موانع ساده نویسی چیست؟
موانع ساده نویسی چیست؟
بسیاری از ما نمیتوانیم ساده و روان بنویسیم و راست گفته است پوپر که «در جهان دانش، کاری دشوارتر از آساننویسی نیست.» سادهنویسی، موانع و عواملی دارد که برخی را همه میدانند و برخی هنوز نیاز به بحث و بررسی دارد. این مقدار را مطمئنیم که دشواری و ناهمواری سخن، تکعلتی نیست و این پدیدۀ ناخوشایند، چندین آبشخور دارد. من عوامل دشوارنویسی را به دو گروه تقسیم میکنم و معتقدم به گروه دوم کمتر توجه شده است.
برخی از موانع سادهنویسی
◆ گروه اول:
به کممایگی نویسنده یا کمدانی خواننده یا پیچیدگی محتوا برمیگردد. به هر حال برای کسی که در همۀ عمرش فقط کتابهای ادبی یا حقوقی یا فلسفی خوانده است، بیشتر نوشتههای ریاضی دشوار مینماید. عکس آن هم صادق است. تنها شماری اندک از نویسندگان میتوانند سادگی را با ژرفایی جمع کنند. به قول مولوی:
جمع صورت با چنان معنای ژرف نیست ممکن جز ز سلطان شگرف
◆ گروه دوم:
از موانعی که راه سادنویسی را ناهموار میکنند، مربوط به مشکلات زبان فارسی است. یعنی عیب نه در نویسنده است و نه در خواننده. مثلا کسی که بخواهد درست و مطابق قواعد بنویسد، بهسختی میتواند آسان و ساده هم بنویسد. ما دربارۀ تواناییهای زبان مادریمان فراوان خواندهایم و نوشتهایم، اما کمتر دربارۀ مشکلات بیرونی و درونی این زبان میدانیم. اینکه چرا در این زبان نمیشود همیشه سادهنویسی را با درستنویسی یا زیبانویسی جمع کرد، ریشههای تاریخی دارد و اکنون موضوع بحث نیست.
برخی از نویسندهها اگر میان زیبایی و درستی، مجبور به انتخاب یکی شوند، درستنویسی را انتخاب میکنند و عطای زیبانویسی را به لقای آن میبخشند. اما اگر گزینههای انتخاب، درستی و سادگی بود، تکلیف چیست؟ اگر برای ساختن جملۀ ساده، روان و همهفهم، مجبور به چشمپوشی از یکی یا برخی قواعد درستنویسی بودیم، باز باید طرف سادگی را بگیریم؟
افزودن دیدگاه جدید