رفتن به محتوای اصلی

خوشست پیری اگر مانده بود جان جوانی / شاعر : شهریار

تاریخ انتشار:

خوشست پیری اگر مانده بود جان جوانی / شاعر : شهریار

خوشست پیری اگر مانده بود جان جوانی
ولی ز بخت بد از من نه جسم ماند و نه جانی

چو من به کنج ریاضت خزیده را چه تفاوت
کزان کرانه بهاری گذشت یا که خزانی

وداع یار بیاد آر و اشک حسرت عاشق
چو میرسی به لب چشمه ای و آب روانی

دهان غنچه مگر بازگو کند به اشارت
حکایت دل تنگی به چون تو تنگ دهانی

به صحت و به امان زنده اند مردم دنیا
منم که زنده ام اما نه صحتی نه امانی

شعیب جلوه سینا جهیز دختر خود کرد
خدا چه اجرت و مزدی که می دهد به شبانی

چه دلبخواه به غیر از تو باشد از توندانم
که آنچه فوق دل و دلبخواه ماست تو آنی

تو شهریار نبودی حریف عهد امانت
ولی به مغز سبک می کشی چه بار گرانی

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا