از اواسط جنگ جهانی دوم، دولت های قوی به فكر تأسیس سازمانی بین المللی افتادند كه بتواند از وقوع جنگ ها جلوگیری كرده و در مواقع بروز اختلاف و جنگ، در راه پایان آن تلاش كند. از این روز در سال 1941م، سران دولت های امریكا و انگلیس، منشوری مشتمل بر 8 ماده امضا نمودند كه بعدها به مناسبت محل امضاء در اقیانوس اطلس، به منشور آتلانتیك اشتهار یافت. دولت های دیگر نیز با پذیرفتن متن منشور، به صف امضاكنندگان آن پیوستند و بدین ترتیب، مقدمات تأسیس سازمان ملل متحد به وجود آمد. در جریان مباحثات مربوط به تنظیم اساسنامه سازمان ملل متحد، قسمت اعظم اختیارات اجرایی سازمان، به شورای امنیت سازمان ارجاع شد كه پنج كشور بزرگ امریكا، شوروی سابق، انگلستان، فرانسه و چین عضو دائمی آن محسوب می شدند. با اصرار و پافشاری دولت شوروی، برای هر یك از پنج عضو دائمی شورای امنیت، حق وتو منظور شد، بدین معنی كه هر یك از این پنج كشور می توانستند تصمیمات اتخاذ شده از طرف اكثریت اعضای شورای امنیت را باطل و بی اعتبار سازند. سرانجام پس از تبادل نظرها و مطالعات نهایی، این منشور در 26 ژوئن 1945م به تصویب نمایندگان كشورها رسید و مقدمه تشكیل سازمان ملل متحد در اكتبر همان سال به وجود آمد. هرچند تدوین كنندگان منشور سازمان ملل قصد داشتند از بروز حوادث و مسایلی كه منجر به جنگ می شود پیشگیری كنند، اما متأسفانه این سازمان توفیق چندانی در نیل به اهداف اصلی خود نداشته است. هم چنین وجود حق وتو برای پنج كشور عضو دائم شورای امنیت، تصمیمات این شورا را در صورتی كه مغایر با منافع آنان باشد، بی اثر كرده است. علاوه بر آن مجمع عمومی سازمان ملل متحد از قدرت اجرایی برای اجرای مصوبات خود برخوردار نیست.