ایم به زیادتی علم و جسم». پس معلوم می شود که مقام ریاست و پادشاهی، به برتر بودن از حیث علم و شجاعت است.
2. دومین شرط از شرایط امامت، عصمت است.
همه علمای شیعه معتقدند که امام نیز مانند پیغمبر معصوم است؛ از اول عمر تا آخر عمر، از تمام گناهان کبیره و صغیره. همچنین امام، امین خدا در دین و دنیای مردم است ، فلذا هرگاه خودش احکام الهی را انجام ندهد، چگونه قابل امامت خواهد بود؟ بلکه مورد سرزنش دیگران قرار می گیرد.
به قول خدا که فرموده است: «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (44/ سوره بقره) یعنی آیا مردم را به نیکی امر می کنید و نفس های خود را فراموش می کنید با آنکه کتاب خدا را می خوانید؟ آیا عقل ندارید و قبح این امر را نمی فهمید؟ و باز در آیه 2 سوره صف فرموده است: «ای گروه مؤمنان چرا چیزی را که خودتان عمل نمی کنید، به دیگران می گویید؟». خداوند متعال گفتار بدون عمل را قبیح می داند و معلوم است کسی که مستحق این ملامت ها باشد، قابل خلافت و امامت نیست.
همچنین زمانی که خداوند خطاب کرد به ابراهیم که من تو را برای مردم، امام گردانیدم. حضرت ابراهیم (علیه السلام) از این عطای پروردگار بسیار شاد شد و برای فرزندان خود نیز این مقام را طلب کرد و گفت: «از فرزندان من نیز امام قرار بده». پروردگار عالم فرمود «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (124/ سوره بقره) یعنی عهد امامت من به ظالمان نمی رسد. این مطلب بر همگان آشکار است که هر گناهکاری، ظالم بر نفس خود یا دیگران است و در هر وقت از اوقات عمر خود که معصیت می کند ظالم خواهد بود؛ ظالمی که طبق فرموده خداوند عهد امامت به او نمی رسد.
عمده فائده وجود امام آن است که حافظ شریعت باشد. اگر امام معصوم نباشد و مرتکب حرام بشود، امام دیگری باید باشد که او را از معصیت منع نماید و خطائی که از او صادر شده را به او گوشزد کند پس امام دومی، امام کل خواهد بود نه امام اول. همچنین این که بر مردم واجب است که در قول و فعل امام اطاعت بکنند (چنانچه در آیه اولی الامر معلوم شد)، پس اگر اطاعت نکنند یک امر هم باید واجب باشد و هم حرام. توضیح این مطلب آن است که اگر امام مرتکب معصیت بشود به گفته آیه اولی الامر باید مردم از قول و رفتار امام تبعیت کنند از طرف دیگر فعلی که امام آن را انجام داده است حرام بوده؛ فلذا یک امر در عین حالی که حرام است واجب نیز می باشد.
و نیز نهی از منکر بر آنها واجب است، اگردر زمانی که امام مرتکب معصیت شده او را نهی از منکر کنند مخالفت با اطاعت از امام دارد و اگر نکنند، ترک واجب کرده اند. و اگر بگویند که اطاعت از امام فقط در کارهای غیر حرام است پس باید برای آن امام، امام دیگر باشد که حلال و حرام را از او اخذ کند؛ پس محتاج به دو امام خواهند بود و اگر او هم معصوم نباشد محتاج به امام دیگر خواهند بود لذا یا تسلسل لازم می آید یا منتهی به امام معصوم می شود.
3. سومین شرط از شرایط امامت به عقیده شیعیان هاشمی بودن امام است.
بدین معنا که شبهه در نسبش نباشد و پدر ایشان پست و مادر ایشان غیر عفیفه نباشد. و از عیوب ظاهری که موجب تنفر خلق است مبرا باشد مانند خوره و پیسی و کوری و گنگی و ... وهمچنین عیوب باطنی مانند درشت خوئی و کج خلقی و بخل و... و افعالی که بر ضعف عقل دلالت کند نیز مبرا باشد.
برای کشف حقیقت در مورد غدیر، می توانید به ویژه نامه جامع «کمال الدین و تمام النعمة» مراجعه بفرمایید.