پس از حمله نیروهای امریكایى به عراق در 20 مارس 2003م و در پی فروپاشی رژیم بعثی، ابتدا ژنرال گارنر و سپس پل بِرِمِر مسئولیت اداره امور عراق را برعهده گرفتند. اگرچه سقوط صدام حسین مورد استقبال مردم تحت ستم عراق واقع شد، اما آنها حضور نظامیان بیگانه به ویژه اشغال گران امریكایى را پذیرا نشدند. در 13 ژوئیه همین سال، شورای حكومت انتقالی با 25 عضو درعراق تشكیل شد و این گروه بر سر طرح انتقال قدرت به یك دولت موقت عراقی تا اول ژوئیه 2004 با پل برمر به توافق رسیدند. شورای حكومت انتقالی، در 8 مارس 2004م قانون اساسی موقت عراق را به امضاء رسانید. در همین حال از یك طرف شهرهای عراق شاهد اعتراضاتِ مردمی نسبت به حضور اشغال گران بود و این مسئله ای بود كه حتی مطبوعات امریكایى نیز به آن اذعان داشتند و از طرف دیگر امریكا به خروج از بحران و فرار از باتلاق خود ساخته، می اندیشید. بنابراین مسئله انتقال ظاهری قدرت سرعت بیشتری یافت. در همین راستا در 28 ماه مه 2004م نخست وزیر و سه روز پس از آن رئیس جمهور عراق توسط شورای حكومت انتقالی برگزیده شدند. سرانجام در روز 28 ژوئن 2004م در حالی كه دو روز به زمان تعیین شده برای انتقال رسمی قدرت باقی مانده بود، امریكا در اقدامی ناگهانی قدرت را به صورت رسمی به عراقی واگذار نمود. اگرچه گفته شده است دلیل این كار پیشگیری از عملیات احتمالی مخالفان بوده اما در واقع امریكا در پی فرار از پرداخت هزینه های بیشتر و فریب افكار عمومی عراق بود. چرا كه در عین حالْ همچنان سرنخ تمامی تصمیمات و برنامه ریزی ها در عراق در اختیار امریكا باقی ماند. انتقال حاكمیت به دولت موقت، از موج ناآرامی ها و اعتراضات مردمی نكاست و این انتخاب را پیش روی امریكا و دیگر اشغال گران نهاد كه بهترین راه بیرون آمدن از باتلاق عراق، خروج از این كشور است.