بسم الله الرحمن الرحیم
اشاره
یکی از عرصه های دور از دست و دشوار، قلم فرسایی درباره ویژگی های امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. سخن گفتن و قلم راندن درباره هر موضوع، وقتی امکان دارد که نویسنده، از آن موضوع، شناخت کامل داشته باشد. حکایت ما و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حکایت قطره و دریا است؛ قطره با محدودیت خود، هرگز نمی تواند به بی کرانگی و وسعت دریا بپردازد؛ ولی برای شناخت آن بزرگوار، دل به احادیث و روایات می بندیم و با کمک از این گفتارهای نورانی، بر آن می شویم که برخی ویژگی های حضرت را برشماریم.
در شماره قبل، از ویژگی های ایشان خواندیم:
1.درخشش نور حضرت در مقایسه با دیگر معصومان علیهم السلام ۲. عروج پس از تولد ۳. جمع بین اسم و کنیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ۴. حرمت بر زبان راندن نام مبارک حضرت ۵. عدم مجالست با مشرکان و منافقان.
و اینک ادامه ویژگی ها:
۶. نبودن در بیعت هیچ یک از جبّاران
از دیگر ویژگى هاى آن حضرت علیه السلام، این که ایشان بر خلاف پدران بزرگوارشان، بیعت هیچ یک از جبّاران و ظالمان را بر گردن ندارند.
مى دانیم هر یک از امامان ما ـ همچون امیرالمؤمنین علیه السلام ـ یا به ناچار [از روی تقیه]، به بیعت ظالمان و غاصبان تن مى دادند یا به هر حال تحت نظر حکومتى از حکومت هاى جور به سر مى بردند. این امر، حتّى درباره برهه اى از حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یعنى دوران پیش از هجرت ایشان نیز صادق است. وجود مبارک حضرت ولىّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نه بیعت هیچ یک از ظالمان را بر گردن دارند و نه تحت نظر حاکمان جور به سر برده اند؛ ازین رو قیام ایشان مى تواند فراگیر باشد و با همه ظالمان یکسان رفتار عقوبت آمیز داشته باشد؛ چرا که حرکت ایشان در ارتباط با همه حکومت هاى جور، یکسان است و هیچ یک از آنان عهدى و امان نامه ای از آن حضرت در دست ندارند، تا مقابل قیام ایشان در امان بمانند.
۷.ارائه مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام
مى دانیم پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ که عالَم هستى هنوز داغدار اوست ـ امیرمؤمنان علیه السلام نخست به جمع آوری و مرتب کردن قرآن کریم همراه با اشاره به تفسیر آیات، شأن نزول آنان، تبیین مکّى و مدنى و لیلى و نهارى بودن آن ها و … پرداختند؛ آن گاه ردا بر قامت خود گرفتند و از منزل خارج شدند. آن حضرت، آن مصحف شریف را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب و دیگر مردمان معرفی کردند؛ امّا آنان به تحریک گروهى خاص، از پذیرش آن، سر باز زدند و آن حضرت نیز با اشاره به این که دیگر هرگز آن را نخواهند دید، آن کتاب ارجمند را به منزل باز گرداندند.(1)
در این که متن آن مصحف، با متن مصحف فعلىِ موجود در جهان اسلام، یکسان است و قرآن کریم از هر گونه تحریف به دور بوده، هیچ تردیدى نیست، زیرا اقسام تحریف -از تحریف به حذف، تحریف به تبدیل و تحریف به زیاده- در قرآن کریم راه نیافته و آنچه امروزه به عنوان قرآن کریم در دست ما است، بنا بر حفظ الهى همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که بدون کوچک ترین دگرگونى ـ و لو در حدّ یک حرف ـ به دست ما رسیده است.
ولی مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام گذشته از متن وحى، تفسیر و تأویل آن را نیز همراه خود داشته است. این مصحف، اکنون در دست حضرت حجّت است و در زمان ظهور به وسیله ایشان آشکار خواهد شد.
۸. اجازه جهاد به فرشتگان و جنّیان
مى دانیم حوزه ولایت اهل بیت علیهم السلام، تمام عالَم امکان ـ از عالَم مجرّدات محض، تا عالم مادّه صرف ـ را در بر گرفته است؛ ازین رو هر یک از صاحبان عصمت کبرا و نیز پیامبران پنج گانه اولوالعزم، نه تنها بر عالم انسانى که بر تمام عوالم، ولایت داشته اند و تمام موجودات، تکویناً در خدمت ایشان بوده اند.
گذشته از این، هیچ یک از آنان به فرشتگان و جنّیان و دیگر موجودات غیر انسانى اجازه شرکت در جهاد یا دفاع را نمى داده اند؛ چه بنا بر سنّت الهى، براى اجرای سنت آزمایش اینان مى بایست در جنگ ها حاضر مى شده اند، تا دو صف یاران حق و باطل به خوبى نمایان شود. [البته این مطلب با امدادهای غیبی خداوند به مجاهدان در جهاد و غیر آن منافات ندارد.] در این میان، جنگ بدر ـ که بنا بر نصّ صریح قرآن کریم، آوردگاه مبارزه فرشتگان با کفّار بود(2) و در آن، فرشتگان مستقیماً مأذون به یارى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودند ـ موردى استثنایى است.
یکی از ویژگی های حضرت حجّت علیه السلام این است که از این قاعده مستثنا هستند. از این رو در زمان ایشان، هم فرشتگان و هم جنّیان به یارى اسلام خواهند شتافت و از سوى ایشان اجازه مى یابند به جهاد با مخالفان بپردازند. این، در حالى است که مى دانیم در واقعه جانسوز کربلا نیز، حضرت سیّدالشهداء علیه السلام به هیچ یک از یاران غیر انسانیشان اجازه شرکت در جنگ را ندادند؛ هر چند بنا بر آنچه نقل شده، فرشتگان و جنّیان برای یارى ایشان شتافته بودند.
۹.طول مدّت عبادت
مى دانیم صاحبان عصمت کبرا، در برترین مرحله از کمال قرار دارند؛ ازین رو هیچ حالت کمالى اى نیست که آنان احراز نکرده باشند. در عین حال ، عبادت خدا و ابراز بندگى به محضر او، محبوب اهل بیت علیهم السلام بوده است و آنان همواره در پى آن بوده اند که هر لحظه اى را به عبادت و راز و نیاز با خالق یگانه بگذرانند. این عمل حضرت سیّدالشهداء علیه السلام که در آخرین ایّام حیات ظاهرى، شبى را از دشمنان فرصت گرفتند تا به عبادت و نماز بپردازند، به همین محبوبیّت عبادت نزد آنان اشاره دارد. بـدین ترتـیب مى توان طول دوران عبادت و بندگىِ حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در جهان مادی و زندگی عادی را از ویژگى هاى آن حضرت دانست.
روایاتى که آن حضرت را «طاووس بهشتیان» خوانده است نیز به همین کمال اشاره دارد که نورانیّت و زیبایىِ آن بزرگوار، حاصل عبادت محض آن حضرت و عبودیّت خالص ایشان در محضر رب جلیل مى باشد.
10.اسم اعظم حضرت حـق
یکی دیگر از فضایل و ویژگی های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که نشان دهنده جلوه اى از جلوه هاى دریاى فضایل اهل بیت علیهم السلام است، این است که نام مبارک آن بزرگوار، همان اسم اعظم حضرت حق می باشد.
خداوند متعال، دارای اسمائى است که هرکدام در اموری و تحت شرایطی به فعلیّت می رسند؛ امّا فعلیّت مطلق که تمام عالم هستى در پرتو آن قرار دارد، خاصّ اسم اعظم است و این اسم، چیزى جز نام مبارک صاحب الزمان علیه السلام نیست.
برای بیان این مطلب، از خاطره ای شیرین مربوط به دوران اقامت در نجف اشرف کمک می گیریم. زمانى از استادمان آیت الله سید محمّد کشمیرى رحمه الله (3)-که از اوتاد روزگار بود- درخواست کردم اسم اعظم را به من بیاموزد. ایشان فرمود: «اگر اسم اعظم را مى خواهى، از نام مبارک صاحب الزمان غفلت مکن. اسم اعظم، همان جمله “یا صاحبَ الزَّمانِ اَغِثْنِیْ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْنی” است».
سیّد استاد، بارها مشکلات مادّى و به ویژه مشکلات معنوى خود را با استعانت از این نام مقدّس و ذکر «یا صاحبَ الزَّمانِ اَغِثْنِیْ، یا صاحِبَ الزَّمانِ أدْرِکْنی» بر طرف کرده بود و بنده نیز خود بارها اثر این نام مبارک را براى رفع مشکلات، به چشم دیده ام.
ائـمّه اطهار علیهم السلام، مجاری اراده حضرت حق
بیان شد که نام مبارک حضرت حجّت علیه السلام، اسم اعظم الهی است. اکنون می افزاییم که ائمّه اطهار، مجاریِ اراده حضرت حقّند. البته هر آنچه هست از خداوند است و هیچ کس در خـــلق عالم وجود، [و تدبیر و اداره آن] با او شریک نیست و بالاترین مرتبه و مقام اهل بیت علیهم السلام، مرتبه بندگیِ محض آنان به درگاه حضرت حق است؛ امّا همین مرتبه رفیع بندگی، سبب قرب کامل و تامّ آنان نسبت به حضرت حق شده و از این رو آنان مجرای اراده الهی واقع شده اند.
می توان قرب اهل بیت علیهم السلام به خداوند متعال و مجرای اراده او قرار گرفتن را، به قرب بندگان سلطان تشبیه کرد که از سویی، این بندگان در سلطنت، شریک سلطان نیستند و تنها بندگان مطیع او هستند و از سویی دیگر، همین بندگی، چنان قربی برای آنان فراهم می آورد که اوامر سلطان جز از طریق ایشان جاری نمی شود و اراده های او جز به واسطه ایشان صورت نمی پذیرد. ائمّه اطهار علیهم السلام نیز از چنین مرتبه بندگی و در نتیجه برگزیدگی ای در درگاه حضرت حق برخوردارند. بر این نکته بلند، احادیث بسیاری دلالت دارد. که تنها به ذکر چند حدیث کوتاه بسنده می کنیم:
الف. حضرت سجاد علیه السلام به یکی از یارانشان می فرمایند:
یَا أبا حمزهَ! لاتنامنَّ قبلَ طلوعِ الشمسِ فإِنّی أکرهُها لکَ. إنّ اللهَ یقسِّمُ فِی ذلکَ الوقتِ أرزاقَ العبادِ، علَی أیدینَا یجرِیهَا؛(4)
ای ابو حمزه! هرگز قبل از طلوع خورشید نخواب که من این خواب را برای تو ناپسند می دارم؛ چرا که خداوند متعال، پیش از طلوع خورشید، ارزاق بندگان را تقسیم می کند، او این امر را به وسیله ما اجرا می کند.
ب. حضرت حجّت علیه السلام به ابو نصر حازم -یکی از شیعیان آن بزرگوار- می فرمایند:
أنَا خاتمُ الأوصیاءِ و بی یدفعُ اللهُ البلاءَ عن أهلِی و شیعتِی؛(5)
ای محمّد بن عثمان! من پایان بخش سلسله اوصیایم و خداوند به وسیله من، بلا را از شیـعیان و دوستانم دور می کند.
ج. نیز حضرت حجّت علیه السلام می فرمایند:
نـحنُ صنـائعُ اللهِ و الخلقُ بعدُ صنائِـعُنا؛(6)
ما، دست پـروردگان خداوند هستیم و دیگر آفریدگان، دست پروردگان ما هستند.
پس از ذکر این سه حدیث، به نکته ای قابل توجّه می پردازیم و آن این که از اینگونه احادیث، نمی توان به پندارِ غلط تفویض باور پیدا کرد؛ چه آن که اصالتاً رازق و خالق و… تنها خداوند است و این گونه احادیث، تنها نشانگر قرب مرتبه اهل بیت علیهم السلام به خداوند متعال است. آنچه در خطبه هایی مانند «خطبه البیان» منسوب به حضرت امیر آورده شده که در آن، ایشان رازق و پدید آوردنده آسمان و زمین خوانده شده اند نیز، تنها به همین قرب –که تأویل واقعی آن جملات است- اشاره دارد؛(7)وگرنه «لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ».(8)
یادآوری
پس از بحث و بررسی درباره ویژگی های امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر این نکته ضروری است که با وجود آن که امور ذکر شده و برخی امور دیگر که در این نوشتار نیامد، تنها به ایشان اختـصاص دارد؛ اما واقعیت این است که میان ائمه اطهار و صاحبان عصمت کبرا، هیچ تفاوتی وجود ندارد. مراتبی که برای هر یک از مصادیق ولایت تـامّه ألهیّه برشمرده شود، برای دیگر مصادیق این ولایت نیز ثـابت است.
ویژگى هاى یاد شده و دیگر خصایص آن حضرت نیز، فقط به سبب شرایط ویژه اى است که آن حضرت در آن قرار گرفته اند و گر نه افتراقى میان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اهل بیت ایشان علیهم السلام متصوّر نیست و همه مراتب فضیلت که از ویژگى هاى حضرت حجّت استنباط مى شود، براى دیگر صاحبان عصمت کبرا نیز ثابت است؛ هر چند شرایط، اجازه بروز و ظهور آن را نداده باشد.
----------------
پی نوشت:
1.بنگرید: بحارالأنوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق، ج ۸۹، ص ۸۸؛ بصائرالدرجات، محمد بن حسن الصفّار، مکتبه آیت الله المرعشی، قم، ۱۴۰۴ هـ ق، ص ۱۹۳.
2.اشاره است به آیات ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره مبارکه آل عمران.
3.فرزند سید مرتضی رحمه الله.
4.بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۲۳؛ بصائر الدرجات، ص ۳۴۳؛ وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۴۹۸.
5.الغیبه، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، ۱۴۱۱ هـ ق، ص ۲۴۶؛ کمال الدین، شیخ صدوق، دارالکتب الاسلامیه، قم، ۱۳۹۵ هـ ق، ج ۲، ص ۴۴۱، حدیث ۱۲؛ الصراط المستقیم، علی بن یونس النباطی البیاضی، المکتبه الحیدریه، نجف اشرف، ۱۳۸۴ هـ ق، ج ۲، ص ۲۱۰.
6.بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸؛ الغیبه، ص ۲۸۵؛ الأحتجاج، احمد بن علی الطبرسی، نشر المرتضی، مشهد، ۱۴۰۳هـ ق، ج ۲، ص ۴۶۶.
7.برای آشنایی با این خطبه بنگرید: الزام الناصب،علی یزدی حائری، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۴ هـ ق، ج ۲، ص ۱۷۸. شرح علامه محّمد بن محمود دهدار بر این خطبه که به «خلاصه الترجمان فی شرح خطبه البیان»- نیز در سال ۱۳۸۰ هـ ش به طبع رسیده است.
---------------
منبع : محو دلدار