پیامهای نوروز و بهار
پیامهای نوروز و بهار
پیامهای نوروز و بهار شامل مجموعه بیانات معصومین علیهم السلام ، اعمال در نوروز و یادی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
بیشتر بخوانید: ویژه نامه احسن الحال - ویژه بهار و عید نوروز
مقدمه
قَالَ عَلِی(علیه السلام): «مَا اَکثَرَ الْعِبَرَ وَ اَقَلَ الْاِعْتِبَارَ؛[1] چه قدر (حوادث) عبرت آموز فراوان است؛ ولی عبرت گیری کم.»
حوادث و دگرگونیهای طبیعت در نگاه انسان مؤمن درس آموز و عبرت انگیز است، نه اینکه عامل تفریح، بی خبری و گذران عمر باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «یقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فی ذلِک لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ»[2]؛ «شب و روز دگرگون می شود، به راستی در این (تغییرات) برای صاحبان بصیرت عبرت است.»
در احوالات مرحوم «میرزا جواد ملکی تبریزی» استاد اخلاق حضرت امام(رحمه الله) نقل شده است: هنگامی که برای نماز شب برمی خاست، قبل از وضو گرفتن به آسمان نگاه کرده، با گریه این آیه را می خواند: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»[3]؛ «به راستی در خلقت آسمانها و زمین و گردش شب و روز برای صاحبان خرد نشانه های (الهی) است.»
خداوند متعال بعد از نقل داستان حضرت یوسف(علیه السلام) می فرماید: «لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْباب»[4]؛ «در قصه های آنها (انبیا) برای خردمندان عبرتی است.»
یعنی نقل این داستان طولانی جهت سرگرمی و وقت گذرانی نیست؛ بلکه حاوی درسها و پیامهای زیادی می باشد که جا دارد خردمندان از آن درس گیرند.
بزرگ ترین و شگفت انگیزترین دگرگونی طبیعت، پایان فصل زمستان و آغاز بهار و بیداری طبیعت است. این تغییر و تحول بزرگ در نظر اکثر مردم بهانه ای برای غفلت و بی خبری است، در حالی که نوروز و فصل بهار حاوی عبرتها و درسهای فراوان است.
الف) بیداری انسان همزمان با بیداری طبیعت
«قَالَ عَلِی(علیه السلام): أَهْلُ الدُّنْیا کرَکبٍ یسارُ بهِمْ وَ همْ نِیام؛[5] اهل دنیا مانند سواره هایی هستند که سیر داده می شوند، در حالی که (همه) خوابند.»
از نگاه روایات، اکثر مردم زندگی دنیا را در حالت خواب می گذرانند و این همان غفلت است. نوروز و بیداری طبیعت باید زمینه ای برای بیدارشدن انسان باشد.
چقدر خوب است بهار و نشاط طبیعت همراه با بهار و نشاط دل باشد.
گفت پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار
کانچه با برگ درختان می کند
با تن و جان شما آن می کند[6]
بهار دل و جان ما با نسیم توبه و ندامت از گناه و سر و کار داشتن با قرآن پدید می آید. در روایات معصومین(علیهم السلام) امور زیر بهار دلها شناخته شده است:
1- انس با قرآن
امام علی(علیه السلام) فرمود: «تَعَلَّمُوا کتَابَ اللَّهِ تبَارَک وَ تعَالَی فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ أَبْلَغُ الْمَوْعِظَةِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفاءٌ لِما فی الصدُور...؛[7] کتاب خدای بلند مرتبه، (قرآن) را فراگیرید؛ زیرا بهترین سخن و رساترین موعظه است. در قرآن تفقّه و تفکر کنید؛ زیرا قرآن (عامل) بهار دلها است، و با نور آن خود را درمان کنید؛ زیرا شفابخش بیماری (اخلاق و) سینه ها (و دلها) است.»
2- علم و حکمت
حضرت لقمان به پسرش اینگونه وصیت کرد: «یا بُنَی جَالِسِ الْعُلَمَاءَ وَ زَاحِمْهُمْ بِرُکبَتَیک فَإِنَّ اللَّهَ عزَّ وَ جلَّ یحیی الْقُلُوبَ بِنُورِ الْحِکمَةِ کمَا یحْیی الْأَرْضَ بِوَابِلِ السَّمَاءِ؛[8] ای پسرم! با علما همنشین باش و با زانو زدن نزد آنان مزاحم (و بهره برنده از) آنها باش؛ زیرا خداوند دلها را با نور حکمت زنده می کند، چنانکه آسمان زمین را با باران شدید زنده می کند.»
البته علومی که انسان را به سوی خدا بکشاند و امر و دستورات او را زنده کند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «إِن اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ تَذَاکرُ الْعِلْمِ بَینَ عِبَادِی مِمَّا تَحْیا عَلَیهِ الْقُلُوبُ الْمَیتَةُ إِذَا هُمُ انْتَهَوْا فیهِ إِلَی أَمرِی؛[9] به راستی خداوند می فرماید: مذاکرات علمی بین بندگانم از اموری است که دلها را زنده می کند، به شرطی که به امر و دستور من (خدا) منتهی شود.»
3- پند و موعظه
حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) فرمود: «أَحْی قَلْبَک بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمتْهُ بالزَّهَادَة؛[10] قلبت را با موعظه (و پند پذیری) زنده کن و با زهد و بی رغبتی [هوا و هوس را در آن] بمیران!»
4- دیدار دوستان خوب
در این ایام که مردم به دید و بازدید بستگان می روند، مناسب است بخشی از دیدارها و زیارتها را به افراد متدین، علمای ربانی، و اهل خیر اختصاص دهیم؛ زیرا این گونه دیدارها، دلها را بهاری کرده، حیات می بخشد.
امام علی(علیه السلام) فرمود: «لِقَاءُ أَهْلِ الْخَیرِ عِمَارَةُ الْقَلْب؛[11] ملاقات اهل کار خیر قلب را آباد می کند.»
5- یاد خدا
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «جَلَاءُ هَذِهِ الْقُلُوبِ ذِکرُ اللهِ وَ تلَاوَةُ الْقرْآنِ؛[12] جلادهنده و صفابخش قلبها، یاد خداوند و خواندن قرآن است.»
حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش فرمود: «أُوصِیک بِتَقْوَی اللَّه أَی بنَی وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قلْبِک بذِکرِهِ؛[13] تو را به تقوای الهی و انجام امر خدا و آباد کردن قلبت با یاد خدا سفارش می کنم.»
6- استغفار
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «إِن لِلْقلُوبِ صَدَأً کصدَإِ النحَاسِ فاجْلُوهَا بِالِاسْتِغْفَارِ؛[14] برای قلبها زنگاری است مانند زنگار گرفتن مس، پس با استغفار آن را جلا بخشید!» آری، موعظه، دیدن افراد خوب، ذکر و یاد خدا، تلاوت و انس با قرآن قلبها را جلا بخشیده، موجب خانه تکانی دلها می شود و نشاط و بهاری شدن آن را به همراه خواهد داشت.
ب) نوروز و توجه به گذر عمر
در سورة «عصر» می خوانیم: «وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خسْرٍ * إِلاَّ الَّذین آمنُوا وَ عمِلُوا الصالِحاتِ وَ تواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»[15]؛ «به عصر سوگند! همانا انسانها در زیانند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند.»
انسان در این دنیا مانند کسی است که سرمایة عظیمی دارد؛ اما بی آنکه بخواهد، هر روز بخشی از آن را از او بگیرند. سرمایه های وجودی انسان که در ضمن ساعات عمر انسان در اختیار او قرار گرفته است، به سرعت می گذرد و نیروهای معنوی و مادّی او را به سرعت به یغما می برد «خُسر» بر وزن «عُسر» چنانکه راغب می گوید: «به معنای کم شدن سرمایه است، گاه به انسان نسبت داده می شود و می گویند: فلان کس زیان کرد. و گاه به خود عمل نسبت داده می شود و می گویند: تجارتش زیان کرد. این واژه غالباً در سرمایه های برونی مانند مال و مقام به کار می رود، و گاه در سرمایه های درونی مانند صحّت و سلامت و عقل و ایمان و ثواب. و این همان است که خداوند متعال به عنوان «خسران مبین» و زیان آشکار از آن یاد فرموده استآنجا که می فرماید: «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَ أَهلِیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِک هُوَ الْخسْرانُ الْمبِین»[16]؛ «زیانکاران واقعی کسانی هستند که سرمایة وجود خود و خانوادة خویش را در قیامت از دست می دهند، بدانید خسران مبین همین است.»
فخر رازی در تفسیر آیه «والخسر...» سخنی نقل می کند که حاصلش چنین است: «یکی از بزرگان پیشین می گوید: معنی این سوره را من از مرد یخ فروشی آموختم که فریاد می زد: «اِرْحَمُوا مَنْ یذُوبُ رَأسَ مَالِهِ! اِرْحَمُوا مَنْ یذُوبُ رَأسَ مَالِه؛ رحم کنید به کسی که سرمایه اش ذوب می شود، رحم کنید به کسی که سرمایه اش ذوب می شود.» پیش خود گفتم: این است معنی «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ» عصر و زمان بر او می گذرد و عمرش پایان می گیرد، و ثوابی کسب نمی کند و در این حال زیانکار است.»[17]
گویند: گدایی از مغازه دار خواست که یک گونی گردو به عنوان کمک به او بدهد، صاحب مغازه گفت: گدای ناشی! یک گونی گردو را چه کسی به گدا می دهد؟ لا اقل چند عددی تقاضا می کردی. گدا گفت: اجازه می دهی کنار این گونی گردو بنشینم؟ وقتی نشست، اجازه خواست تا یک عدد از آن گردوها را بردارد و بعد دوم را، سوم را و... اجازه گرفت. صاحب مغازه گفت: گدای زرنگ! می خواهی یکی یکی همان گونی گردو را از من بگیری؟
گذشت زمان نیز با ظرافت روزها و لحظه ها را از ما می گیرد؛ ولی ما غافلیم.
در روایات نیز به این گذر عمر و زیان جمعی در این معامله اشاره شده است.
حضرت هادی(علیه السلام) فرمود: «الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُون؛[18] دنیا بازاری است که جمعی در آن سود می برند و جمع دیگر زیان.»
امام صادق(علیه السلام) به نقل از آباء گرامیشان فرمودند: «مَا مِنْ یوْمٍ یأْتِی عَلَی ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِک الْیوْمُ یا ابْنَ آدَمَ أَنَا یوْمٌ جَدِیدٌ وَ أَنَا علَیک شهِیدٌ فَقُلْ فِی خَیراً وَ اعْمَلْ فِی خَیراً أَشْهَدْ لَک بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ فَإِنَّک لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً؛[19] هیچ روزی بر بنی آدم نمی گذرد، مگر اینکه آن روز می گوید: فرزند آدم! من روز جدیدی هستم و بر رفتارت گواهم، پس کار خیر در من انجام بده. که روز قیامت به نفعت گواهی می دهم و بعد از آن مرا نخواهی دید.»
درس مهم هر سال جدید، توجه به فرصتهای از دست رفته و زمانهای باقیمانده است.
باید توجه داشت آنچه در حال تمام شدن است، زمان نیست؛ بلکه ما هستیم. «قَالَ الْحُسَینُ(علیه السلام): یا ابْنَ آدَم إِنَّمَا أنْتَ أیامٌ کلَّمَا مَضَی یوْم ذَهبَ بعْضُک؛[20] ای فرزند آدم! (عمر) تو همین روزها هستی، هر روزی که می گذرد، بخشی از تو نیز رفته است.»
هر روز که می گذرد، مقداری از هستی ما نیز می رود و با گذشت روزها، ماه ها و سالها به همان مقدار از وجود ما کم می شود، پس امسال نیز بخشی از هستی ما از دست رفت. پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «کنْ علَی عمْرِک اَشحَّ مِنْک عَلَی دِرْهَمِک وَ دِینَارِک؛[21] بر عمرت بیش از طلا و نقره ات حریص باش و به راحتی آن را از دست مده.»
ج) اعمال در نوروز
1- محاسبه نفس
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) از پیامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل فرموده اند: «الْکیسُ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَ عمِلَ لِما بَعْدَ الْمَوْت؛[22] هوشمند کسی است که نفسش را حسابرسی کند و برای بعد از مرگ خود عمل کند.» این ایام وقت حسابرسی نسبت به عمر است.
هنگامی که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) حدیث فوق را از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل کردند، شخصی پرسید: «کیفَ یحَاسِبُ نَفْسَهُ قالَ إِذَا أَصبَحَ ثمَّ أَمْسَی رَجَعَ إِلَی نَفْسِهِ وَ قَالَ یا نَفْسِی إِنَّ هَذَا یوْمٌ مَضَی عَلَیک لَا یعُودُ إِلَیک أَبَداً وَ اللَّهُ یسأَلُک عنْهُ بِمَا أَفْنَیتِهِ فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ أَ ذَکرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِهِ أَ قَضَیتِ حَوَائِجَ مُؤْمِنٍ فیهِ أَ نفَّسْتِ عنْهُ کرْبَهُ أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ أَ کفَفْتِ عنْ غیبَةِ أَخٍ مُؤْمِنٍ أَعَنْتِ مُسْلِماً مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ فَیذْکرُ مَا کانَ مِنْهُ فَإِنْ ذَکرَ أَنهُ جرَی منْهُ خَیرٌ حَمِدَ اللَّهَ وَ کبَّرَهُ عَلَی تَوْفِیقِهِ وَ إِنْ ذَکرَ مَعْصِیةً أَوْ تَقْصِیراً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ وَ عَزَمَ عَلَی تَرْک معَاوَدَتِهِ؛[23]
چگونه نفسش را محاسبه کند؟ وقتی صبح و شام می شود، به نفسش مراجعه کند و بگوید: ای نفس من! این روز بر تو گذشت و هرگز دوباره برنمی گردد، و خداوند از آنچه (از عمر) از دست دادی، می پرسد که چه عملی در آن روز انجام دادی؟ آیا خدا را یاد کردی؟ یا او را حمد و ستایش نمودی؟ آیا حاجت مؤمنی را در این روز برآورده ساختی؟ و یا غصّة او را بر طرف کردی؟ و در نبود او (آبروی) خود او و اهل و عیال او را حفظ نمودی؟ آیا بعد از مرگ او (حق او و) بازماندگانش را مراعات نمودی؟ آیا برادر مؤمن را از غیبت مؤمنی بازداشتی؟ آیا مسلمانی را یاری کردی؟ چه کارهایی در آن روز انجام داده ای؟ پس کارهایی را که انجام داده یاد کند، اگر خیری از او سرزده، خداوند را ستایش کند (که به او توفیق عنایت فرمود) و بزرگ شمارد خداوند را به توفیقی که داده است، و اگر گناه و تقصیری از او سر زده، استغفار کند و تصمیم گیرد که دوباره تکرار نشود.»
وقتی انسان برای یک روز باید چنین برنامه ای داشته باشد، برای یکسال که 364 و یا 365 روز است حتمی و ضروری است که خود را محاسبه کند که در سال گذشته چقدر موفق بوده ام و از عمرم درست استفاده کرده و کارهای نیک انجام داده ام؟ چقدر گره از کار مردم باز کرده ام؟ و از آن طرف، چقدر گناه از من سر زده است؟ هر گناهی نیاز به توبه و استغفار دارد. اگر انسان چنین محاسبة نفس داشته باشد، روزهای نو و فرارسیدن بهار برای او خوشایند خواهد بود.
2- دید و بازدید
عمل دیگری که در این ایام از بهترین اعمال شمرده شده است، دید و بازدیدهایی است که از بستگان و اقوام داریم. که الحمد لله این امر در مردم نهادینه شده است؛ ولی توجّه به چند نکته لازم است:
یک: سر زدن و دیدار با آنهایی که قهر هستیم اولویت دارد، خصوصاً اگر بتوانیم در آشتی پیش قدم باشیم، ثواب بیش تری خواهد داشت.
دو: در این بازدیدها فقرای فامیل، پیرمردان و از کارافتادگان را فراموش نکنیم، اگر بتوانیم دید و بازدید خود را با فقرا همراه به هدیه کنیم، به مراتب ثواب آن بیش تر خواهد شد.
سه: دید و بازدید منحصر به ایام نوروز نباشد؛ بلکه این ایام سوژة خوبی است که در طول سال نیز این امر مقدس ادامه داشته باشد. حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) فرمود: «فَنِیرِزُوا إِنْ قَدَرْتُمْ کلَّ یوْمٍ یعنِی تهَادُوا وَ توَاصَلُوا فِی اللهِ؛[24]
اگر می توانید هر روز را نوروز کنید؛ یعنی در راه خدا به یکدیگر هدیه بدهید و با یکدیگر پیوند داشته باشید.»
نکتة بسیار دقیق در این روایت این است که هم هدیه دادن به قصد اخلاص و رضایت الهی باشد و هم دید و بازدید رنگ خدایی بگیرد. در این صورت است که همین رفت و آمدهای ساده و هدایای کم ارزش انسان را رشد روحی و قلبی می دهد، و به خدای بزرگ نزدیک تر می سازد.
3- نظافت و لباس نو
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «إِذَا کانَ یوْمُ النَّیرُوزِ فَاغْتَسِلْ وَ الْبَسْ أَنْظَفَ ثِیابِک؛[25] هر گاه نوروز فرا رسید، غسل کن و پاکیزه ترین لباسهایت را بپوش!»
الحمد لله فرهنگ عمومی نسبت به نظافت شخصی و پوشیدن لباس پاکیزه مناسب است؛ ولی نظافت نسبت به خیابانها، پارکها و محلهای تفریحی نیز مراعات شود و روز سیزدهم فروردین که روز طبیعت نامیده شده است، به روز تخریب طبیعت تبدیل نشود.
یاد قیامت
آیات فراوانی اشاره دارند که از طریق زنده شدن گیاهان و احیای زمینهای مرده، بر وجود رستاخیز و قیامت انسان استدلال شده است که به نمونه هایی اشاره می شود:
1- «وَ هُوَ الَّذی یرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بینَ یدَی رَحمَتِهِ حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثقالاً سقْناهُ لِبَلَدٍ مَیتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ کذلِک نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ»[26]؛ « او کسی است که بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش می فرستد، تا زمانی که ابرهای سنگین بار را (بر دوش خود) حمل کنند. در این هنگام آنها را به سوی سرزمینهای مرده می فرستیم و به وسیلة آن آب حیاتبخش نازل می کنیم و با آن از هر گونه میوه ای (از خاک تیره) بیرون می آوریم و اینگونه (که زمینهای مرده را زنده کردیم) مردگان را (نیز در قیامت) زنده می کنیم تا متذکر شوید.»
خداوند این مثال را برای این ذکر می کند که نمونة معاد که در این دنیا در برابر چشم ما تکرار می شود به ما نشان دهد.
درسوره فاطر آیة 9 همین مضمون آمده است، منتهی در پایان دارد: «کذلِک النُّشُورُ»[27]؛ «رستاخیز نیز همین گونه است.»
در حدیثی آمده است که: یکی از اصحاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عرض کرد: ای رسول خدا! چگونه پروردگار مردگان را زنده می کند و نشان و نمونة آن در جهان خلقت چیست؟ حضرت فرمود: «اَمَا مَرَرْتَ بِوَادِی اَهْلَک مُمَخِّلاً ثُمَّ مَرَرْتَ بِهِ یهْتَزُّ خَضْرَا؟ آیا از سرزمین قبیله ات گذر نکرده ای، در حالی خشک و مرده بوده، و سپس از آنجا عبور کنی، در حالی که از خرّمی و سرسبزی گویی به حرکت درآمده؟ عرض کرد: آری، ای رسول خدا! «قالَ: فَکذَلِک یحْیی اللهُ الْمَوْتَی وَ تِلْک آیتَهُ فِی خَلْقِهِ؛ فرمود: اینگونه خداوند مردگان را زنده می کند و این نمونه و نشانة او در آفرینش است.»[28]
2- «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصیدِ * وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضیدٌ * رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْیینا بِهِ بَلْدَةً مَیتاً کذلِک الْخُرُوجُ»[29]؛ «و از آسمان آبی پربرکت نازل کردیم و به وسیلة آن باغها و دانه هایی را که درو می کنند، رویاندیم و نخلهای بلند قامت که میوه های متراکم دارند، تمام اینها برای روزی بخشیدن به بندگان است و به وسیلة باران سرزمین مرده را زنده کردیم، (آری) مردگان نیز همین گونه زنده می شوند.»
3- «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّک تَرَی الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذی أَحْیاها لَمُحْی الْمَوْتی إِنَّهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ قدیرٌ»[30]؛ «از آیات او این است که زمین را خشک و خاضع می بینی؛ امّا هنگامی که آب بر آن می فرستیم، به جنبش درمی آید و نمو می کند، همان کس که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده می کند. او بر انجام هر چیز توانا است.»
دهها آیه در قرآن به این مضمون آمده است که در واقع می خواهد با نگاه به تحوّلات بهار و سال نو و زنده شدن طبیعت، معرفت خویش را در سه محور کامل کنیم:
1- توحید و قدرت بی نهایت الهی که پشت پردة تمامی این تحوّلات و زنده شدنها دست قدرت الهی قرار دارد.
2- نمونة عینی امکان معاد و زنده شدن انسان، چنانکه گیاهان و زمین بعد از مردن دوباره زنده و سرسبز می شوند.
3- یاد مرگ و قیامت که ما نیز مثل خزان گیاهان و زمین روزی می میریم و دوباره زنده می شویم، خود این یاد باعث بهاری شدن و حیات قلب می شود.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «إِنَّ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کمَا یصْدَأُ الْحَدِیدُ قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا جَلَاؤُهَا قَالَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ ذِکرُ الْموْتِ؛[31] این دلها زنگار می گیرند، مانند آهن که وقتی آب به آن برسد زنگ می زند. گفته شد: چه چیزی باعث جلای قلب (و رفع زنگار) می شود؟ فرمود: زیادی یاد مرگ و خواندن قرآن.»
یادی از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
آمد بهار و گل رخ من در سفر هنوز
خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز
آمد درخت گل به بَرْ امّا چه فایده
کان سرو گلعذار نیامد به بر هنوز
فصل بهار، محبوب ترین و دوست داشتنی ترین فصول نزد انسانها و حتی حیوانات است؛ ولی بهار طبیعت بدون بهار آفرین حقیقی عمر او بی نشاط است چنانکه وقتی مادران شهدا، مفقودان، و مادران جوان از دست داده کنار سفرة هفت سین قرار می گیرند و یا لحظه تحویل سال دعا می کنند، اول شهید و مفقود الاثر خود را یاد می کنند. بهار طولانی و همگانی و نشاط فراگیر و عمومی در زمان جان جانان حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میسّر است. چنانکه در زیارتنامه آن حضرت می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَی رَبِیعِ الْاَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْاَیامِ؛[32] سلام بر بهار مردم و شادی روزگار.»
در روایات ما نیز شواهدی وجود دارد که به این امر توجّه داده شده است که مردم و شیعیان در ایام نوروز متوجّه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ظهور آن حضرت باشند.
حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند: «وَ مَا مِنْ یوْمِ نَیرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الْفَرَجَ لِأَنَّهُ مِنْ أَیامِنَا وَ أَیامِ شِیعَتِنَا؛[33] هیچ نوروزی نیست، مگر آنکه ما در آن روز منتظر فرج [ظهور قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله)] هستیم؛ چرا که نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است.»
همان حضرت در روایت دیگری فرمود:«یوْمُ النَّیرُوزِ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی یظْهَرُ فِیهِ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیتِ وَ وُلَاةَ الْأَمْرِ وَ یظْفِرُهُ اللَّهُ تَعَالَی بِالدَّجَّالِ فَیصْلِبُهُ عَلَی کنَاسَةِ الْکوفَة؛[34] نوروز روزی است که قائم ما اهل بیت و صاحبان امر، در آن روز ظهور می کند و خداوند او را (در آن روز) بر دجال پیروز می کند، پس او را در کناسۀ کوفه به دار خواهد زد.»
چهره گل باغ و صحرا را گلستان می کند
دیدن مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، هزاران درد درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند
در این روایت جای بحث و گفتگو وجود دارد؛ زیرا مقصود ما این است که در این ایام تعطیلات توجه به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فراموش نشود. در کنار دید و بازدیدها، گردشهای سالم توجه به آن حضرت از طریق خواندن دعاهای مربوط به آن حضرت از جمله: "زیارت ال یاسین" فراموش نشود. و همین طور انتظار فرج و خود را و دیگران را برای این امر آماده نمودن.
هر روز را نوروز کنیم
و طبق سخن امیر بیان علی(علیه السلام) که فرمود: «وَ کلُّ یوْمٍ لَا یعْصَی اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یوْمُ عِیدٍ؛[35] هر روزی که در آن خداوند نافرمانی نشود، عید است.» انسان می تواند با هدیه دادن، صله ارحام و ترک گناه هر روز خود را نوروز کند و هر روز را عید داشته باشد و این نکته بسیار مهمی است که انسان می تواند همیشه بهاری باشد، بر خلاف طبیعت که فقط یک فصل آن بهاری است، البته ممکن است انسانی با انجام گناه همیشگی دائما در حال خزان باشد و هرگز بهاری برای او ورق نخورد و عیدی برای او نوشته نشود.
نویسنده: حسینی، جواد
منبع: مبلغان» اسفند - فروردین 92 - 1391 - شماره 163./ پیامهای نوروز و بهار
------------------------------------
پی نوشت ها:
[1] بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 68، ص 328.
[2] نور / 44.
[3] آل عمران / 190.
[4] یوسف / 111.
[5] بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 70، ص 128، ح 132.
[6] مولوی.
[7] تحف العقول، علی بن شعبه حرّانی، انتشارات اسلامی، قم، 1404 ق، تحقیق علی اکبر غفاری، ص150.
[8] بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 1، ص 204، ح 22.
[9] اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق علی اکبر غفاری، دار الصعب و التعارف، بیروت، چهارم، 1401 ق، ج 1، ص 40.
[10] نهج البلاغه، نامه 31.
[11] بحار الانوار، ج 77، ص 208، ح 1.
[12] مجموعه ورّام، ورّام بن ابی فراس، مکتبة المفید، قم، اول، ج 2، ص 121.
[13] نهج البلاغه، نامه 31.
[14] وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، موسسه آل بیت)، قم، چاپ اول، 1409 ق.
[15] عصر / 1 – 3.
[16] زمر / 15.
[17] تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 85، به نقل از تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، ج 27، ص 296.
[18] تحف العقول، علی بن شعبه حرانی، ص 484.
[19] اصول کافی، شیح کلینی، ج 2، ص 523، ح 8؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 7، ص 235، ح 20.
[20] ارشاد القلوب، حسن بن ابی الحسن دیلمی، انتشارات شریف رضی، قم، اول، 1413 ق، ج 1، ص 40.
[21] تفسیر نور الثقلین، عروسی حویزی، اسماعیلیان، قم، 1415 ق، جلد 4، ص 217.
[22] بحار الانوار، ج 74، ص 78؛ مجموعه ورّام بن ابی فراس، ج 2، ص 51.
[23] وسائل الشیعه، ج 16، ص 98، ح 2108؛ بحار الانوار، ج 67، ص 69، وج 89، ص 249؛ والحیاة، برادران حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ اول، 1380 ش، ج 1، ص 756.
[24] دعائم الاسلام، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دار المعارف، مصر، سوم، 1389 ق. ، ج 2، ص 326.
[25] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 5، ص 288.
[26] اعراف / 55.
[27] فاطر / 9.
[28] تفسیر قرطبی، ج 8، ص 5409، ذیل آیة 9 فاطر، به نقل از تفسیر نمونه، ج 18، ص 192.
[29] ق / 9 – 11.
[30] فصّلت / 39.
[31] کنز العمال، متقی هندی، مکتبة التراث الاسلامی، بیروت، اول، 1397- ق، ج 1، ص 445، شماره 2441.
[32] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 1006؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 99، ص 101.
[33] مستدرک الوسائل، میرزا حسن نوری، آل البیت، قم، اول، 1407 ق، ج 6، ص 352.
[34] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 52، ص 276، ح 171.
[35] نهج البلاغة، محمد دشتی، انتشارات مشهور، حکمت 428.
افزودن دیدگاه جدید