مشورت، در ذیل اخلاق و معنویت
مشورت کردن یکی از صفات ارزشمند است که باعث شکوفایی عقل انسان شده و میزان خطا پذیری انسان را کاهش می دهد. امام حسن مجتبی(علیه السلام) در این باره می فرماید: «ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ؛ هیچ قومى با همدیگر مشورت نكنند، مگر آن كه به رشد و كمالشان هدایت شوند.»[1] اما باید دانست که در مشورت کردن، علاوه بر هم افزایی فکرها، باید توجه انسان به اخلاقیات و معنویات نیز باشد تا به کمال مطلوب و حقیقی برسد. به عبارت دیگر؛ شاید با مشورت کردن، قسمتی از امور حل شود، اما عدم توجه به اخلاقیات و معنویت در مشورت، چه بسا موجب آسیب های دیگری شود.
توجه به اخلاق و معنویت در مشورت
خدای بزرگ در قرآن، خطاب به پیامبر خویش می فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ؛ [اى پيامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم خوى شدى، و اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پيرامونت پراكنده مى شدند؛ بنابراين از آنان گذشت كن، و براى آنان آمرزش بخواه، و در كارها با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن؛ زيرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد.»[2]
در آیه فوق، خداوند به پیامبرش، دستور به مهربانی و نرمخویی و مشورت کردن با مردم می دهد، و در پایان آیه، یادآور می شود که در این مشورت ها، توکل به خدا و معنویت باید مد نظر قرار گیرد (البته پیامبر عقل کل است و نیازی به مشورت مردم ندارد، ولی از باب آموزش به پیروان خود و هزاران علت دیگر، این صفت اخلاقی را در دستور کار خود قرار می دهد).
بابد بدانیم که ما پیروان پیامبر رحمت باید در مشورت های خود، خدا را در نظر داشته و از سجایای اخلاقی نیز غافل نشویم؛ وگرنه در غیر این صورت باید منتظر آسیب هایی باشیم.
اگر در مشورت ها، معنویت نباشد
اگر در مشورت ها، معنویت نباشد، آسیب هایی به وقوع می پیوندد که اثرات آن را در محیط خانواده ـــ این کوچکترین و مهم ترین واحد اجتماع ـــ قابل لمس است. در خانواده های سنتی که معنویت بیشتری بود و احترام به بزرگتر، جایگاه ویژه ای داشت، اختلافات با مشورت ریش سفیدها و بزرگ خاندان و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها حل می شد، با آنکه خانواده ها پرجمعیت تر بودند و حتی دامادها و عروسها در اتاقهای یک خانواده بزرگ، زندگی می کردند، اما کمترین اختلاف و درگیری، پیش می آمد و اگر هم مشکلی بود، با مشورت و هم اندیشی و گذشت افراد از هم حل می شد، اما حالا با خانواده های به مراتب کوچکتر و کم جمعیت تر، اختلافات جزیی حاکم شده و نه تنها با مشورت حل نمی شوند، بلکه مشورت ها، خود کانون مشاجرات جدیدی می شود (وقتی معنویت نباشد، گذشت و بردباری و... نیست)
سخن آخر
مشورت کردن، خیلی ارزشمد است به شرطی که با معنویت و سجایای اخلاقی همراه باشد؛ وگرنه به نتیجه مطلوب منتج نمی شود.
پی نوشت ها:
1ـــ تحف العقول ص 233
2ــ آیه 159 آل عمران.
افزودن دیدگاه جدید