حضرت رضا علیه السلام / بخش دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین ...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن ...
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم
چشم آلوده کجا ، دیدن دلدار کجا چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم
با نگاهی بگشا عقده دیرین مرا کز فراقت گره افتاده به کارم چه کنم
جلوه ای کن که دمی روی نکویت نگرم گرچه لایق نبود دیده تارم چه کنم
اشک میریزم و با غصه دل همراهم گر زهجران تو من اشک نبارم چه کنم
طوق برگردن من رشته عشق تو بود تا کشاند به سر چوبه دارم چه کنم
واعظی گفت خدایا تو گواهی که به دل غیر مهدی تو را دوست ندارم چه کنم
در این بحث دو مطلب تقدیم حضور می گردد:
مطلب اول :معرفی امام توسط امام قبل
مطلب دوم : منحرفین از خط امام
مطلب اول : معرفی امام
یکی از برنامه های هر امام در دوران امامتش معرفی حجت بعدی خداست که امام کاظم علیه السلام این امر را به نحو شایسته انجام دادند که جای هیچگونه شک و شبهه برای منحرفینی مانند واقفیه و غیره باقی نماند و حجت بر همگان تمام گردد در این بحث مواردی از اقدامات امام هفتم را بیان می کنیم :
۱- مفضل ابن عمر می گوید : محضر حضرت کاظم علیه السلام شرفیاب شدم حضرت رضا علیه السلام خردسال بودند امام کاظم او را به بغل گرفته می بوسید و بروی سینه قرار می داد و می فرمود: پدر و مادر فدایت ، چقدر خوشبو و زیبا هستی و برتری تو بر دیگران آشکار است.
به امام عرض کردم: فدایت شوم به گونه ای محبت این کودک بر قلبم افتاده که قلب هیچ کس جز شما مانند قلب من سرشار از محبت او نیست.
حضرت فرمود : ای مفضل مقام این کودک نزد من همچون مقام من در نزد پدرم می باشد بعد این آیه را تلاوت فرمودند:
ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم (سوره آل عمران آیه ۳۴)
عرض کردم این کودک همان است که بعد از شما عهده دار و صاحب امر امامت است ؟ حضرت فرمود:
نعم من اطاعه رشد و من عصاه کفر
بله هرکس از او اطاعت کند هدایت شود و هرکس نافرمانیش کند کافر گردد ( بحار ج ۴۹ ص ۲۰ )
۲- با اینکه حضرت کاظم علیه السلام ۱۹ پسر داشتند مکرر می فرمودند :
هذا افضل ولدی این بهترین فرزندان من است (بحار ج ۴۹ ص ۱۵ )
۳- حضرت کاظم علیه السلام حتی در حیات خود ،حضرت رضا را وکیل و نماینده خود معرفی می فرمود به گونه ای که شیعیان و حاضران می فهمیدند حضرت رضا یگانه پشتیبان پدر است علی بن عبدالاعلی هاشمی می گوید: ما حدود شصت نفر در کنار قبر رسول خدا بودیم دیدیم امام کاظم در حالی که دستش در دست پسرش امام رضا بود وارد شدند وقتی به ما رسیدند فرمودند : آیا می دانید من کیستم ؟ عرض کردیم تو آقا و بزرگ ما هستی . فرمود : نام و نسب من را بگوئید . عرض کردیم شما موسی ابن جعفر ابن محمد هستید . فرمود این شخص که همراه من است کیست ؟ عرض کردیم علی بن موسی بن جعفر است. فرمود:
فاشهدوا انه وکیلی فی حیاتی و وصیی بعد موتی. شهادت دهید که او وکیل من در زمان حیات من است و وصی من بعد مرگ من است ( عیون اخبار الرضا ج۱ ص ۲۶۶)
۴- عبد الله بن مرحوم می گوید: از بصره به قصد مدینه حرکت کردم در مسیر راه حضرت کاظم علیه السلام را زیارت کردم که به سوی بصره میرفتند برای من پیامی دادند که نزد من بیا . نزدش رفتم نامه ای به من دادند و فرمودند: این نامه را به مدینه برسان عرض کردم: به چه کسی برسانم ؟ فرمود :
الی ابنی علی ، فانه وصیی و القیم بامری و خیر بنی. به پسرم علی ، بدرستیکه او وصی من است و قیام کنند امورات من و بهترین پسران من است ( عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۲۷۷)
۵- امام کاظم علیه السلام به پسرانش می فرمود:
هذا اخوکم علی بن موسی الرضا ، عالم آل محمد ، فسلوه عن ادیانکم و احفظوا ما یقول لکم
این برادر شما علی پسر موسی ملقب به رضا است ، عالم آل محمد است ، در مورد دین خود و روش خود از او بپرسید و از آنچه به شما می گوید فرا گیرید و رعایت کنید ( اعیان الشیعه ج ۲ ص ۱۴۴)
مطلب دوم : منحرفین از امامت حضرت رضا علیه السلام:
۱- گروه واقفیه :
حضرت کاظم علیه السلام وقتی در زندان بود نمایندگانی داشت که خمس و وجوهات را از شیعیان می گرفتند و در راه صحیح مصرف می کردند مثل : علی بن حمزه بطائنی ، زیادبن مروان قندی ، عثمان بن عیسی رواسی ، احمدبن ابی بشر سراج ،...
پول بسیار در نزد اینها جمع شده بود پول پرستی موجب شد اینان منکر وفات امام کاظم شوند و در اعتقاد به امام هفتم توقف کرده و امامان بعد را نپذیرند اینجا بود که هفت امامی یا واقفیه پدید آمد.
حضرت رضا علیه السلام حجت را بر آنان تمام کردند ولی آنان اعتنا نکردند مثلا در نزد عثمان بن عیسی اموال بسیار بود حضرت رضا علیه السلام پیغام دادند که اموال را بفرست اما او با کمال گستاخی در جواب نوشت: پدرت نمرده است حضرت پاسخ دادند: اخبار با ما رسیده پدرم از دنیا رفت و اموال موروثی او تقسیم کردیم و .... عثمان در جواب نوشت اگر امام کاظم از دنیا رفته باشد او به من نفرموده که اموال را به تو بسپارم و اگر از دنیا نرفته باشد پس تو حقی در این اموال نداری ... (بحار ج ۴۸ ص ۲۵۲)
۲- ابراهیم :
یکی از فرزندان حضرت کاظم است ولی ناخلف . ابراهیم را اغفال کردند و گفتند پدرت از دنیا نرفته حضرت رضا فرمودند: شگفتا آیا رسول خدا می میرد ولی پدر ما نمی میرد . حضرت فرمود: ابراهیم بدهکار شده بود تصمیم گرفته بود بر اثر ناداری زن خود را طلاق دهد و بردگان را آزاد کند من هزار دینار بدهی او را دادم اما در عین حال در برابر محبتها کینه توزی می کند چنانچه شنیدی برادران یوسف چه کردند.
۳- زید :
یکی از برادران حضرت رضا علیه السلام زید بود که به او زیدالنار می گفتند زید بر اثر مقام پرستی، امامت حضرت رضا را نپذیرفت و مردم را به سوی خود دعوت می کرد حضرت رضا در مقام انتقاد و نصیحت به او فرمودند: گفتار نادانان اهل کوفه تو را نفریبد که گویند آتش دوزخ بر فرزندان فاطمه حرام است بدان که این سخن مخصوص حسن و حسین است اگر تو گمان می کنی که با معصت خدا وارد بهشت می شوی و موسی ابن جعفر نیز با اطاعت خدا وارد بهشت می شود بنابراین تو در پیشگاه خدا گرامی تر از موسی بن جعفر هستی ( زیرا او باید زحمت بکشد که به بهشت برود ولی تو بدون زحمت بهشتی هستی).
زید پاسخ داد : من برادرت هستم و پسر پدرت هستم.
حضرت فرمود : تو مادامی که از خدا اطاعت کردی برادر من هستی حضرت نوح در مورد پسر ناخلفش عرض کرد :
رب ان ابنی من اهلی و ان وعدک الحق و انت احکم الحاکمین
خداوند به او فرمود :
انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح
بنابراین خداوند پسر نوح را به خاطر گناهانش از فرزند بودن نوح خارج کرد.
ای سند نجات من ، ولایت تو یارضا صحن نو و عتیق تو ، کعبه و کربلا رضا
دلم بود به یاد تو ، مدینة الرضا رضا زیارتت به دین من ، زیارت خدا رضا
تو کرامتت مرا ، زخود مکن جدا رضا رضا رضا رضا رضا ، رضا رضا رضا رضا
شهی که خاک طوس از او ، آمده محترم تویی مهی که نور میدهد ، بر عرب و عجم تویی
رئوف اهل بیتی و ، ولی ذوالکرم تویی به مسجد الحرام دل ، قبله توئی حرم تویی
صفا و مروه می کند ،با حرمت صفا رضا رضا رضا رضا رضا ، رضا رضا رضا رضا
منم که بین طوطیان ، گرم ترانه توام کبوتری شکسته پر ، در آشیانه توام
نیازمند گندمی ، در آستانه توام بال زنان دور و بر ، نقاره خانه توام
اگر پرم زکوی تو ، بگو پرم کجا رضا رضا رضا رضا رضا ، رضا رضا رضا رضا
افزودن دیدگاه جدید