رفتن به محتوای اصلی

حکایت / علیرضا قزوه

تاریخ انتشار:

حکایت / علیرضا قزوه

عاشقان از گوَن دشت عطش تاق­ترند
ماهیانی که اصیل­ اند در اعماق ترند

دوره ی آینگی سر شده یا آینه نیست؟
مردم کوچه­ ی آیینه بداخلاق ترند

واعظا موعظه بگذار که وعّاظ عزیز
به تقلاّی گناه از همه مشتاق ترند

راستی را اگر از نان و خورش نیست خبر
این گدایان ز چه از پادشهان چاق ترند؟

پسران و پدران بی­خبر از حال هم­اند
روز محشر پدران از پسران عاق ترند

بعد از این نام من و گوشه ی گمنامی­ها
که غریبان جهان شهره ی آفاق ترند

پدیدآورنده
موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا