رفتن به محتوای اصلی

كم خورى در شعر

تاریخ انتشار:

چو كم خوردن طبيعت شد كسى را
چو سختى پيشش آيد سهل گيرد

وگر تن پرور است اندر فراخى
چو تنگى بيند از سختى بميرد[1]

***

اندرون از طعام خالى دار
تا در او نور معرفت بينى

تهى از حكمتى به علت آن
كه پرى از طعام تا بينى [2]

***

خوردن براى زيستن و فكر كردن است
تو معتقد كه زيستن از بهر خوردن است

به كم خوردن كسى را تب نگيرد
به پر خوردن به روزى صد بميرد[3]

***

فرشته خوى شود آدمى به كم خوردن
وگر خورد چو بهايم بيفتد او چو جماد[4]

***

نه چندان بخور كز دهانت برآيد
نه چندان كه از ضعف جانت برآيد[5]

 

------------------------------------------------
[1]  گلستان سعدى

[2]  يادداشتهاى استاد، ج 3، ص 394

[3]  نظامى

[4]  سعدى

[5]  سعدى

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا