صوت و متن/ روضه آتش خیمه ها- استاد فاطمی نیا
آتش در خانه حضرت زهرا علیها السلام ماند تا عصر عاشورا به خیمه های ابی عبدالله رسید. همین آتش بود. من اهل مصیبت مکشوف نیستم اما گفتم آتش رسید در عصر عاشورا به خیمه ها. مصیبت آقا خیلی بزرگ است. باز هم اینجا به ساحت مقدسه عمه امام زمان. حضرت زینب کبری علیهاالسلام. این خانم خیلی بزرگ است از عقل ما خارج است. عوامی برخورد نکنید. علمی عرض می کنم. وجود نازنین زینب کبری علیها السلام در این دنیا در این جهان هستی هنوز هم دارد کار می کند. مجتهدی در نجف نابینا شد.
خدایا به حق زینب کبری علیها السلام عقلمان را، چشممان را، سلامتی ما را از ما نگیر!
چشم برای همه عزیز است، مخصوصا برای یک مجتهد که می خواهد مطالعه کند و مطلب استخراج کند. نمی دانم چطور خدا بخواهد دعا را مستجاب کند یک چیزهائی را پیش می آورد که از عقل ما خارج است. یک دفعه به قلب این مجتهد افتاد که به دختر امیرالمؤمنین توسل کن! گفت: دختر امیرالمؤمنین! شما آبرو دارید من این چشمانم را لازم دارم، نزد خدا شفاعت بکنید. می گوید: این راز و نیاز را نمودم و خوابیدم. یک وقت دیدم خانم مجلله ای آمد و فرمود: من را صدا کردی! من دختر علی ام. می گوید: دیدم این چادرش را گرفت و قدری از این چادر را بپیچاند و به صورت یک میل در آورد و به چشمانم کشید. از خواب بیدار شدم و دیدم که همه جا را می بینم. عصر عاشورا مصیبتش به این خانم بر می گردد. یک کلمه ای فقط ما شنیدیم. امام زمان! عمه اتان آن شب آتش خاموش بکند؟ دنبال بچه گم شده برود؟ کجا برود؟ چه بکند؟ که نیر تبریزی خدا جزای خیرش بدهد بهترین حرف را زده.
اگر صبح قیامت را شبی هست آن شب است امشب ***** حبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب
بر اهل بیت چه گذشت؟ چی شد؟ صلوات الله علیک یا اهل بیت النبوة
افزودن دیدگاه جدید