بهار سالک (نگاهی به سیره عبادی امام راحل قدس سره)
اشاره
میان زمان ها، برخی اوقات از ویژگی ممتازی برخوردارند که در آن ها، باران رحمت الهی باریدن گرفته و قلوب تشنه معرفت را سیراب می کند. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
إِنَّ لِرَبِّکمْ فِی أَیامِ دَهْرِکمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَـعَرَّضُوا لَهَا؛[1]
در ایام زندگی شما، لحظاتی فرا می رسد که در معرض نسیم حیات بخش الهی قرار می گیرید و فرصت مناسبی به دست می آورید، بکوشید از آن فرصت ها استفاده کنید و خویشتن را در مسیر فیـض الهی قرار دهید.
ماه های با برکت رجب و شعبان و رمضان، بهار سلوک به شمار می روند و از زمان هایی هستند که سالک الی الله، بهره گیری معنوی از آن ها را بر خود لازم دانسته و غفلت از این فرصت ها را مایه خسران می داند. اولیای الهی، برنامه خاصی در این زمان ها داشته اند. در این نوشتار به اختصار، به برخی برنامه های امام خمینی در ماه های مبارک شعبان و رمضان اشاره می کنیم، تا علاقه مندان از آن الگو برگرفته و در جان ایشان همتی مضاعف در بهره گیری از این دو ماه عزیز برانگیزد.
ماه شعبان
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، و ماه شعبان، پیش درآمد آن است؛ پس اعمال زیادی باید انجام داد، تا توفیق شرکت در این مهمانی را یافت. یکی از این اعمال، خواندن ادعیه است. امام خمینیدر این رابطه می فرماید:
ماه شعبان مقدمه است برای ماه مبارک رمضان که مردم برای ورود در ماه مبارک رمضان و ورود در «ضیافه الله» مهیا بشوند. شما وقتی می خواهید به مهمانی بروید، غالباً یک وضع دیگری خودتان را درست می کنید. لباسی تغییر می دهید و یک طور دیگری وارد می شوید. ماه شعبان برای این است که همان طور که می خواهید مهمانی بروید، خودتان را مهیا می کنید و سر و ظاهرتان را یک قدری فرق می گذارید با آن وقتی که در خانه هستید، در ضیافت خدا هم ماه شعبان برای مهیا کردن این افراد است، مهیا کردن مسلمین است برای ضیافت خدا. ادبش مناجات شعبانیه است.[2]
اگر به آثار امام خمینی نظری گذرا بیفکنیم، سفارش آن بزرگوار به خواندن مناجات شعبانیه کاملاً مشهود است. وی درباره اهمیت این مناجات می فرماید:
اگر نبود در ادعیه الّا دعای مناجات شعبانیه، کافی بود برای این که امامان ما، امامان بحقند؛ آن هایی که این دعا را انشا کرده و تعقیب کردند. تمام این مسائلی که عرفا در کتاب های طولانی خودشان نوشته اند یا خودشان می گویند، در چند کلمه مناجات شعبانیه هست؛ بلکه عرفای اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایی که در اسلام وارد شده است، استفاده کرده اند.[3]
همچنین جایی دیگر می فرماید:
مناجات شعبانیه از بزرگ ترین مناجات و از عظیم ترین معارف الهی و از بزرگ ترین اموری است که آن هایی که اهلش هستند، می توانند تا حد ادراک خودشان استفاده کنند...[4]
شخصی که این گونه به عظمت از این مناجات یاد می کند، بی تردید خود غواصی است که از گوهرهای معنوی این دریا بهره می برد. یکی از کسانی که در خدمت امام بوده است می گوید:
در ماه شعبان، گاهی شب ها پشت در اتاق می خوابیدم؛ می دیدم یک ساعت مانده به اذان صبح، امام بیدار می شد و وضو می گرفت و پس از نماز شب، مشغول مناجات شعبانیه می شد. من شاهد بودم چگونه امام مناجات شعبانیه را می خواند و به درگاه خدا ناله می کرد. ایشان مقید به خواندن مناجات شعبانیه بود و در این مناجات، به قدری گریه می کرد که من... با صدای گریه ایشان از خواب بیدار می شدم، با این که بسیار آرام و آهسته، اعمال شب را انجام می داد که کسی بیدار نشود.[5]
قطره ای از اقیـانوس معارف منـاجات
امام خمینی برای درک اسرار معارف قرآن و مناجات امامان:به ویژه مناجات شعبانیه، ذوق عرفانی را ضروری می داند. آن بزرگوار می فرماید:
چه بسا مسائل عرفانی[6] که در قرآن و این مناجات های ائمه اطهار:و همین مناجات شعبانیه هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا ممکن است تا حدودی درک کنند، عناوین را بفهمند؛ لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است، نمی توانند وجدان کنند....
امام در مناجات شعبانیه به این فراز خیلی عنایت داشته و در مواردی سخن یا نوشته خود را به آن مزین می فرمود:
الهی هَبْ لِی کمالَ الْانْقِطاع الَیک وَ اَنِرْ اَبْصَارَ قُلُوبِنا بِضِیاء نَظَرِها الَیک حَتّی تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ الَی مَعْدِنِ الْعَظَمَه وَ تَصیرَ ارواحُنا مُعَلَّقَهً بِعِزّ قُدْسِک الهی وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ نادَیتَهُ فَاجابَک وَ ناجَیتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِک؛
وقتی به آثار بیانی و قلمی آن سفر کرده به عرش، نظری بیفکنیم، در می یابیم آن ذوق عرفانی که در سخنان ضروری می دانست، در وجود خود نیز به کمال رسیده بود و برخی از کلمات اسرار گونه را برای ما بیان فرمود.
معظم له درباره کمال انقطاع می فرماید:
این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هرکس، و پیوستن به او است و گسستن از غیر، هِبه ای الهی است به اولیای خُلَّص پس از صَعْق حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن او است «وَ لاحَظْتَهُ ».[7]
امام راحل1محبوس بودن در حجاب، اعم از نورانی و ظلمانی را سبب محجوب بودن فطرت می داند و خارج شدن از آن را ضروری دانسته و راهکار خروج را، هم مجاهدت و تلاش فرد و هم هدایت خداوند متعال معرفی می کند:
و تا انسان در حجاب خود است و به خود سرگرم است و خَرْق حُجُب حتّی حُجُب نوری را نکرده، فطرتش محجوب است و خروج از این منزل، علاوه بر مجاهدات، محتاج به هدایت حق تعالی است.[8]
آن عالم فرزانه برای توضیح این سخن به مطلب کلیدی دیگری اشاره می کند:
و ابصار قلوب تا به ضیاءِ نَظر او نور نیابد، حُجُب نور خرق نشود و تا این حُجب باقی است، راهی به معدن عظمت نیست و ارواح، تعلُّق به عزّ قدس را درنیابند و مرتبت تَدَلّی[9] حاصل نیاید «ثُمَّ دَنی فَتَدَلّی». [10]و ادنی از این، فنای مطلق و وصول مطلق است.. ..
تا خویشتنی به وصل جانان نَرسی خود را به رهِ دوست فنا باید کرد
نجوای سرّی حق با بنده خاص خود صورت نگیرد، مگر پس از صَعْق و اندکاک جَبَل هستی[11] خود، رَزَقَنا اللهُ وَ ایاک.. .[12]
امام به معارف بلندی که در این مناجات است، اشاره می کند و فهمیدن آن ها را بدون ریاضات شرعی امری ناممکن می شمرد. و می فرماید:
... همین جملاتی که در این مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگری که در آن هست، مسائلی است که به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. ریاضات بسیار می خواهد تا انسان بتواند بفهمد که «ناجیتَه [با فتح تا] نه ناجیته [با ضم تا]، «ناجَیتَه» این چیست؟ خدا با آدم مناجات می کند؛ مناجات چی است؟ ائمه چه خواسته اند؟ این از دعاهایی است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است همه ائمه این دعا را می خواندند. این دلیل، بر بزرگی این مناجات است که همه ائمه این مناجات را می خواندند. این چه بوده است؟ بین آن ها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی بوده است؟[13]
ماه مبارک رمضان
امام خمینی توجه ویژه ای به ماه مبارک رمضان داشت و ملاقات های خود را در ماه رمضان تعطیل می کرد، تا برای دعا و تلاوت قرآن و اعمال این ماه فرصت بیشتری پیدا کند.
آن بزرگوار در ماه رمضان از شب تا صبح، عبادت، نماز و دعا به جا می آوردند، بعد از نماز صبح، مقداری استراحت می کرد و صبح زود، برای کارهای خود آماده بود.[14]
امام درباره ماه رمضان چنین می سراید:
ماه رمضان شد، می و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تـو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق، این عملت بارور افتاد[15]
ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است و ضیافت الهی نیز معدن عظمت است که در مناجات شعبانیه، وصول به آن، از خواسته ها شمرده می شود. امام در این باره می فرماید:
ضیافه الله، همان «معدن عظمت» است. خداوند -تبارک و تعالی- برای ورود به معدن نور و عظمت، از بندگانش دعوت فرموده است؛ لیکن بنده اگر لایق نباشد، نمی تواند به چنین مقام با شکوه و مجللی وارد گردد.[16]
انـس با قرآن
توجه به قرآن و تلاوت و تدبر در آن، وظیفه هر مسلمان است. امام خمینی در این ماه بیشتر از ماه های دیگر بر سر این مائده آسمانی نشسته و از این خوان گسترده الهی بهره می برد.
الف. تلاوت
بی تردید، تلاوت کلام الهی دارای آثار زیادی است. ریزش باران رحمت الهی در ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن[17] بیشتر است و هنگام تلاوت، بهرۀ انسان از این باران رحمت افزایش می یابد.
یکی از مرتبطین با امام می گوید:
امام در ماه مبارک رمضان، بسیار با قرآن مأنوس بودند. من یاد ندارم که در این ماه شریف، خصوصاً در ماه رمضان آخر عمرشان که اوایل سال 86 بود، به محضر ایشان مشرف شوم و ایشان را جز در حالت قرآن خواندن ببینم. هر وقت که کاری پیش می آمد و به محضرشان می رسیدم، می دیدم مشغول تلاوت قرآن مجید هستند.[18]
ب. تـدبر
قرآن کریم، دارای نکات و لطایف و ظرایفی است که به تدبر نیاز دارد. سیره امامان معصوم:تدبر در این بحر عمیق بوده است، تا بتوانند جواهر بیشتری به دست آورند. حضرت رضا(علیه السلام) هر سه روز، یک ختم قرآن انجام می داد و می فرمود:
اگر بخواهم، در کمتر از سه روز هم می توانم یک قرآن ختم کنم؛ اما هنگامی که به آیات شریف می رسم، تفکر و تدبّر می کنم که این آیه در چه موضوعی فرود آمده و چه وقتی نازل شده است؛ لذا قرآن را هر سه روز، یک دور قرائت می کنم.[19]
امام خمینی شاگرد این مکتب نیز به پیشوای معصوم خود تأسی کرده و تدبر در آن را امر لازم می شمرد.
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی می گوید:
امام، وقتی در نجف بودند، در ماه مبارک رمضان هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کردند؛ اما زمانی که در جماران بودند، به خاطر کهولت سن، هر ده روز یک بار، قرآن را ختم می کردند. ایشان همواره با قرآن مأنوس بودند، یک جزء قرآن را هشت قسمت کرده و هر قسمت را در زمانی خاص قرائت می کردند.گاهی می دیدم مدت ها در یک جمله قرآن مکث می کردند.[20]
مراقـبت بر مستـحبات و مکروهات
مستحبات و مکروهات نیز از احکام تکلیفی هستند که نباید به آن ها بی توجه بود. انجام هر یک از این اعمال در عروج و نزول بنده سالک تأثیر ویژه ای دارد؛ از این رو اهتمام همیشگی به آن ها سیره عارفان بزرگی چون امام خمینی بوده است.
آیت الله قدیری می گوید:
وقتی امام در ماه مبارک رمضان در فصل گرمای نجف برای نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی تشریف می آوردند، اول هشت رکعت نوافل ظهر را می خواندند و بعد نماز ظهر را با اذان و اقامه نسبتاً طولانی به جا می آوردند و بعد از تعقیب نماز ظهر، هشت رکعت نوافل عصر را می خواندند و بعد، نماز عصر را با اذان و اقامه مانند نماز ظهر ادا می کردند و بعد از تعقیبات، تشریف می بردند.[21]
یکی از فضلای مرتبط با امام می گوید:
امام، برای ماه های ویژه ای چون رمضان، برنامه ای خاص داشتند؛ به طوری که در این ماه عزیز، شـعـر نمی خواندند، شعر نـمی سرودند و به شعر گوش نمی دادند و دگرگونی خاصی متناسب با این ماه مبارک در زندگی خود ایجاد می کردند؛ به گونه ای که این ماه را سراسر به تلاوت قرآن مجید، دعا و انجام مستحبات مربوط به ماه رمضان سپری می کردند.[22]
حضرت علی علیه السلامدر سخنی، روزۀ نفس از لذت دنیا را سودمندترین روزه می داند.آن حضرت می فرماید:
صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْیا أَنْفَعُ الصِّیام؛[23]
روزه نفس از لذت های دنیا [=امساک و پرهیز از آن ها] سودمندترین روزه ها است.
خانم مصطفوی، فرزند مرحوم امام می گوید:
امام، چهارده سال در نجف بودند. از بستگان خود دور بودند. هوای گرم نجف را تحمل می کردند و آنجا روزهایی به آن بلندی را روزه می گرفتند. خادم منزلشان، صبح که می آمد، گلایه می کرد و می گفت: «خانم! من سینی غذای سحر آقا را می برم؛ وقتی برمی گردانم، احساس نمی کنم از این سینی غذایی خورده شده باشد. شاید یک کمی مثلاً یک نصف کتلت خورده اند». آقا با این شرایط روزهای طاقت فرسای نجف را روزه می گرفتند.[24]
منبع: خُلُق - مرداد و شهریور 1389، شماره 18 - بهار سالک (نگاهی به سیره عبادی امام راحل قدس سره)
---------------------------------
پی نوشت:
[1] بحارالأنوار، ج 68، ص 221.
[2] صحیفه امام، ج 13، ص 31 (با اندکی تصرف).
[3] همان (با اندکی تصرف).
[4] همان، ج 17، ص 456.
[5] رفتار شناسی امام خمینی، مرضیه مظهری، عروج، اول، 1387 ش، ص 95 (با اندکی تصرف).
[6] صحیفه امام، ج 17، ص 457.
[7] صحیفه امام، ج 18، ص 444(با اندکی تصرف).
[8] همان، ص 443(با اندکی تصرف).
[9] اشاره به مرتبه و مقام فنای صفاتی است که پیش از فنای ذاتی و فنای مطلق حاصل شود.
[10] سوره نجم: 8 «آن گاه نزدیک و نزدیک تر شد».
[11] اشاره به مضمون آیه 143 سوره أعراف: «فَلَمَّا تَجَلّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکاً وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً؛ چون پروردگارش بر کوه تجلّی کرد، کوه را خُرد کرد و موسی بیهوش افتاد».
[12] صحیفه امام، ج 18، ص 444(با اندکی تصرف).
[13] همان، ج 17، ص 458(با اندکی تصرف).
[14] فرازهایی ازابعاد روحی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی، ع-ز-گ، 1361ش، ص71.
[15] دیوان امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار، چاپ اول، 1388 ش، ص332.
[16] جهاد اکبر، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار، چاپ نهم، 1378ش، ص 45.
[17] شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ.. .(سوره بقره: 185).
[18] بر ساحل آفتاب، ص441.
[19] کانَ یخْتِمُهُ فِی کلِّ ثَلَاثٍ وَ یقُولُ لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فِی أَقْرَبَ مِنْ ثَلَاثٍ لَخَتَمْتُ وَ لَکنِّی مَا مَرَرْتُ بِآیه قَطُّ إِلَّا فَکرْتُ فِیهَا وَ فِی أَی شَی ءٍ أُنْزِلَتْ وَ فِی أَی وَقْتٍ فَلِذَلِک صِرْتُ أَخْتِمُ فِی کلِّ ثَلَاثَه (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت:، قم، 1409ق، ج 6، ص 217).
[20] رفتار شناسی امام خمینی، ص105.
[21] برساحل آفتاب، ص271.
[22] همان، ص267.
[23] غررالحکم، آمدی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1366 ش، ص 176.
[24] برساحل آفتاب، ص266.
افزودن دیدگاه جدید