زندگی معنوی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
اعوذ باالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِیلًا عَلَى آلَائِهِ وَ عَظَمَتِهِ، ثم الصلاه و السلام علی حبیبه و خیرته ابی القاسم المصطفی محمد، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فرجهم، عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیه اللهِ فِی الأرَضین
قال الله تبارک تعالی یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقین
ایام فاطمیه ایام شهادت صدیقه طاهره زهرای مرضیه ام ابیها علیها افضل التّحیّه والثّناء است
شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها
درباره ی شخصیت زهرا (سلام الله علیها) سخن گفتن از خود مشکل است، مگر اینکه انسان از قول معصومین (علیهم السلام) و از آیاتی که مصداق و تعبیرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) است ، سخن بگوییم، چون کسی که اول شخصیت جهان اسلام یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را مدح کرده و می فرماید: «احب الناس و اعز الناس الی فاطمه » محبوب ترین آدم و عزیز ترین آدم در این عالم پیش من، زهرای مرضیه (سلام الله علیها) ، کسی که با ائمه ی معصومین (علیهم السلام) در آیه ی مباهله مشترک است، در آیه ی تطهیر مشترک است، کسی که باطن آیه ی نور است، باطن سوره ی قدر است، حقیقت شجره ی طیبه است، چطور می شود راجع این شخصیت سخن گفت؟! اگر اهل بیت ما تشریح شدن به شجریه ی طیبه « مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرهٍ طَیِّبَهٍ » خب اساس این شجره طیبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اگر شریح شدن در آیه ی نور به نور ، حقیقت این نور حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اگر آیه ی تطهیر مطرح است، حدیث کسا مطرح است، حقیقت آیه ی تطهیر و حدیث کسا و داستان کسا، حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، فلذا سخن گفتن درباره ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشکل است، کسی که ائمه ی معصومین (عیلهم السلام) به وجودش افتخار می کنند، حضرت مهدی (ارواحنا فداه) اورا الگوی خودش می داند، می گوید: مادرم الگوی من است؛ امام عسگری (علیه السلام) می فرماید: ما حجت خدا برشما هستیم ولی مادرم حجت خداست بر ما، یعنی خود ما اهل بیت در واقع یک همچنین جایگاهی برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) قائل هستیم، من یک وقتی در روایتی دیدم، حتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی می خواست یک حکم شرعی بیان بکند، مثلا فلان چیز حلال است، فلان چیز حرام است، گاهی خطاب می کرد به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دخترش، می فرمود: «یا حَبیبَهَ أَبیها کُلُّ مُسْکِر حَرامٌ» می خواهد حکم یک حرام را بگوید، مثلا شراب حرام است یا هر مسکری حرام است، مخاطبش را فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قرار می داد، دخترم، حبیبه من، این حکم شرعی برای مردم این است.
این نشان دهنده این است که حتی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در تبیین احکام ، در تبیین مسائل دینی، گاهی خطابش را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کرد، برای اینکه اهمیت مطلب را نشان بدهد، خب درباره ی این شخصیت طبیعتا سخن گفتن مشکل است، گرچه دشمنان خیلی تلاش کردند نام ایشان مطرح نشود، اما حتی مخالفینش درباره اش کتاب نوشتند، حتی غیر شیعیان درباره اش قلم زدند و آثاری را نوشتند، برادران عزیز و خواهران محترم، من در این حرم با برکت و حرم قافله ی ثانی فاطمه ی معصوم (سلام الله علیها) می خواهم راجع به یک محور در زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) چند جمله ای صحبت بکنم، ان شاالله روزهای بعدهم در محور های دیگر.
انتخاب های حضرت زهرا سلام الله علیها
محور مورد بحث من امروز، انتخاب های حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، چه انتخاب هایی حضرت زهرا (سلام الله علیها) کرد.آدم در زندگی اش انتخاب زیاد دارد، مثلا می خواهد درس بخواند، یک رشته ای انتخاب می کند، می خواهد ازدواج بکند، همسر انتخاب می کند، می خواهد خانه بخرد، زمین و محلی را انتخاب می کند، رفیق انتخاب می کند، ماشین انتخاب می کند، از همه مهم تر دین انتخاب می کند، چطور در زندگی اش برنامه ریزی بکند، ماها دائما در زندگیمان انتخاب است، من امروز می خواهم راجع به انتخاب های حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحبت بکنم، قرآن کریم می فرماید: بعضی ها ملاک انتخابشان دنیا است، « بل توثرون الحیاه الدنیا » هر کجا آن دیگ به نفعشان بجوشد آن را انتخاب می کنند « و الاخره خیر و ابقی » بعضی ها این طور هستند، دائما دنبال ملاک دنیایی هستند، ولی بعضی ها نه « و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه » این ها خدا ملاک انتخابشان می باشد، آگاهی و معرفت ملاک انتخابشان می باشد، بگذارید یک مقدار واضح تر بگویم: خیلی از اوقات انسان در انتخاب هایش اشتباه می کند، یعنی یک سرابی را آب فکر می کند، صنم را صمد فکر می کند، خیلی ها در دنیا این طور هستند، آنکه امروز در قرآن مقابل بت خم می شود، بودائی است، هندو است، خب این میل به پرستش دارد، منتهی اشتباها رفته جلوی بت خم می شود، جلوی حیوان خم می شود، جلوی شخص خم می شود، آن کسی که به دنبال سراب می رود، آب می خواهد منتهی اشتباهی می رود دنبال سراب، این خیلی مهم است که افراد در انتخاب ها ، قرآن کریم هم می فرماید « قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» بعضی ها در زندگی دنیاییشان تلاش می کنند اما یک عمری برعکس می روند، سیرشان سر نزولی است صعودی نیست، تنزل دارند، ترقی ندارند، سقوط دارند، صعود ندارند، عقب گرد دارند، پیشرفت ندارند، خیلی از اوقات آدم ها اشتباه می کنند، من یک حدیثی برایتان بخوانم خیلی قشنگ است، حدیث قدسی است، خدای تبارک و تعالی می فرماید: (البته این حدیث نیاز است مفصل رویش بحث شود ولی من به اشاره از کنارش رد می شوم)، من شش چیز را شش جا گذاشته ام ، اما مردم اشتباهی می روند جای دیگری دنبالش می گردند، ببین آقا اگر به شما بگویند یک گنجی مثلا زیر این زمین است، شما یک متر آن طرف تر، نه اصلا نیم متر آن طرف را بکنی پیدایش نمی کنی، اگر گفتند این جا آب دارد بکنی به آب می رسی، شما دو متر آن طرف را بکنی به آب نمی رسی، اگر گفتند آقا این سوال جوابش این گزینه را بزنی درست است، یک اشتباه بزنی خراب می شود، این خیلی مهم است ، خدا می فرماید: من شش چیز را شش جا گذاشته ام، خودش می فرماید: یا موسی «سته اشیاء وضعتها فی سته مواضع»، شش چیز من خدا، شش جا برایش مشخص کرده ام، اما مردم اشتباهی جاهای دیگر دنبالشان می گردند، حالا من این ها را برای شما بشمارم بعد بیام دنبال حدیث بحث حضرت زهرا (سلام الله علیها) :
۱٫« إنّی وَضَعْتُ الرَّاحَهَ فِی الْجَنَّهِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا » موسی مردم راحتی می خواهند، من راحتی را در بهشت قرار داده ام، ولی این ها در دنیا دنبالش می گردند، اصلا نمی شود، دنیا دار راحتی نیست، تا می آیی بگی جوان هستی، ریش هایت سفید می شود، تا می آیی بگی سلامت، مریض می شوی، اصلا شما یک آدم بی درد در این عالم پیدا کن، اگر پول داراست، می گوید نمی توانم بخورم مرض قند دارم، اگر سالم است، می گوید ندارم بخورم (پول ندارم)، درهم داران عالم را گفت کرم نیست / کرم داران عالم را درهم نیست، اگر همه چیز بهش داده است، اولاد نداده،
اگر اولاد دارد، اولادش مشکل دارد؛ اصلا بگردید در زندگی مردم یک بی درد بی درد پیدا کنید، اصلا نمی شود، « الدنیا دار بالبلاء محفوفه » اصلا شاکله ی دنیا این طور هست که فقدان دارد، تا می آیی یک مقدار سر و سامان بدهی، می بینی یک دفعه پدر خانواده از دنیا رفت، بچه خانواده تصادف کرد افتاد درخانه، لذا فرمود: من راحتی را در بهشت گذاشتم، نمی گویم در دنیا راحت نباش، اما نگاهت به دنیا، نگاه راحتی دائم نباشد، « انی وضعت راحته الجنه » آن جا « لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا. » نه لغو است و نه گناه است و نه عصیان است، وعده ی نسیه هم نیستا، این عمر محدود، مزرعه ای است، زمینه ای است انسان خوب زندگی کند، واقعا شما در این روز نامه ها نگاه کنید ببینید، چقدر کلک، چقدر جنایت، چقدر آدم کشی، برای یک سرقت، برای رسیدن به یک هوس، برای رسیدن به یک عشق، طرف مادرش را از بین برده، پدرش را از بین برده، هر روز تقریبا من خودم دنبال می کنم، کمتر روزی است که دوتا سه تا از این خبرها در کشور در روزنامه ها نباشد، حالا این ها چیزهایی است که مطرح می شود، و الا صدتا از این هام لو نمی رود؛
برای اینکه به یک عشق هوسی برسد، می بینید همسرش را از بین برد، مادرش را پا درآورد،
سر یک پول، سر یک… ؛ این ها نشان دهنده ی همین است که انتخاب اشتباه است، عزیز من، فرمود: من راحتی را دربهشت قرار دادم، در دنیا دنبالش نگرد.
رفعت و عظمت تواضع
2.« إِنّی وَضَعْتُ الرَّفْعَه وَالدَّرَجَه فِی التَّوَاضُعِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی التَّکَبُّرِ » موسی مردم اشتباه می کنند، من رفعت و عظمت را در تواضع گذاشتم، این ها در تکبر دنبالش می گردند؛ آدم متکبر زمین می خورد، خدا قول داده زمینش بزند، «و من اصدق قول من الله» چه کسی در این عالم از خدا صادق تر؟! اصلا تعبیر صادق تر هم غلط است، چون خداوند صادق محض است، صدق محض است،
می فرماید: من متکبر را زمین می زنم، این همه متکبر در عالم ببین؛ فرعون زمین نخورد؟! قارون زمین نخورد؟! صدام که می گفت من شش روز ایران را فتح می کنم، با ذلت بالای دار نرفت؟!
فرمود: من مقام و عظمت را در تواضع گذاشتم، شما ائمه ی ما را ببینید، خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، مشهور است شب عروسی لباس عروسی اش را انفاق می کند، مشهور است در خانه ی ساده، وقتی می آید نانش را به یتیم و مسکین و اسیر می دهد و یک شب سه مرتبه این کار تکرار می شود (طبق یک روایتی)، در روایتی دیگر دارد که سه شب این اتفاق افتاد، و خود گرسنه می خوابد، حتی بعضی ها تعجب می کردند، از فقر حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، سلمان که خودش یک آدم بسیار به اصطلاح زاهدی است، آمد پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: یا رسول الله، به فریاد فاطمه (سلام الله علیها) برسید، فاطمه (سلام الله علیها) خیلی زندگی اش سخته، من رفتم خانه می بینم، هم بچه داری، هم خودش کارِ خانه، هم خانه ی ساده، زهرای مرضیه خیلی با سختی زندگی می کند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: سلمان « إِنَّ ابْنَتِی فَاطِمَهَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً!!
دخترم فاطمه (سلام الله علیها) همه ی وجودش ایمان است، خب فاطمه (سلام الله علیها) هم یک دختر است، یک دختر جوان است، دختر رئیس حکومت است، پدرش رئیس حکومت است در مدینه، پدرش نبی است، پدرش اول شخصیت جهان اسلام است، پدرش کسی است که وقتی وضو می گیرد آب وضویش را به عنوان تبرک می برند، چرا انقدر ساده!! (این مهم است، کسی مسؤول شد به جایی رسید، عنوانی پیدا کرد)، فرمود: تواضع باعث رفعت است، اشتباهی در تکبر به دنبالش نگردید! . این دوتا!
موسی شش جا مردم اشتباه می کنند،
۱٫راحت در بهشت است در دنیا به دنبالش می گردند،
۲٫رفعت در تواضع است در کبر دنبالش می گردند،
۳٫« إنّی وَضَعْتُ الْعِزَّه فِی قِیَامِ اللَّیْلِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی اَبْوَابِ السَّلَاطِینَ » موسی من عزت را در نماز شب گذاشتم، پاشو نماز شب بخوان عزت پیدا می کنی، چرا؟ چون کسی نیست که ریا بکنی، چون سخت است، کندن از رختخواب مشکل است، پشت پا زدن به خواب گرم مشکل است، خودت را جدا کن سرت را به سجده بگذار، بگو« الهی ان عبدک الذلیل»، آن وقت من عزت بهت می دهم، تو دربار شاه ها و در خدمت گذاری پول دار ها دنبال عزت می گردی، اشتباه می کنی؛ یک عمری صدام پاچه خواری امریکا را کرد، حمایت کردند از او؟!! شما این سندهایی که این روزها چاپ می شود، ببینید چطور همین دولت های منطقه پول دادند، من یک وقتی رفتم اردوگاه اسرا در همین ایران در زمان جنگ، از هفده تا کشور در آنجا اسیر بود، عراق با ما نمی جنگید، کشورهایی که بعضی هاشون دیگر آبرویشان رفته بود در همان جنگ گفتند اسرا را برگردانید ، بعضی از کشورهایی که اسم ببری باور نمی کنی که امروز خط مقدم هستند و می گویند ما حمایت از شما می کنیم ، خب این ها، این همه نوکری!! فرمود: من عزت را در نماز شب گذاشتم، امام هم بلند می شد در دل شب در جماران با خدای خودش مناجات می کرد، درسته امروز امام نیست در بین ما، اما امام با چه عزتی رفت؟ صدام با چه ذلتی؟! عزت را در نماز شب گذاشتم، توی دربار شاه ها دنبالش نگردید.
۴٫موسی « إنّی وَضَعْتُ الْغِنَی فِی الْقَنَاعَه وَالنَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی کَثْرَه الْمَعْرُوضِ وَلَمْ یَجِدُوهُ اَبَداً » من بی نیازی و ثروت را در قناعت گذاشتم، امروز در جامعه ی ما مبتلا به مسابقه ی چشم و هم چشمی هستیم، بعضی از این خانواده هایی که جهیزیه تهیه می کنند، گاهی تماس داند من می بینم، می گوید آقا فلج می شویم، یک جهاز ده میلیون، پانزده میلیون، چه خبره! یعنی یک زندگی با یکی، دو میلیون نمی چرخد؟!! واقعا بعضی از این مبلمان ها، بعضی از این سرویس های چوب، بعضی از این سرویس های چینی، مثلا اگر چینی برای ایران باشد نمی شود درونش چایی خورد؟!! نمی شود درونش غذا خورد؟! این یکی از نکاتی است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) زندگی اش ، زندگی والایی از نظر مادی نبود، همسرش پول دار نبود، خانه اش خانه ی قوی از نظر امکانات نبود، بچه هایش گاهی لباسشان مشترک بود، یعنی یک لباسی را گاهی بچه ها مشترک می پوشیدند، خانه ی به این سادگی، آن وقت ببینید در این خانه زینب (سلام الله علیها) تربیت شده، امام حسن(علیه السلام) تربیت شده. مکرر گاهی به من مراجعه می کنند افراد، می گویند: برا بچه ام ماشین خریده ام، خونه داریم، امکانات داریم، کامپیوتر داریم و…، اما آرامش نداریم، تو روی من می ایستد، ناسزا بهم می گوید، آن وقت شما نگاه کنید، تا نسل ائمه تا امام عسگری (علیه السلام) ، (امام زمان ارواحنا و له الفداه که حالا در غیبت به سر می برند، بحث من نیست)، تمام ائمه ی ما تا سال ۲۶۰که ائمه در جامعه حضور داشتند، قبل از غیبت صغری، همه ی ائمه هر کجا نام مادرشان برده می شود، چه افتخاری می کنند، چه احترامی، چه عزتی، چرا امام سجاد (علیه السلام) وقتی می خواهد خودش را معرفی بکند، می فرماید: « مِنَّا سَیِّدَهِ النِّسَاءِ » فاطمه از ماست،
امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا: «انا ابنه فاطمه» من فرزند زهرا (سلام الله علیها) هستم،
امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم افتخار می کرد، من افتخار می کنم که همسرم زهراست؛ امیرالمؤمنین خودش افتخار دنیاست، افتخار عالم است، وصی بر حق رسول الله است، می فرماید: «لِیَ الفخر بفاطمهَ و ابیها » موسی من ثروت را در قناعت گذاشتم، مردم در کثرت سؤال و جواب و روبه هم انداختن و چشم و هم چشمی پیدا می کند.
حدیث را داریم مرور می کنیم: موسی شش چیز را، شش جا گذاشته ام، اشتباهی نروید دنبالش؛
راحت در بهشت است نه در دنیا
موسی عزت در نماز شب است نه در دربار سلاطین
رفعت در تواضع است نه در کبر و غرور
غنا و بی نیازی در قناعت است نه در رو انداختن به دیگران.
۵٫« اِنّی وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَع » من علم را در گرسنگی گذاشتم ، شکم سیر که خیلی فهم درسی ندارد، به این معنا که اگر کسی خیلی شکم باره شد درس نمی فهمد، اگر کسی خیلی دنبال شکم باره ای بود، احساس فهم و منطق نمی کند؛ فرمود: من علم را در گرسنگی گذاشتم مردم در سیری دنبالش می گردند.
۶٫موسی « إنّی وَضَعْتُ اِجَابَه الدُّعَاءِ فِی لُقْمَه الْحَلَالِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی الْقِیلِ وَ الْقَالِ » من اجابت دعا را در لقمه ی حلال گذاشتم، مردم در قیل و قال و داد و فریاد دنبالش می گردند، فکر می کنند که اگر کنار حرم امام رضا (علیه السلام) جیغ بزند دعایش زودتر مستجاب می شود، نه خانم جیغ می زنی صدایت را نامحرم می شنود، حرام است، فکر می کند اگر خودش را به پای ضریح برساند ، دعایش مستجاب می شود، حالا پنج نفر هم له کند و فشار بیاورد و اذیت بکند!! نه اقا زیارت آداب دارد، دعا آداب دارد، من عجابت دعا را در مسئله ی لقمه ی حلال گذاشتم.
این حدیث را خواندم برای اینکه این مطلب روشن شود که، دقت کنید نتیجه بگیریم،
انتخاب درست
انتخاب ها مهم است، منتهی گاهی اوقات آدم در انتخاب ها اشتباه می کند، همان طور که بعضی ها بعد پنجا سال کار در یک شغل، بهشان می گویی که اگر دوباره بچه بشوی این شغل را انتخاب می کنی؟! می گوید نه، همان طور که بعضی ها می آیند دادگاه تو طلاق و توی اختلاف خانوادگی می گوید آقا من در انتخاب همسر اشتباه کردم، تو انتخاب شوهر اشتباه کردم، عزیز من انتخاب شغل اگر اشتباه کردی خب در دنیا اذیت شدی، انتخاب همسر اگر اشتباه کردی در دنیا اذیت شدی، راه کارهایی دارد، ممکن است طلاق بگیری، ازدواج بکنی، تو انتخاب رشته اگر اشتباه کردی، یک کد بالا پایین زدی، ممکن است دوتا دانشگاه انور تر بی افتی، در انتخاب خانه اگر اشتباه کردی، ممکن است چند میلیون ضرر بکنی، اما در انتخاب دین این طور نیست، در انتخاب شخصیت ها این طور نیست، خطرش خیلی است، ضررش خیلی است، که یک کسی یک عمری دنبال رو کسی باشد که خودش قیامت کم دارد، انسان واقعا تأسف می خورد این هایی که از کسانی پیرویی می کنند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: « افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع »، کسانی که در مسجد جمع شدید سقیفه را ایجاد کردید، یک سؤال منطقی، خدا می داند این بهترین استدال است، آیا کسی که خودش هدایت شده است، آدم باید برود دنبالش؟! یا کسی که خودش هم هنوز مشکل دارد، باید هدایت بشود ؟! شما برای بیماریتان می روید پیش پزشک متخصص یا می روید سراغ دانشجو سال اول پزشکی؟! خب دانشجو سال اول پزشکی که خودش هنوز چیزی بلد نیست! کسی که درس خوانده و مدرک گرفته و تخصص دارد و می روید پیشش یا دانش آموز اول ابتدایی، اول دبیرستان!! یا بیاد اصلا پایین تر، کسی که سواد ندارد، کسی که سابقه ی عدم سواد دارد؛ شما دنبال کسی بروید که از ده سالگی دنبال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، قبلش هم یک لحظه به خدا شرک نورزید، پدرش ابی طالب هم موحد بود، « اَشْهَدُ اَنَّک کنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَهِ وَ الاْرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ لَمْ تُنَجِّسْک الْجاهِلِیَّهُ بِاَنْجاس» شما خودتان همه ی تاریخ را نگاه کنید ببینید خلیفه اول کی مسلمان شد، پیر مرد بود، اواخر عمرش؛ خب سابقه ی طولانی در عدم اسلام دارد، همه نوشته اند، شیعه و سنی؛ کسی که از آغاز می گوید من کنار غار حرا با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم، امیرالمؤمنین می فرماید من صدای وحی را می شنیدم، من صدای ناله ی شیطان را شنیدم.
ببینید این انتخاب!! چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) دامان امیرالمؤمنین (علیه السلام) را گرفته ، ما در تاریخ از این وقایع داشتیم، این را دقت کنید، که علاقه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، علاقه ی یک پدر فقط به دختر نیست، کما اینکه علاقه ی یوسف به یعقوب، فقط علاقه ی یک فرزند به پدر نیست، یعقوب دوازده پسر داشت، همه را هم دوست داشت، اما چرا روی یوسف حساب ویژه باز می کند، می داند این یوسف (علیه السلام) فرق می کند با بقیه، این برگزیده است، این همان است که بقیه باید در مقابلش خاضع باشند، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حساب زهرا (سلام الله علیها) را از بقیه جدا کرد، زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هم حساب امیرالمؤمنین را جدا کرد، فکر نکنید فقط به عنوان همسر دنبالش دوید، نه انتخاب حضرت زهرا (سلام الله علیها) امیرالمؤمنین بود، هم برای ازدواجش هم برای امام و حجت خدا بودنش، هم برای دفاع از او و هم برای جان دادن در راه ولایتش، این حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که من می خواستم به این نکته برسم، خلاصه ی عرضم این است، انتخاب های افراد مهم است، خیلی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خواستگار داشته است، بعضی هایشان پول دار، بعضی هایشان صاحب منصب، اما حضرت زهرا (سلام الله علیها) امیرالمؤمنین (علیه السلام) را انتخاب می کند، امیرالمؤمنین به ظاهر ثروتی ندارد، مادرش در قید حیات نیست، خودش است، تنها آمده خواستگاری، اما امیرالمؤمنین (علیه السلام) را انتخاب می کند، این انتخاب، انتخاب آگاهانه است؛ این انتخاب، انتخاب رقم خورده در جای دیگری است، که با اختیار خود، حضرت زهرا (سلام الله علیها) این را بر می گزیند، برادران عزیز و خواهران گرامی اگر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را می خواهید بشناسید، حضرت زهرا (سلام الله علیها) را در انتخاب هایش.
درسی که ما می خواهیم بگیریم این است که انتخاب هایتان انتخاب های خوب باشد، از روی لجاجت انتخاب نکنید، از روی جهل انتخاب نکنید، از روی سود جویی انتخاب نکنید، از روی اشتباه در مصداق انتخاب نکنید، اگر داماد می خواهی انتخاب کنی، عروس انتخاب کنی، اگر مرام و آیین و دوست و رفیق می خواهی انتخاب کنی مانند حضرت زهرا (سلام الله علیها) که در سوره ی مبارک هل اتی، ملاک انتخاب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بیان کرد، فقط خدا، فقط خدا؛ اگر ملاک این شد، این ارزش می شود، آمد نزد امیرالمؤمنین، یا ابالحسن، فاطمه (سلام الله علیها) چطور همسری است برای تو؟ ببینید عبارت را، این خیلی مهم است، این باید ملاک شود این باید الگو شود، امروز این اگر ملاک شد، ارزش دارد، صدا زد یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) « نعم العون علی طاعت الله » فاطمه (سلام الله علیها) من را کمک می کند در راه بندگی خدا، چه کسی این حرف را می زند؟!! اسدالله و اسد الرسول، امیرالمؤمنین (علیه السلام) با آن عبادت و جایگاه می فرماید: فاطمه (سلام الله علیها) کمک من است بر اطاعت خدا، می دانی یعنی چی؟! یعنی یک زن می تواند مانع بندگی خدا در زندگی شوهرش بشود، یک زن می تواند مسیر درسی و تحصیلی و اطاعت و بندگی و حیا و عفاف همسرش را عوض کند، کما اینکه یک مرد هم می تواند، لذا این مهم است ؛ اینی که در روایت داریم سراغ زیبا رویان بی تقوا نروید، ملاک فقط برای انتخابتان مال و چهره نباشد، گرچه آن هم می تواند عامل باشد، ملاک تقوا باشد، این همین است، چون « هن لباس لکم و انتم لباس لهن » پوشش شماست، آدم پوشش را یک چیزی انتخاب می کند که باهاش راحت باشد، زیبا باشد، حفظش بکند، نگهش دارد، «نعم العون علی طاعت الله» اما این زندگی با انتخاب آگاهانه خیلی کوتاه بود، بر امیرالمؤمنین بسیار کوتاه بود، خیلی کم بود این زندگی؛ فلذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: فاطمه جان زود از خانه ی علی رفتی و زود علی را تنها گذاشتی.
السلام علیک یا بنت رسول الله.
افزودن دیدگاه جدید