شهادت امام کاظم (علیه السلام) + آواتار
شهادت مظلومانه امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) تسلیت و تعزیت باد.
ابو الحسن امام موسی بن جعفر (عَليهِمَا السَّلام) معروف به امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) [1] هفتمین امام و پیشوای ائمه اثنى عشری (سَلامُ اللهِ عَلَيهِم) به دستور «هارون الرّشید» در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در زندان بغداد مسموم و به شهادت رسید. [2]
امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) نیز مانند دیگر ائمه معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَيهِم) به سبب داشتن منصب الهی امامت، برترین شخصیت الهی ، علمی ، سیاسی و .... عصر خویش محسوب می گردید، که فضائل و برجستگی های آن حضرت، موقعیت سیاسی و اجتماعى بى نظیرى براى آن حضرت ایجاد نموده بود تا جائی که دوست و دشمن ، موافق و مخالف به عظمت ایشان اعتراف می کردند ؛ «ابن حجر هيتمى» محدث مشهور اهل سنت در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) مى نويسد : موسى كاظم، وارث علوم و دانشهاى پدر و داراى فضل و كمال او بود، وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده اى كه از خود نشان داد، «كاظم» لقب يافت، و در زمان او هيچ كس در معارف الهى و دانش و بخشش به پايه او نمى رسيد.[3]
فضائل و کرامات امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) در نهایت موجب کینه و حسادت دستگاهی حکومتی و هارون رشید نسبت به امام گردید تاجائی که هارون رشید از هیچ اقدامی برای پایین آوردن اعتبار امام نزد مردم دریغ نمی نمود، در تاریخ ثبت شده است که هارون رشید از ساحری خواستند هنگامی امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) کنار سفره غذا نشست، سحری انجام دهد که اهل مجلس به حضرت بخندند و امام را کوچک شمارند، مجلسی آمده شد و سفره ای حاضر گردید، خادم امام دست برد که نان را بردارد و نزد امام بگذارد، نان پرید و هارون و اهل مجلس خندیدند. در این لحظه، امام به تمثال شیری که بر پرده ای در اتاق نقاشی شده بود، اشاره ای کرد و فرمود: «ای شیر خدا، دشمن خدا را بگیر» تمثال به صورت شیر واقعی در آمده و ساحر را پاره پاره کرد و بلعید. هارون و اطرافیانش از دیدن این صحنه از هوش رفتند. چون به هوش آمدند، هارون عرض کرد: «کاری کنید تا ساحر زنده شود» امام فرمودند: «اگر عصای موسی (عَلی نَبيِنا و آلهِ و عَليهِ السلام) آنچه بلعیده بود، برگرداند، این تمثال شیر نیز چنین خواهد کرد» [4] و این چنین معجزه امام نه تنها حضرت را نزد مردم کوچک نکرد بلکه موجب ریخته شدن آبروی هارون گردید، هارون نیز از آن پس با دیدن فضائل و معجزات متعدد دیگر از حضرت، سختگیری خود را نسبت به ایشان بیشتر نمود تا جائی که در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) نقل شده است: «لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک «سِندی بن شاهک» ملعون منتقل شده و تحت شکنجه قرار گرفت»[5] و در همان جا به شهادت رسید.
شهید مطهری (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَريف) در مورد طریقه شهادت حضرت می فرماید : «امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) در زندان سندی بن شاهک ، غیر مسلمان به سر می برد که هارون الرشید دستور قتل امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) را صادر نمود و از طرفی می خواست به گونه ای تبلیغ کند که امام به اجل خود از دنیا رفته است پس «یحیی برمکی» زهر خطرناکی را فراهم کرد و در اختیار سندی قرار داد، سندی زهر را در خرما تعبیه و به امام خوراندند و بعد از آن فورا شهود مورد اعتماد مردم و به اصطلاح عدول المؤمنین را حاضر کرد و در جلسه که امام نیز حضور داشت هارون گفت : ایها الناس ببینید این شیعه ها چه شایعاتی در اطراف موسی بن جعفر رواج می دهند، می گویند: موسی بن جعفر در زندان ناراحت است، موسی بن جعفر چنین و چنان است. ببینید او کاملا سالم است. که امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) فرمودند : دروغ می گوید، همین الان من مسمومم و از عمر من دو سه روزی بیشتر باقی نمانده است.» [6]
پی نوشت:
[1]. الإرشاد ج 2 ص 215
[2]. الکامل ابن اثیر ج6 ص164
[3]. الصواعق المحرقه ص 203
[4]. منتهی الآمال، ج 2ص 230
[5]. سوگنامه آل محمّد ص96
[6]. سیری در سیره ائمه اطهار ص166
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
امام کاظم (علیه السلام)
نکته: برای دانلود و دیدن تصویر در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید
افزودن دیدگاه جدید