دلنوشته ای به امام زمان / شرمندگی کسی را بپذیر...
دلنوشته ای به امام زمان / شرمندگی کسی را بپذیر...
ای تمام افسانه ها و اسطوره ها و حقیقت ها و آرزوها در نام تو مجهول...
ای تمام امواج قدرتمند عشق در تو متراکم...
ای آفتاب بی کرانه ی مهر از چشمانت تابان...
شرمندگی کسی را بپذیر که نه سزاوار مهر توست و نه تاب آن دارد که از جمال دلگشایت دست بشوید...
شرمندگی کسی که در تلالو رازآلود مهر اسرارآمیزت مسحور چشم های توست و شگفت تر اینکه در عین حال در تاریکی بی پایان نفس ظلمانی خویش اسیر...
شرمندگی کسی که در گیرایی بی پایان پر از افسانه و محبت تو بارها خود را گم کرده است و باز به فرودست های تیره ی گناه بازگشته است...
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید