« و اما من خاف مقام ربه ونهی النفس عن الهوی، فان الجنه هی الماوی.»[1]
« و کسی که بترسد از مقام پروردگارش و نفس را از هواپرستی منع کند بهشت جایگاه وی خواهد بود.»
پس برای معالجه هواپرستی چاره ای جز مخالفت و مبارزه با آن نداریم و حتی مواقعی که سر دوراهی قرار می گیریم با آن چیزی که به هوای نفس بیشتر نزدیک است باید مخالفت کنیم.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در توصیف انسان های وارسته می فرماید: «وکان اذا بدهه امران امران ینظر ایما اقرب الی الهوی قیخالفه.»[2]
«هرگاه دو کار را خواست شروع کند نگاه می کند که کدام یک به هوای نفس نزدیک تر است، با آن مخالفت می کند و انجام نمی دهد. اصولاً اگر کسی طالب رشد و تعالی در هر کاری باشد وخصوصا در ابعاد معنوی والهی تنها در مخالفت با خواهرش دل و نگهداری خویش به مطلوب می رسد.»
همان گرامی فرمودند:«الرشد فی خلاف الشهوه.»[3]
«رشد و کمال در مخالفت با خواهش های نفسانی و شهوات میسر است.»
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله می فرمودند که: خداوند تبارک وتعالی به انسان می فرماید:
«اگر چشمت با تو ستیز کرد که باید به فلان شخص و یا فلان چیز نگاه کنی درحالی که بر تو حرام است، من برای تو دو روپوش گذارده ام (پلک ها) که آن ها را برهم گذاری و نگاه کنی.
هرگاه زبانت خواست ترا وادار به سخنی که حرام است بنماید برای آن نیز دو روپوش (دندان و لب) در اختیارت گذارده ام، لب برهم گذار و سخن مگو.
اگر شهوتت ترا به کار حرامی تشویق کرد آن هم با دو روپوش (دو پا) مغلوب تو کرده ام پای برهم پیچ و کاری که حرام است انجام مده!»
علاج دیگر هواپرستی، دوراندیشی و توجه به نتیجه کاراست، وقتی تاریخ، پایان کار فضاحت بار هواپرستان را به ما نشان داده و با چشم خود دیده ایم که گرفتار نکبت و بدبختی شده آن پس چه جای پیروی از هوای نفس است؟!
«عجبت لمن عرف سوءعواقب اللذات کیف لایعف.»[4]
حضرت علی علیه السلام می فرمودند:
«عجب دارم از آن کس که عواقب بد لذت های حرام را می داند چگونه از آن ها دست نمی کشد.»
پی نوشت:
[1]سوره نازعات، آیه ۴۰.
[2] نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۸۹.
[3] بحار، ج ۷۸ ص ۵۳
[4] وسایل، ج ۱۱ ص ۲۸۵.