معرفت خدا و معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
در این نوشتار سعی شده تا به سوال «چرا در برخی روایات معرفت خدا به معرفت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در هر عصری تفسیر شده است؟» پاسخ داده شود.
به نظر می رسد آنچه مورد نظر در این سوال است؛ روایتی است که شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع نقل کرده است. متن کامل روایت چنین است: «امام حسین (علیه السلام) در میان یاران خود چنین فرمودند: ای مردم خدای متعال بندگان را فقط برای این خلق کرد تا خدا را بشناسند، پس هنگامی که او را شناختند به عبادت او بپردازند، و هنگامی که خدا را عبادت کنند از عبادت غیر خدا بی نیاز می شوند. شخصی از امام (علیه السلام) می پرسد معرفت خدا چیست؟ امام (علیه السلام) فرمودند: شناخت خدا همان شناخت مردم هر زمان، امام زمان خودشان است که اطاعت از او واجب است».[شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 9، مکتبة الداوری، قم، بی تا. «حدثنا أبی رضی الله عنه قال حدثنا أحمد بن إدریس عن الحسین بن عبید الله عن الحسن بن علی بن أبی عثمان عن عبد الکریم بن عبید الله عن سلمة بن عطا عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال خرج الحسین بن علی (علیهما السلام) على أصحابه فقال أیها الناس إن الله جل ذکره ما خلق العباد إلا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه فقال له رجل یا ابن رسول الله بأبی أنت و أمی فما معرفة الله قال معرفة أهل کل زمان إمامهم الذی یجب علیهم طاعته»]
شیخ صدوق در تفسیر این روایت می گوید: منظور این است که اهل هر زمان بدانند که خدا آنها را بدون امام رها نکرده است؛ زیرا هر کس خدا را بدون حجت از طرف او عبادت کند، گویا غیر خدا را عبادت کرده است.[علل الشرایع، ج 1، ص 9] به نظر می رسد این تفسیر با توجه به قرائن موجود در روایت قابل پذیرش است؛ زیرا امام، معرفت خدا را مقدمه عبادت خدا قرار داده اند. چنان که در روایتی چنین آمده است: «کسی خدا را می شناسد و او را عبادت می کند که معرفت به خدا و امام از اهل بیت (علیهم السلام) داشته باشد. کسی که معرفت به امام از اهل بیت (علیهم السلام) نداشته باشد، غیر خدا را می شناسد و غیر او را عبادت می کند».[کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 181. «سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(علیه السلام) یَقُولُ إِنَّمَا یَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ مَنْ لَا یَعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یَعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنَّمَا یَعْرِفُ وَ یَعْبُدُ غَیْرَ اللَّهِ هَکَذَا وَ اللَّهِ ضَلَالًا»]
علامه مجلسی این روایت را دو گونه توجیه و تفسیر می کند:
1. معرفت خدا بدون معرفت امام به دست نمی آید.
2. معرفت خدا در صورتی مفید است که همراه معرفت امام باشد.[مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج23، ص 83، موسسة الوفاء، بیروت، 1404ق. «بیان لعله (علیه السلام) إنما فسر معرفة الله بمعرفة الإمام لبیان أن معرفة الله لا یحصل إلا من جهة الإمام أو لاشتراط الانتفاع بمعرفته تعالى بمعرفته (علیه السلام)]
در مورد تفسیر اول علامه مجلسی می توان گفت روایاتی این تفسیر را تأیید می کند. این روایات به گونه های مختلف وارد شده است. چند روایت را به عنوان نمونه متذکر می شویم: «خدا را از طریق ائمه (علیهم السلام) می توان شناخت».[کافی، ج 1، ص 145، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش. «سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى»] «اگر ائمه نبودند خدا شناخته نمی شد».[کافی، ج 1، ص 193. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْأَوْصِیَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّتِی یُؤْتَى مِنْهَا وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِهِمُ احْتَجَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ»] « ائمه (علیهم السلام) محل شناخت خدا هستند».[کافی، ج 2، ص 608. «السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ»]
البته از نظر عارفان و اهل معرفت، از یک سو ائمه (علیهم السلام) انسان های کامل هستند و انسان کامل، کامل ترین مظهر خدا است. از سوی دیگر، شناخت خدا فقط از راه شناخت مظاهر و تجلیات ممکن است؛ در نتیجه کامل ترین راه شناخت خدا، شناخت کامل ترین مظهر خدا یعنی شناخت ائمه (علیهم السلام) است.
بازنشر از اسلام کوئست