برکت مهمان
برکت مهمان
زنی بود که مهمان دوست نداشت .
روزی همسر او به نزد حضرت محمد (ص) میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد .
حضرت محمد به مرد میگوید :
برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم .
فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود .
هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است .
زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید
حضرت محمد (ص) می فرمایند :
اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم .
پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد .
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید