شرح فرازهایی منتخب از جزء نهم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از جزء نهم قرآن کریم طبق روال هر روز ماه مبارک رمضان شامل چند نکته و فرازهایی از معارف موجود در هر جزء از قرآن کریم تقدیم شما گرامیان می شود.
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء نهم قرآن کریم
ایمان و عمل ما درست شود، برکات هم نازل می شود
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض.(آیه ۹۶- سوره اعراف)
در این آیه خداوند متعال به صراحت وعده می دهد که اگر باورهای مردم باورهای توحیدی شود و از شرک و خرافه پاک گردد و در عمل هم به آنچه خدا گفته است به قدر میسور عمل کنند درهای رحمت و برکت الهی از آسمان و زمین به روی مردم گشوده می شود.
از اهل القری؛ مردم یک منطقه به دست می آید که ملاک نزول برکات، ایمان و عمل اکثری مردم است پس اگر بیشتر مردم دین باور و دین دار بودند وعده حق عملی خواهد شد و بی مبالاتی تعدادی از مردم، تأثیری در عملی شدن آن وعده نخواهد داشت اما اگر برعکس شد درهای رحمت نیز بسته می شوند و دین داری عده ای هم نمی تواند آن ها را باز کند.(ر.ک به تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۰۱)
سه ویژگی که متکبران دارند
سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلا.(آیه ۱۴۶- سوره اعراف)
طبق این آیه متکبرانی که مانند ابلیس(آیه ۱۳ سوره اعراف) از دین و دستور خداوند متعال روی برمی گردانند کسانی اند که دارای این سه ویژگی اند:
۱. آن ها اگر تمام آیات و نشانه های الهی را ببینند، ایمان نمی آورند.
۲. اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد.
۳. اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، راه خود انتخاب می کنند.(تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۶۷)
بشارتی که قرآن به گنه کاران پشیمان می دهد
وَ الَّذینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ.(۱۵۳- اعراف)
کسانی که گناه کردند اما بعد پشیمان شده و به واقع توبه کنند و ایمان بیاورند، یعنی از عقاید گذشته خود که ریشه گناهانشان بوده دست شسته و باورهای خود را بر اساس اسلام قرار دهند؛ خداوندی که بسیار آمرزنده و رحیم است از گناهانشان در گذشته و سعادت دنیا و آخرت آن ها را تضمین می کند.
هر چند توبه و بازگشت به آغوش مهر پروردگار برای همه ممکن است اما نباید پنداشت که هر بازگشتی با یک استغفاری که به زبان جاری می شود محقق می گردد. توبه شرایطی دارد که پشیمانی قلبی و جبران کاستی های گذشته(آیه ۳۹ سوره مائده) از شرایط آن است.
کسی که در قرآن تشبیه به سگ شد:
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی ءَاتَیْنَاهُ ءَایَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَنُ فَکاَنَ مِنَ الْغَاوِینَ.* وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْب.(آیات 176-175 - سوره اعراف)
این دو آیه مربوط به کسی است که با وجود علم و بهره از برخی موهبت های خدادادی؛ خدا او را به سگ تشبیه کرد. قرآن کریم به عنوان کتابی که هم بیماری را نشان می دهد و هم ریشه و درمان آن را بیان می کند علت این سقوط را چنین تحلیل کرده است:
«فَانسَلَخَ مِنْهَا؛ او از پوست به در آمد» این عبارت کنایه از این است که او علم و داده های الهی را گرفت اما آن ها را به درونش نفوذ نداد و به جانش پیوند نزد تا بشود عقیده؛ بلکه در حد پوست و پوستین در بر خود نگه داشت تا اینکه بالاخره در آزمون های الهی این پوستین را انداخت و ماهیت واقعی خود را آشکار کرد.(ر.ک به تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲)
قرآن قدمی جلوتر رفته و علت این مشکل او را هم بیان می کند و آن میل او به دنیا و تبعیتش از هوای نفس بود که سبب شد دانسته ها و «دین دانی» اش تبدیل به «دین داری» نشود.
وقتی آژیر شیطان را شنیدید به پناهگاه خدا بروید:
وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(آیه ۲۰۰- سوره اعراف)
زمانی که آژیر خطر به صدا در می آمد گوینده ای با صدای دلهره آورش چنین می گفت: توجه! توجه! علامتی که هم اکنون می شنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است بعد می گفت محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید. بلافاصله بعد از پیام او صدای آژیر گوش خراشی در همه جا طنین انداز می شد و مردمی را می دیدی که با دستپاچگی و سرعت خاصی برای حفظ جان خود به سوی محل امنی در حال دویدن اند.
قطعاً خیلی مضحک و خنده دار خواهد بود که کسی در این وضعیت قرار بگیرد و به جای فرار به سوی پناهگاه در معرض خطر بایستد و زیر لب مدام تکرار کند «من به پناهگاه می روم». این داستان بسیار شبیه جریانی است که قرآن کریم نقل می کند.
قرآن می فرماید: وقتی وسوسه شیطان را حس کردید به خدا پناه ببرید(تفسیر نمونه،ج۷، ص۶۳) که او هم به خواسته شما ترتیب اثر می دهد و هم اینکه می داند شما را چگونه نجات دهد.
پناه بردن به خدا باید با تمام وجود باشد درست به مانند همان مضطر زیر بمباران؛ والا اگر بایستد و مدام بگوید اعوذ بالله اعوذ بالله کاری از پیش نخواهد برد.
این گروه حقاً که مؤمن اند
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ * أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا * (آیات 4-2 - سوره مبارکه انفال)
قرآن کریم در این بخش به پنج ویژگی کسانی که به واقع مؤمن هستند اشاره می کند و در پایان با عبارت «أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» حقانیت ایمان آن ها را امضاء می کند. آن ویژگی ها که سه قسمت آن جنبه معنوی و باطنی دارد و دو قسمت آن جنبه علمی و خارجی، عبارتند از: احساس مسئولیت، تکامل ایمان، توکل، ارتباط با خدا و ارتباط و پیوند با خلق خدا.(تفسیر نمونه،ج۷، ص۸۶) که در آیه به این ترتیب آمده است:
۱. هر وقت نام خدا برده شود، دل های آن ها بخاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان می گردد.
۲. هنگامی که آیات خدا بر آن ها خوانده شود بر ایمانشان افزوده می شود.
۳. تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل می کنند.
۴. نماز را (که مظهر رابطه با خداست) بر پا می دارند.
۵. از آنچه به آن ها روزی داده ایم در راه بندگان خدا انفاق می کنند.
دین، مایه حیات انسان و جوامع بشری است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ. (آیه ۲۴- سوره انفال)
این تعبیر کوتاه تر ین و جامع ترین تعبیری است که درباره اسلام و آئین حق آمده است. اگر کسی بپرسد اسلام هدفش چیست؟ و چه چیز می تواند به ما بدهد؟ در یک جمله کوتاه می گوییم هدفش حیات بخشیدن به بشر در تمام زمینه هاست.(تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۷)
آیه می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبر را به هنگامی که شما را به چیزی می خواند که شما را زنده می کند و این صراحت دارد در اینکه دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی است حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینه هاست.
نا گفته پیداست که این روح وقتی در کالبد فرد یا جامعه دمیده می شود که اسلام واقعی به خوبی شناخته شده و به دقت بدان عمل شود وگرنه اسم اسلام یا اسلام آمریکایی که خود مرده است قطعاً نمی تواند حیات بخش باشد.
تقوا پیشه کنید تا در کارهایتان در نمانید
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیم.(آیه ۲۹- سوره انفال)
تقوا یا همان خداترسی که در پرهیز از محرمات الهی نمود پیدا می کند عاملی است که برای کسب بصیرت. بصیرت آن دید با نفوذی است که پوسته ظاهر را شکافته و به واقعیت درونی راه پیدا می کند. یکی از کاربردهای مهم این حالت که خداوند آن را در اثر تقواپیشگی نصیب انسان می کند در تشخیص حق از باطل است.
«فرقان» به معنی چیزی است که میان دو چیز فرق می گذارد که در آیه مورد بحث مراد ابزار فرق گذاری میان حق و باطل است، چه در اعتقادات (جدا کردن ایمان و هدایت است از کفر و ضلالت) و چه در عمل (جدا کردن اطاعت از معصیت و چه در رأی و نظر (جدا کردن فکر صحیح از فکر باطل)؛ آنچه مهم است این است که همه این ها نتیجه و میوه ای است که از درخت تقوا به دست می آید.(تفسیر المیزان، ج۹، ص۵۶) که البته باید برداشتن آثار گناه و بخشش آن ها را هم به این نتیجه اضافه کرد.
تا زمانی از عذاب الهی در امانیم که استغفار در بینمان رواج داشته باشد:
وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِمْ وَ مَا کاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ. (آی ۳۳- سوره انفال)
این کریمه دو عامل را مانع نزول بلاهایی معرفی می کند که در اثر و کفر و طغیان بر سر اقوام گذشته آمد. این دو عامل یکی وجود رسول خدا صلی الله و علیه و آله بود که از این دنیا رخت بر بست و عالمی را در حسرت حضورش گذاشت دیگری استغفار یا طلب بخشش الهی است که تا انسان در این عالم وجود دارد آن هم می تواند جریان داشته باشد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در کلامی گهربار این نکته را مطرح کرده می فرمایند: «کَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ»(نهج البلاغه، کلمات قصار، ش۸۸) دو چیز در این دنیا می تواند مانع نزول عذاب الهی شود که یکی از آن دو رفت و دیگری همچنان در دست شماست به آن خوب چنگ بزنید و محکم آن را بگیرید. بعد فرمودند: آن امانی که از دست شما رفت رسول خدا صلی الله و علیه و آله بود و آن دیگری که همچنان در بین شماست استغفار است و بعد همین آیه را تلاوت کردند تا دلیل سخنشان را هم ذکر کرده باشند.
سرپرستی بیت الله الحرام فقط با پرهیزگاران است:
إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون (آیه ۳۴- سوره انفال)
پیام آیه روشن است: تنها کسانی حق سرپرستی و تولیت خانه خدا را دارند که موحد و پرهیزگار باشند. بنابراین غیر مسلمانان و نیز کسانی که جانب تقوا را رعایت نمی کنند نمی توانند تولیت و مدیریت مسجدالحرام را تصاحب کنند.
گر چه این حکم در باره مسجدالحرام گفته شده است، ولی در واقع شامل همه کانون های دینی و مساجد و مراکز مذهبی می شود؛ حکمی که بر اساس آن «متولیان» آن ها باید از پرهیزکارترین و فعال ترین مردم باشند که این کانون ها را پاک و زنده و مرکز تعلیم و تربیت و بیداری و آگاهی قرار دهند؛ نه مشتی افراد کثیف و وابسته و خود فروخته و آلوده که این مراکز را تبدیل به محل کسب و یا مرکز تخدیر افکار و بیگانگی از حق سازند. اگر مسلمانان همین دستور اسلامی را در باره مساجد و کانون های مذهبی اجرا می کردند امروز جوامع اسلامی شکل دیگری داشت.(تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۵۶)
دیگر امروز کسانی که بویی از تقوا و خداترسی نبرده اند نمی توانستند خود را خادم حرمین شریفین بخوانند و بر مسند تولیت این مکان مقدس تکیه بزنند.