آواتار / ابناء الزینب (علیهم السلام)

ضیاءالصالحین
ضیاءالصالحین

ابناء زینبیم فدائیان راه حسین                     به رسم مادر؛ هرآنچه داریم فدای حسین

در روز عاشورا حضرت زینب(سلام الله علیها) لباس نو بر تن عون و محمد(علیهماالسلام) کرد و آنها را از گرد و غبار تمیز نمود و سرمه بر چشمانشان کشید و شمشیر به دستشان داد، و آنها را آماده شهادت ساخت، سپس آن دو را به حضور برادرش امام حسین(علیه السلام) آورد و اجازه خواست که آنها به میدان بروند. حضرت زینب(سلام الله علیها) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می کرد، حالتی دگرگون داشت. او عقیله بنی هاشم است. او نائبه الامام است، اصلاً او شریک کربلای امام حسین(علیه السلام) است. نه بدین جهت که بنابر نقل، فرزندان خود را با دست خود کفن پوش و فدیه راه حسین(علیه السلام) کرده، که از لحظه‌ای که از دامن زهرای مرضیه(سلام الله علیها) پای به عرصه وجود گذاشته، دیده به دیدار حسین(علیه السلام) باز کرده است. برای همین است که اهل دل، آفرینش او را برای کربلا معنا کرده اند.
مگر نه آنکه در زمان حضور در کوفه، در مجلس تفسیر قرآن، وقتی آیه شریفه «کهیعص» را برای زنان کوفی تفسیر می کرد، امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمود: این عبارت «کهیعص» رمزی در مصیبت وارده بر شماست و کربلا را برای آن مخدّره ترسیم کرد.

زینب کبری(سلام الله علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید – کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می داشت دایی خود را به مادرش فاطمه(سلام الله علیها) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید. امام نخست اجازه نمی داد، حتی فرمود: شاید همسرت عبدالله خشنود نباشد، زینب(سلام الله علیها) عرض کرد: چنین نیست، بلکه همسرم به خصوص به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند. زینب(سلام الله علیها)  یشتر اصرار کرد، سرانجام امام اجازه داد،

پس از این مراحل ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد: به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند. نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکارکننده کفر و طغیان است را ترک کردند و پس از نبردی نمایان و هلاکت رساندن ده ها نفر به شهادت رسید.[1]

پس از محمّد بن عبد الله بن جعفر، عَون بن عبد الله بن جعفر بن ابى طالب به میدان آمد، در حالى که چنین مى خواند: اگر مرا نمى شناسید، من فرزند جعفرم شهید راستى، شکُفته در باغ بهشت، پرواز کننده در آن جا با دو بال سبز! و این، براى شرافت در میان مردم، بس است!،آن گاه، جنگید تا این که سی نفر سوار و هجده نفر پیاده را به قتل رسانید.[2]

 پس از آن رشادت‌های چشمگیر عون، ملعونی به نام «عبدالله قُطبة الطائی» با شمشیر به او حمله کرد. با ضربه او، عون به شهادت رسید.[3] در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السّلامُ عَلی عَون بن عَبدالله بنِ جَعفرٍ الطّیار.» در زیارت ناحیه، از او با عناوین هم پیمان ایمان، نصیحت کننده به سوی پروردگار و همتای مثانی و قرآن یاد شده و قاتل او مورد لعن خداوند قرار گرفته است.[4]

امام حسین علیه السلام بعد از شهادت فرزندان خواهر بدن های خون آلودشان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان بر روی زمین کشیده می شد، را به خیمه ها آورد. همه می دانیم محبت مادر به فرزندان چقدر است آنهم مادری چون زینب سلام الله علیها اما حضرت زینب علیها السلام علی رغم اینکه دو جگر گوشه خود را از دست داده بود بردباری فراوانی از خود نشان داد؛ همه بانوان از خیمه ها بیرون آمدند امّا او بیرون نیامد. اول برای بی تابی نکردن و دوم اینکه مبادا چشم برادر به او بیفتد و شرمنده شود.[5]

پی نوشت:
[1]. سوگنامه آل محمد صلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، ص ۲۹۲
[2]. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 106
[3]. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 106.
[4]. اقبال الاعمال، ج 3، ص 76 و 75.
[5]. سوگنامه آل محمد صلی الله علیه وآله، محمدی اشتهاردی، ص ۲۹۲.
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
چگونگی شهادت‌ فرزندان حضرت زینب کبری سلام اله علیها

Share